ثروتمندشدن باشکوه است

ظهور، سقوط و ظهور دوباره دنگ

دنگ در سال‌۱۹۰۴ در خانواده‌ای زمیندار در استان سی‌چوان به‌دنیا آمد و از طریق سلسله‌مراتب حزب کمونیست چین به‌عنوان یک مارکسیست-لنینیست متعهد و یک فرمانده سرسخت نیروی زمین و مقام رسمی سیاسی به‌تدریج پیشرفت کرد. مائو تسه‌دونگ شاید در جنگ انقلابی خونین علیه ملی‌‌‌‌‌‌گرایان غالب شده‌بود، اما این، شاگرد و پیرو یک زمانی وی بود که کشوری با یک‌چهارم جمعیت جهان را وارد عصری جدید کرد. تاریخ نسبت به دنگ مهربان‌تر از مائو خواهد بود که با مبارزات سیاسی کاملا ویرانگر  که اوجش در انقلاب فرهنگی ۱۰‌ساله ۱۹۷۶-۱۹۶۶ بود، برای کشورش بدبختی عظیمی به ارمغان آورد.  دنگ خودش یکی از قربانیان این عملیات سیاسی بود. او از رهبری چین در همان اوایل انقلاب فرهنگی کنار گذاشته شد تا اینکه در سال‌۱۹۷۳ توسط حامی خود یعنی نخست‌وزیر وقت «چو ان‌‌‌‌‌‌لای» اعاده حیثیت شد و به قدرت بازگشت. او پس از مرگ چو دوباره برای دومین‌بار از حزب پاکسازی شد.

با مرگ مائو کوتاه زمانی پس از مرگ چو و دستگیری همدستان مائوئیست معروف به «گروه چهار‌نفره»، دنگ توانست در یک مجموعه مانورهای سیاسی درخشان و در طی سال‌های  التهاب سیاسی خودش را اثبات کند.

ثروتمندشدن باشکوه است

دنگ بی‌‌‌‌‌‌تردید شخصیتی اقتدارگرا بود که باوری اکید به قدرت مطلق حزب کمونیست چین داشت. میراث وی به واسطه کاربرد زور علیه تظاهرکنندگان طرفدار دموکراسی در میدان تیان‌آن‌‌‌‌‌‌من در سال‌۱۹۸۹ که صدها نفر کشته و تعداد بسیار بیشتری دستگیر و زندانی شدند، برای همیشه لکه‌‌‌‌‌‌دار شد. اما بدون اینکه بخواهیم دنگ را از زیاده‌‌‌‌‌‌روی در سرکوب میدان تیان‌آن‌من تبرئه کنیم، کلیت سهم و نقش دنگ به گذار کشورش از یک کشور عقب‌‌‌‌‌‌مانده اقتصادی به ابرقدرتی مدرن را نمی‌توان دست‌‌‌‌‌‌کم گرفت. دستاوردهای خارق‌‌‌‌‌‌العاده دنگ بیش از آنی هستند که اینجا فهرست شوند اما سه تاریخ در تلاش‌های وی برای قرار‌دادن کشورش در مسیری به گفته خودش، «اصلاحات و گشایش اقتصادی»، کاملا روشن ایستاده‌‌‌‌‌‌اند.  این واقعیت که وی از هر دو واژه اصلاح و گشایش استفاده کرد، رویکرد وی به خارج‌کردن کشورش از گذشته انقلابی آن به ترسیم مسیری دیگر را جمع‌بندی می‌کند.  این تاریخ‌‌‌‌‌‌ها عبارتند از:

۱۹۷۸: اقتدار دنگ در سومین مجمع‌عمومی یازدهمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین خودش را نشان‌داد. در تاریخ چین مدرن، این رویداد به‌عنوان نقطه شروع برای جابه‌جایی عظیم نگریسته می‌شود که اقتصاد چین را آزاد کرد و آنچه که به «پرده بامبو» معروف بود و مانع ارتباط چین با جهان خارج می‌شد را برچید.

۱۹۸۰: در یک سخنرانی که اهمیتش در روایت‌‌‌‌‌‌های تاریخی گاهی اوقات گم شده‌است، دنگ «وظایف خطیری» که چین در دو دهه‌آخر قرن بیستم و فراتر از آن مواجه است را تشریح کرد.

در میان این وظایف «چهار برابر‌کردن تولید ناخالص ملی چین در سال‌۲۰۰۰» قرار داشت که در ابتدا اسباب خنده و مضحکه شد. تحت اصلاحاتی که دنگ شروع کرد و شامل جمع‌کردن بساط اجتماعی‌بودن مالکیت کشاورزی و آزاد‌کردن طبقه کسب‌وکار کارآفرینانه می‌‌‌‌‌‌شد، چین به آسانی و بدون زحمت زیاد توانست به این هدف برسد.

