غافلگیریهای عجیب یک سریال
از بین دوستان هم تماسهای زیادی داشتم که میگفتند چرا نقش منفی قبول کردهای. آنها معتقد بودند من همواره در اجرا مهربان بودهام و نباید نقش منفی بازی کنم؛ اما همه این حرفها برایم خوشایند بود؛ چون متوجه شدم در ایفای نقش منفی هم موفق عمل کردهام و این عکسالعملها و بد و بیراه گفتنها برای این است که کارم خوب بوده است. حتی خیلیها به من میگویند چرا در قسمت اول سریالتان نشان داده شد که جوان اول سریال مرده است. حیفم میآید توضیحی بدهم؛ اما قصه کنش و واکنشهای شدیدی دارد و ماجراها پیچیدهتر از این حرفها است و نمیشود چیزی را پیشداوری کرد. مخاطبان سریال منتظر باشند که با دیدن برخی صحنهها با خودشان بگویند آدم به این خوبی چطور اینقدر بد شد و آدم به این بدی چقدر خوب است! در حقیقت در سریال «پدر» برای اولین بار است که تکلیف شخصیتها معلوم نمیشود و به سادگی نمیتوانید آنها را به خوب و بد تقسیم کنید. پس از مرگ حامد، در مراسم درگذشت او، ناصر با حاج علی درگیر میشود و ایفای این لحظات بهعنوان نقش ناصر، خیلی برایم سخت بود؛ اما خوشبختانه میدانم آقای توفیقی کارگردان این سریال تا راضی نشود دست از کار نمیکشد و لابد از من در آن سکانس راضی بوده که کات داده است. او تلاش زیادی میکرد و از من میخواست هیچ صحنهای را اجرا نکنم، بلکه بازیگر باشم. مثلا من میدانم تمام حروف یک کلمه هنگام ادای آن باید شنیده شود؛ حتی میم و ر آخر کلمات. در گذشته طور دیگری آموزش دیدهام و این گفتار را همیشه رعایت میکنم؛ اما به تناسب نقش و به خواسته کارگردان گاهی باید نوعی دیگر صحبت میکردم. به هرحال تجربه سالها کارگردانی و اجرا روی بیان من تاثیر زیادی گذاشته و حتی روی حرف زدن عادی من هم موثر بوده است. «پدر» غافلگیریهای خودش را دارد و فقط مساله مرگ حامد، سوژه اصلی سریال نیست. به مخاطبان پیشنهاد میکنم تا انتها سریال را دنبال کنند.
ارسال نظر