جوانان چشمانتظار
در دهه اول انقلاب نیروهای جوان و انقلابی وارد تشکیلات سازمانی شدند. برخی از آنها دارای تحصیلات و تخصص مرتبط بوده و برخی نیز فاقد این عوامل بودند و صرفا براساس اعتقادات آرمانگرایانه به مدیریت مشغول شدند که این جانب یکی از این افراد هستم. بدون اینکه سابقه کار داشته باشم، وارد تشکیلات اداری شدم و به مدیریت عامل یک شرکت بزرگ صنعتی انتخاب شدم. تنها با عشق به آرمانهای انقلاب و پشتکار و آموزشهای دانشگاهی با تلاش طاقتفرسا و روزانه بیش از ۱۸ ساعت کار این واحد را اداره و به سوددهی رساندم. به محض سوددهی این کارخانه به سمت دیگر انتخاب شدم. هرچه اصرار کردم که من تازه رسم و روش کار را یاد گرفتهام، اجازه بدهید همینجا بمانم، نشد که نشد و به من گفتند اگر بیشتر اصرار کنی انگار نظر دیگری داری؛ به ناچار پست بعدی را قبول کردم. در سه دهه گذشته تنها شغل تدریس من ثابت بود و بقیه مشاغل من ربطی به دیگری نداشت. از یک دانشجوی فارغالتحصیل و جوان تبدیل به یک مدیر ورزیده شدم و امروز بیش از ۸۰ درصد نیروهای کشور سرنوشتی مشابه من دارند.غیر از ۲ دهه گذشته که رانت و روابط رانتی، ویژهخواری و قبیلهسالاری معیار بسیاری از گزینشها بود، در ۲دهه اول انقلاب تعهد اولین معیار و سپس تخصص ضابطه بعدی بود. سازمانها و ادارات به مرکز آموزش تجربه و محل آزمون و خطا تبدیل شدهاند و حالا که نیروی ورزیده با تحصیلات دانشگاهی در داخل و خارج با تجارب منحصربهفرد شدهاند باید بازنشسته شده و از دور خارج شوند. ۴۰ سال است سازمانهای ما محل کسب تجربه شدهاند. متاسفانه در ۲ دهه اخیر مخصوصا از دولت دهم تابهحال روابط بر ضوابط چربیده و در بسیاری از اوقات وابستگیهای ژنتیکی اساس گزینش شدهاند. پشتگرمی به مراکز و افراد قدرتمند باعث بروز فساد سازمانیافته و نهادینه شدن آن شده است. اختلاسهای نجومی تا بدان جا پیش رفته که دولتمردان ملزم به پذیرفتن و اعلام آنها شده و اصلیترین شکایت مردم همین تبعیضها و سوءاستفادهها شده است. اخیرا نیز قانون منع بهکارگیری بازنشستگان ترجیعبند رسانهها و برخی سازمانها شده است. من از بهکارگیری نیروی جوان استقبال میکنم اما این حرکت نباید باعث بازنشستهستیزی و بهکارگیری جوانان فاقد تخصص و تجربه شود. دربسیاری از کشورهای پیشرفته بهکارگیری مدیران برای مسوولیتهای عالی از ۳۵ تا ۴۰ سالگی آغاز میشود و برای نیروهای جوان که دارای ویژگیهای تخصصی و علمی هستند، یک یا دو نیروی مشاور از بازنشستگان انتخاب میکنند که با تجربههایشان به مدیر جوان یاری برسانند. متاسفانه بیش از ۸۰ درصد از بازنشستگان در کشور ما به دلیل پایین بودن سطح حقوق و گرانی و تورم مهارناپذیر مجبور به پذیرفتن شغل دوم هستند. در تمام دنیا بازنشستگی آغاز استراحت و آرامش است، اما در کشور ما این مرحله شروع مصیبت، افسردگی و اضطراب است . برخی از کارشناسان منع بهکارگیری بازنشستگان را گام مناسبی در افزایش اشتغال برای جوانان میدانند، در حالی که اگر استخدام و بهکارگیری جوانان براساس رانت و پارتی بازی باشد، باز در این محل نیز با مشکلات مختلف و تبعیضها روبهرو خواهیم شد.مقاومت آقای علی ربیعی، وزیر پیشین وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، در بهکارگیری نورچشمیها و استخدام در مدیریتهای مختلف یکی از دلایل دشمنیهای متعدد با ایشان شد وگرنه تجارب و پاکدستی ایشان در ۴۰ سال گذشته مورد تایید حتی دشمنان وی است. تا وقتی که چنین فشارهایی برای ادامه رانت و فساد در انتصابها باشد این وضعیت اصلاح نخواهد شد و تغییری رخ نمیدهد. تنها جوانان امیدوار شده به اشتغال چشم به صندلیهای خالی مانده از خروج بازنشستگان دوخته در آینده سرخوردهتر میشوند.اولا رئیسجمهوری محترم، وزرا و نمایندگان گرامی مجلس باید فکری بهحال بازنشستگان کم درآمد و نیروهای باتجربه و متخصص که هرکدام گنجینه و سرمایه بزرگی برای کشور هستند، بکنند، ثانیا مثل همه حرکات در این زمینه نباید دچار افراط و تفریط شد تا مبادا خدای ناکرده حقی از کسی ضایع یا دلی شکسته شود.
ارسال نظر