فرصت فیلمسازی در سبکهای جدید
از جمله این سبکها که همچنان فیلمسازهای ایرانی در آغاز راه آن هستند میتوان به سبک سوررئال اشاره کرد. سبکی که کاراکترهای آنها بُعد بیرونی ندارند و معمولا در زمان و مکان خاصی هم اتفاق نمیافتد و شاید رفتارها هم هیچ توجیه منطقی نداشته باشد. برای همین، نوع پرداختن به آن با پرداختن به فیلمهایی که دارای داستان در مکان و زمان خاص و کاراکترهای مشخص است متفاوت و حتی شاید دشوارتر هم باشد.
زمانی این سختی ساخت فیلم، دشواری خود را بیشتر به رخ میکشد که بدانید لازم است در حین ساخت فیلم به مخاطب و ذائقهاش هم توجه کرده تا برای ساعاتی با کاراکترهایی که شاید هیچ بُعد خارجی ندارد و رفتارهایی که شاید مابه ازای بیرونی ندارد ارتباط برقرار کند. ارتباطگیری که در بسیاری از موارد ممکن است نتیجهای جز شکست نداشته باشد. سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر شاهد دو فیلم «مسخرهباز» به کارگردانی همایون غنیزاده و «سمفونی نهم» ساخته محمدرضا هنرمند بود. فیلمهایی که تا حدودی به سبک سوررئال و فانتزی ساخته شدهاند و شاید ساخت چنین فیلمهایی به نظر برداشتن سنگ بزرگ در دنیای فیلمسازهای ایرانی باشد. سنگ بزرگی که در هر صورت دو کارگردان امسال جشنواره با برداشتن آن، باید سینه خود را پذیرای آماجی از انتقادها کنند. البته انتقادهایی که به ساخت این دو فیلم وارد میشود، ایرادهایی که در زمینه نوع پرداخت، نگاه کارگردان، روایت داستانی و... گرفته میشود تا ۹۰ درصد قابل پذیرش است؛ اما بد نیست این انتقادها فقط در حد «انتقاد» باقی بماند و به حالت «تخریب» نرسد. نباید انتقادها به این سوالها گرایش پیدا کند که چرا چنین فیلمهایی باید ساخته شود و چرا اصلا باید چنین فیلمهایی وارد بخش جشنواره شده و در این تورنمنت شرکت کنند؟ اتفاقا باید این فیلمها آنقدر ساخته شود که هم با ذائقه مخاطب همخوانی پیدا کند و هم آنقدر ساختها روان شود که وقتی درباره سبک سوررئال حرف میزنیم بدانیم از چه حرف میزنیم و ساخت فیلمهایی مانند «مسخرهباز» و «سمفونی نهم» ادامه یابد که مانند فیلمهایی با سوژههای اجتماعی قوی شوند و آنوقت در جهان و جشنوارههای بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشند. بله، تمام انتقادهایی که به این دو فیلم و حتی فیلمهای قبل از آن که به سبک سوررئال ساخته شدهاند وارد میشود قابل قبول هستند و با اینکه سبک سوررئال در دنیا سبک تازهای نیست؛ اما در ایران نوپاست و تازهکار. برای همین باید به چنین سبکی فرصت کافی داده شود. فرصتی که مسیر خود را پیدا کند، مخاطب را جذب کند و نگاه بینالمللی را به سمت خود بکشاند. برای همین منتقدان باید نسبت به چنین فیلمهایی تنها منتقدانه به نقد بپردازند نه تخریبگرایانه تا از این طریق نقاط قوت، تقویت و نقاط ضعف بهبود یابد. آنوقت است که مخاطب عام هم با این سبکها ارتباط برقرار کرده و این سوال ایجاد نمیشود که اصلا چرا باید چنین فیلمهایی ساخته شود.
ارسال نظر