زندگی ارامنه در تهران

شش فصل اول مربوط به خاطرات جالبی است که با فراز و نشیب‌های بسیار ادامه می‌یابد. به غیر از فصل ششم که ممکن است کمی حوصله‌سربر و کسل‌کننده باشد، می‌توان گفت که بقیه فصول جذاب است و لحن و بیان روان و دلنشینی دارد. قسمت دوم کتاب از شش داستان کوتاه تشکیل شده که در دل همان خاطرات شکل گرفته است. کسی که بخش اول را خوب خوانده باشد، این داستان‌ها را بهتر متوجه خواهد شد. بخش دوم کتاب از بخش اول جذاب‌تر و گیراتر است و بعضی از داستان‌هایش مثل «یک بعد‌ازظهر گرم تابستان» یا «زندگی‌نامه‌ مادرم» به خوبی پرداخت شده‌اند و به علاوه، حاوی نکات عمیقی هستند که تنه به تنه‌ داستان‌‌های کوتاه‌ درجه یک تاریخ می‌زنند. اقلیت‌های دینی و نژادی یک جامعه همواره مرزبندی‌هایی با اکثریت آن جامعه داشته‌اند، هم خودشان کناره می‌گیرند و هم اکثریت چندان رغبتی برای پذیرفتن‌شان ندارد؛ به همین خاطر، اغلب زندگی آنها در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد. اما شاید در این میان، شخص کنجکاوی مثل همان مسافر داخل کوپه قطار در داستان «باجناق‌ها» وجود داشته باشد که بخواهد از چند و چون زندگی‌شان سر در بیاورد. راوی این کتاب با نقل خاطره‌ها و داستان‌های خواندنی، نقش «اُوانس» را در همان داستان دارد که ما را به میان زندگی یک خانواده فقیر ارمنی در «خانه‌ دو طبقه خیابان سنایی» می‌اندازد. روبرت صافاریان را به‌عنوان منتقد، مدرس و تحلیلگر فیلم می‌شناسیم. او در اینجا به سمت نوشتن یک اثر متفاوت خیز برداشته است.