سکته مطالبهگری در صداسیما
برنامه نود طی ۲۰ سال گذشته مهمان همیشگی دوشنبهشبهای بسیاری از خانوادههای ایرانی بود، تا اینکه پس از چند وقفه کوتاهمدت در پخش برنامه نود در تاریخ ۲۷ اسفند، تنها چند ساعت مانده به پخش این برنامه، مدیران شبکه سه بهطور رسمی اعلام کردند که برنامه نود از این به بعد پخش نخواهد شد. اعلامیهای که البته با واکنش بسیاری از کاربران در فضای مجازی روبهرو شد، تا جایی که برخی از نظرسنجیها حکایت از نارضایتی بیش از ۹۰ درصد مخاطبان از تصمیم مدیر جوان و کمسابقه شبکه سه داشت. با وجود عیان بودن چهره نارضایتی عمومی نسبت به قطع پخش این برنامه مدیران شبکه سه کماکان بر تصمیم خود پافشاری کردند تا مخاطبان شبکه سه، احتمال چندانی برای بازگشت برنامه به کنداکتور شبکه سه، متصور نباشند. اگر چه مدیران تازهکار شبکه سه، «رفتار غیر حرفهای مجری برنامه نود» را بهعنوان عامل قطع پخش این برنامه عنوان کردند، اما کاربران با مقایسه رزومه کاری علی فروغی و عادل فردوسیپور، صلاحیت چندانی در تشخیص رفتار حرفهای برای مدیر شبکه سه قائل نیستند. برخی از کاربران نیز تهدید روابط اقتصادی مدیر شبکه سه به واسطه حساسیت عادل فردوسیپور بر مواردی چون «قرارداد ترکمنچای فروش بلیت» را عاملی برای کنارگذاشتن عادل فردوسیپور میدانستند. نکته جالب توجه این بود که مدیران شبکه سه میخواستند برنامه نود را بدون حضور عادل فردوسیپور پیگیری کنند. تصمیمی عجیب که با هیچ یک از اصول حرفهای سازگار نبود و چه بسا اگر مدیر جوان شبکه سه، سابقه علمی یا عملی در زمینه مدیریت رسانه داشت متوجه میشد که برند برنامه نود با نام عادل فردوسیپور گره خوردهاست و حذف این برنامه تا چه حد بر اعتبار و سودآوری این شبکه اثرگذار خواهد بود.
به هر حال برنامه نود که بیشترین مخاطب و پتانسیل سودآوری در میان برنامههای مختلف صداوسیمای ملی را داشت، با یک تصمیم «میلی» کنارگذاشته شد، تا سیمای ملی ایران بیش از پیش از معیارهای یک رسانه فراگیر، مستقل، عادل و سودآور فاصله بگیرد. این در حالی است که در چارچوب «مدیریت حرفهای رسانه» مهمترین رسالت گردانندگان، بهرهگیری از منابع محدود موجود برای دادن بهترین پاسخ به نیازهای اطلاعاتی و سرگرمکننده مخاطبان است. رویکردی که به نظر میرسد مدیران شبکه سه برای دورشدن از آن حتی حاضرند بر خط قرمز آرای مخاطبان نیز پای بگذارند و این به معنای جاماندن بیش از پیش رسانهملی کشور از بازار رقابت تنگاتنگ رسانههاست؛ در حالی که بسیاری از رسانههای محلی در دهههای اخیر با بازی درست در زمین مسابقه رسانهها به برندهای معتبر بینالمللی تبدیل شدهاند، تعداد دیشهای ماهواره بر پشت بامهای ایرانی روزبهروز بیشتر و بیشتر میشود. وضعیتی که نشان عیان و واضح شکست مدیریت سیاسی در هدایت رسانه ملی به سمت اعتبار و محبوبیت است. در حال حاضر هر یک از مخاطبان سیمای ملی انگلستان برای دریافت برنامههای شبکه بیبیسی سالانه حدود ۱۵۰ پوند پرداخت میکنند، تا بودجه سرسام آور ۴ میلیارد دلاری این شبکه رسانهای تامین شود. بدون شک کسانی که این هزینه را پرداخت میکنند با رضایت کامل تن به خرید برنامههای این شبکه میدهند و چه بسا اگر مدیران این شبکه نیز پخش برنامههای محبوب مخاطبان را به دلیل اختلاف نظر در خانواده رسانه، قطع میکردند، هیچ مخاطبی حاضر به پرداخت این حق اشتراک نبود. در سوی مقابل نیز در صورت وجود رفتار حرفهای، مدیران شبکه سه مجبور نبودند برای جلب مخاطب، ماکت مضحکی از غربیترین برنامههای تلویزیونی را در رسانه ملی بازسازی کنند.
ارسال نظر