تورم خاموش در اقتصاد جهانی
درحالیکه جهش تورم زمانی بهطور گسترده بهعنوان مشکل اول اقتصاد مطرح بود، امروز بسیاری از مردم حداقل در کشورهای توسعهیافته، هرگز در مورد آن صحبت نمیکنند. اما «تورم خاموش» هنوز هم اثرات ماهرانهای را بر داوریهای ما دارد و ممکن است منجر به برخی اشتباهات مهم شود. زمانی که بانک مرکزی نیوزلند برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ هدفگذاری تورم را برقرار کرد، سیاستمداران پولی در سراسر جهان سیاست هدفگذاری تورم را به کار گرفتند. در واقع سیاستگذاران طرحی برای داشتن تورم باثبات داشتهاند. بانک مرکزی اروپا تورم سالانه در سال ۲۰۱۸ را نزدیک به ۲ درصد هدفگذاری کرد. در کانادا، ژاپن، کرهجنوبی، سوئد، بریتانیا و ایالاتمتحده، هدف تورمی در سالجاری ۲ درصد بود. مکزیک و چین رشد شاخص قیمت سالانه را ۳ درصد هدف گرفتند و هند و روسیه این عدد را ۴ درصد قرار دادند. هدف تورمی در اوکراین و ویتنام ۵ درصد و در پاکستان و آذربایجان ۶ درصد بوده است. با اینکه بیشتر کشورها تورم سالجاری را بین ۲ تا ۶ درصد هدف گرفتهاند، اما برخی کشورها هدفهای تورمی دورقمی داشتهاند، مثلا مصر هدف خود را ۳ درصد بالاتر یا پایینتر از ۱۳ درصد تعیین کرده است. انعکاس این هدفهای تورمی سالانه در دوره درازمدت بد میشود؛ فرض کنید که هدف تورمی در سالهای پیشرو تغییری نکند. تورم ۲ درصد در هر سال به معنی تورم ۲۲درصدی در طول یک دهه یا تورم ۸۱درصدی در طول ۳۰ سال است. اگر کشوری نرخ تورم را ۶ درصد در نظر گیرد، این قضیه بدتر هم خواهد شد. در این حالت، قیمتها در طول ۱۰ سال ۷۹درصد و در طول ۳۰ سال ۶ برابر خواهند شد. چنین سیاستهایی تصورات غلطی را در ذهن اکثر مردم ایجاد میکنند. فرض کنید از شخصی که در خانهای به مدت ۳۰ سال زندگی کرده است، بخواهید که بهایی برای آن بپردازد. قیمت خرید احتمالا بهطرز خندهداری پایین است؛ چراکه شخص اثرات تورم بر همه قیمتها را در نظر نمیگیرد. با تورم خاموش، آسان است که فراموش کنیم حقیقت کمی دراماتیک است.
ارسال نظر