تفاوت در سطح انتظارات

در شهرهای کم‌برخوردار‌تر و کمتر توسعه‌یافته، سطح انتظارات مردم از زندگی خیلی کمتر از شهرهای برخوردار و توسعه‌یافته است. در استان‌های محرومی مثل سیستان و بلوچستان، کرمان، ایلام و کردستان، انتظارات مردم بیشتر مربوط به رفع نیازهای پایه‌ای و نخستین است. اما در جامعه پویاتر و آگاه‌تری که در شهرهای توسعه‌یافته زندگی می‌کنند، مردم انتظارات اجتماعی ژرف‌تری داشته و توقع بیشتری از کیفیت زندگی دارند. در شهرهایی مثل تهران، اصفهان و شیراز استانداردهای زندگی شخصی و اجتماعی برای مردم بالاتر از آن چیزی است که مردم شهرهای کم‌برخوردارتر انتظار دارند. مثلا چنانچه فرض کنیم روزی در تهران امکاناتی نظیر موزه‌ها، نمایشگاه‌ها، کنسرت‌ها، سالن‌های سینما و تئاتر وجود نداشته باشند، برای بخشی از مردم بسیار مهم است. اما در شهرهای کوچک‌تر که از ابتدا چنین امکاناتی وجود نداشته، چنین توقعی به‌وجود نیامده و برای مردم هم عموما اهمیت چندانی ندارد. بر این اساس مردم استان‌های مختلف، با توجه به ساختارهای فرهنگی و هویتی ویژه جامعه خود پاسخ‌های متفاوتی به پرسش‌های یکسان می‌دهند. به‌طور مثال در سطح کلان‌تر، در کشورهای غربی که توسعه سیاسی حاصل شده، توقع مردم نسبت به شاخص‌های توسعه‌یافتگی سیاسی بسیار بیشتر است و از این رو برای مردم تحقق دموکراسی یک امر بدیهی محسوب می‌شود؛ درحالی‌که برای مردم کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان، اساسا مفهومی به‌نام دموکراسی چندان تعریف‌شده نیست که انتظاری بر مبنای آن شکل بگیرد. یا مفهومی به‌نام امنیت، برای مردمی که در جست‌وجوی امنیت جانی برای قدم زدن در شهر هستند، متفاوت است از مردمی که خواهان امنیت برای حق چاپ و تکثیر یک اثر هنری یا تاسیس یک وبلاگ هستند. از نظر من نتایج به‌دست آمده منطقی بوده و بیانگر واقعیت‌های اجتماعی است؛ چراکه در شهرهای توسعه‌یافته توقعات بیشتری در مردم به‌وجود آمده و به تبع آن انتظارات‌شان از زندگی شخصی و اجتماعی بیشتر شده ‌است.