گذار از شرقشناسی کلاسیک
همین وسوسه قدرتمند باعث شده ما کل تاریخ را در پرتو شرقشناسی بفهمیم و با همین عینک ایدئولوژیک، بسیاری از متون مفید را از دست بدهیم. واقعیت این است که کتابهای تاریخی و سفرنامهای اغلب چندان در سیطره نگاههای ایدئولوژیک نیستند. متونی که تا زمان قاجاریه در مورد ایران نوشته شده، نگاه بالادستی به ایران ندارند؛ حتی در زمان قاجار کنت دو گوبینو هم ضمن انتقادهای صریحی که به سنتهای ایرانی دارد، ایرانیان را تنها ملت فرهیخته خاورمیانه میداند که میتوانند به تبار و نژادشان بنازند. انقطاع نگاه پیشین از زمان قاجاریه آغاز میشود. در آن دوران از یک طرف ایرانیانی که به غرب میروند مطالبی از جنس شناختنامه نمینویسند و آنچه را نوشتهاند میتوان حیرتنامه خواند و از طرف دیگر کسانی که از غرب به ایران میآیند، دوست دارند در پرتو استهزا کردن فرهنگ ایرانی حقایقی را بیان کنند. عجیب اینکه ما هم این شیوه را میپسندیم و از جمله محمدعلی جمالزاده بر همین پایه شروع به نوشتن کتاب «خلقیات ما ایرانیان» میکند. کتاب جمالزاده بارها تجدید چاپ شده و در ایران خوانندگان بسیاری یافته است. در دوران پهلوی سفرنامهها محدود و محدودتر میشوند، زیرا ارتباطات گسترش مییابند و همین گستردگی ارتباطات و سفرها، بکر بودن سفرنامهها را از بین میبرد. در سالهای بعد از انقلاب سفرنامه چندان مهمی نوشته نشده است؛ چون علاوه بر گستردگی روزافزون ارتباطات، ما شاهد نگاه آشتیناپذیر ایدئولوژیک در دو سوی ایران و غرب هستیم. غربیهای امروزین میخواهند ایران را در شکل قرون وسطایی توصیف کنند و گویی این کشور با زمان قاجاریه تفاوتی نکرده است. من دنبال متنی بودم که نگاه آزادانه و واقعنگرانهای به ایران امروز داشته باشد. سرانجام با کتاب «در میان ایرانیان» نوشته «نایجل کولتارد» آشنا شدم و اقدام به ترجمه آن کردم. سفرنامهها عمدهترین ابزار برای ایجاد نظمهای نوآیین هستند. کتاب حاضر ایرانیان را در کلیتی واحد جمعبندی نمیکند و از جانب دیگر نویسنده بدون داشتن نگاه همدلانه با شرق یا غرب به بررسی آنچه دیده میپردازد. با کمک این متن میتوانیم بفهمیم غربیهایی که نگاه صادقانهتری دارند، در مورد ما چگونه فکر میکنند.
ارسال نظر