دیرینهشناسی مرگ
بنا به گفته کلهیر در پاپیروسهای بهجا مانده از مصر باستان شواهدی کشف شده است که نشان میدهد ایدز یا چیزی شبیه به این بیماری در آن منطقه وجود داشته است. او همچنین میگوید: «اخیرا پزشکی در مطالعهای که از دید پزشکان و بیماران به مقوله مردن پرداخته است، موفق شده نشان بدهد که بیماران و پزشکان درحالی که همچنان نقشهای اصلی خود را در مقام بیمار و پزشک حفظ میکنند، شاهد معکوسسازی چندگانه نقشها هستند به عبارتی گاه بیماران میتوانند به پزشکان تکنیکهایی برای درمان را پیشنهاد بدهند که پزشک با آنها آشنایی ندارد.» بنا به اعتقاد مولف «ماهیت مردن ملغمهای است از آنچه از گذشتگان به ما به ارث رسیده است به اضافه الزامهای کنونی اقتصادی، سیاسی و سلامت عمومی که ریشه در زمانه و جوامع خودمان دارد.» و این اعتقاد مبنای فصلبندی کتاب قرار گرفته است. بخش اول درباره زمانه و زمینه و شاخصههای اقتصادی و فرهنگیای است که مسوول الگوهای سلامت و بیماری و مرگ انسانهای هر دوره است.
سپس اشکال غالب مردن در هر زمانه فصل دوم کتاب را تشکیل میدهد و در بخش سوم جنبههای روانشناختی مرگ در هر دوره بررسی شده است. نویسنده با شرح این جنبهها، به چالشهایی میپردازد که دم مرگ برای مواجهه با آنها باید آماده شد و انتظارات متقابل افراد دم مرگ و اطرافیان آنها را از یکدیگر بررسی میکند. انتظاراتی که به هیچ وجه تصادفی نیستند. طراحی خاصی دارند که نشانگر ماهیت آنها است. کلهیر در این کتاب چهار الگوی اساسی مردن را برشمرده و ادوار تاریخی را به چهار دوره تقسیم میکند. عصر سنگ، عصر یکجانشینی، عصر شهرنشینی و عصر جهانشهری. سپس ساختار فرهنگی هر دوره را نامگذاری میکند. بهعنوان نمونه فرهنگ شکارگر ساختار فرهنگی عصر سنگ را شکل میدهد. نتیجهگیری نهایی کلهیر از تحقیق خود این است که فرآیند تلاش برای پیشبینیپذیر کردن مرگ که از عصر سنگ تاکنون ادامه داشته است به آنجا انجامیده که «در طول زمان تجربه مردن جنبه خصوصیتری به خود گرفته است و در عین حال بیشتر به شکل عمومی کنترل و تعریف میشود.»
ارسال نظر