۱۹۹۲: دنگ هنگامی که نود‌ساله بود و سلامتش رو به وخامت گذاشت در آنچه که به nanxun یا سفر بازرسی جنوبی نامیده شد به فرآیند اصلاحات که پس از تیان‌آن‌‌‌‌‌‌من دچار افول شده‌بود جان تازه‌‌‌‌‌‌ای بخشید.

از نتایج کشتار تیان‌آن‌‌‌‌‌‌من یکی پاکسازی رهبر اصلاح‌‌‌‌‌‌طلب جایو زیانگ بود که دبیرکل وقت حزب کمونیست و نخست‌وزیر پیشین بود. دنگ بی‌رحم انتخاب‌شدتا از شاگرد خود پشتیبانی نکند. تاریخ‌نگاران شاید سفر به جنوب دنگ را صرفا به عنوان آخرین تحسین و هورای دنگ ملاحظه نکنند، بلکه به منزله بادوام‌‌‌‌‌‌ترین کمکش به نفوذ و قدرت در حال صعود چین بنگرند.

با همه این تفاصیل، مهم است به‌خاطر داشته باشیم که در سال‌۱۹۷۸، اندازه اقتصاد چین درحدود اقتصاد ایتالیا بود. در سال‌۲۰۲۲ اقتصاد چین براساس تولید ناخالص داخلی اسمی دومین اقتصاد بزرگ جهان پس از آمریکا است و در چند سال‌آینده احتمال دارد از آمریکا هم پیشی بگیرد. در همین مدت چین توانست ۸۰۰‌میلیون نفر را از فقر خارج کند. هرگز در تاریخ بشر، ما چیزی کاملا مشابه این ندیده‌ایم. البته که دنگ به همه این‌ها به تنهایی دست‌نیافت بلکه او آماده بود آنچه را مائو تلاش کرد در یک اشتیاق کوته‌بینانه با حفظ کنترل بر حزب و کشور سرکوب کند، دوباره استقبال و مهیا سازد. این همان انرژی و روحیه خارق‌العاده کارآفرینی و سرمایه‌گذاری مردم چین بود. شعارهای گوناگون دنگ از قبیل «ثروتمند‌شدن باشکوه است» در لحظه مناسب سر داده شد و واقعا کمک کرد تا پتانسیل کامل مردم چین رها شود.

چین دیگر مترصد فرصت نیست

هیچ‌کدام از اینهایی که گفته شد، نمی‌گوید میراث دنگ مشکل‌دار نخواهد شد یا قدرت و نفوذ در حال صعود چین همچنان بدون مانع ادامه خواهد یافت.  دگرگونی اقتصادی مداوم این کشور شباهت به بندبازی بسیار دشوار در شرایطی دارد که رهبری چین سعی می‌کند جایگاه خود را در جهان در حال تغییری که قدرت آمریکا رو به نزول است، حفظ کند. اقتصاد چین به مرحله‌‌‌‌‌‌ای رسیده است که تقاضای مصرفی یک ضربه‌‌‌‌‌‌گیر در‌ برابر افت و خیزهای بازارهای صادراتی آن خواهد بود. این‌ها زمان‌‌‌‌‌‌های پرچالشی برای رهبری پس از دنگ در پکن هستند. دنگ خودش به احتمال زیاد نگاهی منفی نسبت به پیدایش کیش شخصیت پیرامون رهبر قدرقدرت شی‌جین‌پینگ می‌‌‌‌‌‌داشت. دنگ در سخنرانی «وظایف خطیر» خود در سال‌۱۹۸۰ در ‌برابر چنین تحولی هشدار داده بود. او این تجربه را شخصا در دستان یک مائوی مستبد کسب کرده‌بود. در آن سخنرانی دنگ بر رهبری جمعی تاکید کرد، با علم به اینکه قدرت مهارنشده فاسد می‌شود.  آنچه قطعا پشت‌سر باقی‌مانده است توصیه دنگ بود که چین باید «جلب توجه نکند و خودی نشان ندهد» یا «مترصد زمان مناسب باشد» در حینی که قدرت و نفوذش رشد می‌کند. استفاده از این عبارت به گونه‌‌‌‌‌‌های مختلف طی سال‌ها تفسیر شده‌است؛ مثلا به‌عنوان هشداری از دنگ که چین باید از وزن و اعتبار خود استفاده نکند یا حقه‌‌‌‌‌‌ای که پکن مخفیانه قدرتش را انباشت کند، بدون اینکه خیلی جلب توجه کند. اما در زمانی‌که برند شی از ناسیونالیسم چینی رونمایی می‌شود، آن رویکرد دنگ کنار گذاشته شده‌است. چنین کاری شاید گریزناپذیر باشد، چون چین قدرتمندتر شده‌است اما دست‌‌‌‌‌‌کم جای بحث است که آیا دنگ شیائوپینگ حاذق با رویکردی ظاهر می‌شد که ریسک دشمنی بیشتر بقیه جهان را با خود به جان بخرد؟