دلنشین بعد از تئاتر
کافه ری را
تئاتر شهر
تئاتریها فکر کنم این کافه رو خیلی خوب بشناسن، چون تئاتر که تموم میشه چند قدم اونورتر یک کافه باز که بخواد یه سرویس نوشیدنی و خوردنی مطلوب بده و اتمسفرش هم به حال بعد از تئاتر بخوره ریراست.توی یه کوچه تنگ و تاریک و ترسناک، یه کافه دلنشین با مهماندارهای خوشرو واقعا بامزه است.
یادمه بار اول فکر میکردم دوستم قصد داره منو بترسونه یا شوخی میکنه که میگه کافه ریرا اینجاست (اسمش آخه مشهوره، گمون نبرده بودم جاش اینطوری باشه).
خلاصه گفتم اول خودت برو ببینم کو کافه، خلاصه رفت و من بعدش رفتم چون دوستم آنقدر ترسوتر از من بود که اگه پاشو گذاشت اون جا باور کنم که یک کافهای هست.خلاصه بقیه هم ملحق شدن و حمص و فلافل و کبابتابهای سفارش دادیم، گفتیم و خندیدیم و غذا خوردیم و خوشبرخوردی دیدیم و دیگه چی بگم؟
چهار تا خانم دو پرس فلافل و حمص خوردیم (بس بود یعنی)، دو آقا هم کبابتابهای خوردن با موهیتو؛ مزه فلافل و حمص که خوب بود و سر و ظاهر و دورچینش هم قیمتش رو معقول جلوه میداد. کبابتابهای هم خوب بود و مزه خانگی داشت. پنجاه هزار تومان کل حساب شد و خوب بود. کبابتابهایها ۶۷ تومان بود که فلافل و حمص ۳۶ تومن بود و برای دو نفر خیلی مناسب در میاومد، خلاصه یعنی ارزونتر از اینم میشه سفارش داد. بزرگه و فاصله میزا از هم مناسب.دکورش هم خاصه اما از همه اینا مهمتر پرسنل خیلی خوب و خوشرویی است که دارن، بعضی وقتها آدم فکر میکنه چه خبره داخل این کافهها که کادرش انقدر خوشحال هستن.گاهی به حال اونها و صاحبان کافه غبطه میخورم.کافه ریرا رو برید و استخاره نکنید، سری پیش من ازش سالاد خوردم همچین ستارهای هم نداشت اما خب، مهم نبود برام دیگه، گاهی کافه مفهوم سیرمونیاش در حاشیه قرار میگیره.
ارسال نظر