نمایش خطرناک اشرافیگری
این روزها نمایش اشرافیگری باب شده است در حالی که بنیانگذار اصلی آن تلویزیون ماست. ما اگر امروز طبقهای را داریم که کاملا با وضع امروز جامعه غریبه است، مشکل اصلی آن تلویزیون ماست. البته باید بدانیم در هر کشوری تقسیمبندیهای مختلفی وجود دارد که دهکهای جامعه در آن حضور دارند که دهکهای مختلف در سطح جامعه میزان متفاوتی از ثروت را نسبت به مردم عادی در اختیار دارند و این در همه جای دنیا وجود دارد. اما نوع نمایش سبک زندگی اشرافیگری بسیار متفاوت با این است که فرد در دهکهای بالای اقتصادی قرار داشته باشد. همانطور که بسیاری از افراد هستند که فرد در دهکهای بالا قرار دارند اما نمایش اشرافیگری ندارند و آن چیزی که معضل جامعه امروز ماست نمایش اشرافیگری است.
سوال اساسی اینجاست که تا به امروز که تقریبا ۴۰ سال از انقلاب میگذرد چند سریال در قاب تلویزیون و صدا و سیما داشتهایم که زندگی طبقه متوسط را نمایش دهد و شبیه زندگی ما آدمهای عادی باشد؟ من خودم به شخصه تنها سریالی که به خاطر دارم سریال زیر تیغ بود که تا حدود زیادی شبیه به زندگی ما مردمان عادی بود و در مابقی موارد اصلا با زندگی مردم عجین نبوده است؛ بهطور مثال همیشه شاهد این بودهایم که خانهای بزرگ در سریالها بوده و مبلهای آنچنانی داشتهاند که جای تاسف دارد.
حال اگر از منظر تخصصی علوم ارتباطات بخواهیم بحث کنیم در حال حاضر با نمایش نوعی از سبک زندگی در رسانه مواجه هستیم که رسانههای ما مخصوصا تلویزیون شکل دادهاند به گونهای که انسانها را به سمت مصرفگرایی سوق داده و اشرافیگری را رواج میدهند.
این زندگی اشرافی برای کسانی که تفکر سکولار دارند چندان چیز عجیب و غریبی نیست چون برای آنها دغدغه اساسی به شمار نمیرود، اما برای ما و فرزندان ما که در ساختار جمهوری اسلامی ایران هستیم، این چنین نمایشی جای تاسف دارد، چرا که اساس انقلاب ما انقلاب مستضعفین بود و اینکه افراد آمده و از این اموال بادآورده دفاع کرده و آنها را به نمایش گذاشتهاند به هیچ وجه درست نیست.
اما چند نکته مهم وجود دارد. اول از همه باید دانست که نمایش اشرافیگری، از خود اشرافیگری خطرناکتر است.
نکته دوم اینکه در رسانهها سبک زندگی غیرواقعی را با نمایش نمادین از ثروت دامن میزنیم و مردم با ملاحظه این نوع سبک زندگی به دنبال این میروند که تفریحاتی مانند این افراد داشته باشند، لباسهایی مثل آنها بپوشند و خلاصه اینکه زندگی لاکچری داشته باشند که عمده اینها تجملگرایی است در حالی که بسیاری از این افراد به خاطر استفاده از رانتها یکشبه به ثروتهایی رسیدهاند و حالا با استفاده از این رانتها شروع به نمایش آن کردهاند.
راه حل اصلی این موضوع هم این است که باید مسوولان دولتی و همچنین کسانی که دستی بر آتش دارند با مردم روراست باشند و رسانهها هم شفافسازی کنند که این درآمدها از کجاست و مسوول این وضع اقتصادی چه کسی است تا مردم بتوانند اعتمادی را که در گذشته داشتند دوباره بازیابند.
رسانهها میتوانند و باید بتوانند به عنوان چشم بینای مردم عمل کرده و رفتار روزانه مسوولان حکومتی و چهرهها را بازتاب دهند تا بدین ترتیب رفتار و عملکرد مسوولان و نگاه مردم رفته رفته تغییر کرده و اعتماد از دست رفته بازگردد. طبیعی است رسانه و وسایل اطلاع رسانی مهمترین و بهترین ابزار مبارزه با اشرافیگری و همچنین ترویج فرهنگ سبک زندگی سالم و درست برای عموم جامعه از مدیران گرفته تا مردم عادی است. بدینترتیب هرچه رسانهها و اهل رسانه مسوولانهتر پیگیر مطالبات جامعه باشد رفتار افراد در مجموعه حکومت نیز به مرور اصلاح میشود. حال باید دید که هر یک از ما در این زمینه چگونه عمل خواهیم کرد.
ارسال نظر