چهار واژه کلیدی
در این میان، دستهای که همه مصلحان دینی بودند، سعی در تفهیم و به دست دادن راهحلی برای خروج از این وضعیت داشتند. از جمله آنها، مودودی بود که عصاره فکریاش را در کتاب اصطلاحات اربعه میتوان یافت. به نظر او علت انحطاط مسلمانان کجفهمی آنان از چهار اصطلاح اصلی قرآنی است که در واقع به کجفهمی کل قرآن و در نهایت مهجور ماندن آن در بین ــ بهزعم خودشان ــ وارثان آن منجر شد. «و قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا» (فرقان، آیه ۳۰).
به نظر او مادامی که مسلمانان درک صحیحی از چهار واژه «اله»، «رب»، «عبادت» و «دین» نداشته باشند، فهم صحیحی از قرآن ندارند. علت فهم نادرست این کلمات به نظر مودودی زبانشناسانه است. ابهام و پیچیدگی در طول دوران صدر اسلام تاکنون همچون غباری بر این کلمات نشسته و معنای آنها را نامفهوم کرده است.
آنان که با پیامبر محشور بودند میدانستند وقتی میگویند «لااله الا الله» چه چیز را اثبات و چه چیز را نفی میکنند. اما قرنهاست که «لااله الا الله» از حلقها پایینتر نمیرود و نه تنها جامعه، بلکه قلب خودِ گویندگان را نیز نمیلرزاند. علت اصلی از نظر مودودی دو چیز است: اولا درک عالی از لغات عربی کم شده و ثانیا اسلام در جامعهای است که دین به فرهنگْ تنزل یافته و از عقیده، که قلب و فکر باشد، فاصله گرفته است. مودودی در این کتاب به تشریح این چهار واژه میپردازد.
در پایان باید در نظر داشت که مودودی از بنیانگذاران پاکستان هم بود؛ جامعهای که میخواست جدای از مشرکان هندو برای مسلمانان باشد. اما آیا دیدگاههای مودودی، مخصوصا با توجه به اتفاقات اخیر بین هند و پاکستان، کمکی به حل معضلات مسلمانان و اسلام مهجور کرد، یا معضلی دیگر بر مشکلات انباشته آنان افزود؟
ارسال نظر