روایت سافیس راینرت و رابرت فردونا از نقش بازرگانی در ثروت ملل
بازرگانان؛ پیشتاز توسعه اقتصادی
نورمن گراس، «پدر» تاریخ کسبوکار در آمریکا، استدلال کرد که عصر سرمایهداری بازرگانی را باید با شخصیت «بازرگان ساکن» تعریف کرد؛ کسی که از موطن و محل زندگی خویش با استفاده از مکاتبات و واسطهها، کسبوکار خود را مدیریت میکند، برخلاف «بازرگان مسافر» پیش از خود که همراه کالاهای خویش به نمایشگاههای تجاری میرفت. در این مقاله با استفاده از این مفهوم بهعنوان نقطه عزیمت، بر بازرگانان عمدتا ایتالیایی تمرکز میشود که تجارت راه دور از شرق به غرب مدیترانه را طی قرونوسطی و رنسانس کنترل میکردند. مدیترانه تا هنگام گشایش تجارت اقیانوس اطلس، مهمترین منطقه بازرگانی اروپا بود و تجارت در این منطقه توانست تمدن اروپایی را بسیار ثروتمند کند و بازرگانان این منطقه مهمترین نوآوریهای بازرگانی پیشامدرن از قراردادهای بیمه دریایی و توافقهای شراکت تا برات و دفترداری دوطرفه را توسعه دادند. این بازرگانان که از درون فرهنگهای باسواد و حسابوکتابدان بیرون آمدند در پشتسر خود انبوه سوابقی برجای گذاشتند که به ما امکان میدهد تا درک کنیم چگونه شرکتها، خصوصا بزرگترین آنها، سازماندهی و مدیریت میشدند. این فنون را همچنین میتوان در بستر نگرشهای پیشامدرن به بازرگانی و روابط سیاسی- بازرگانی آن عصر جای داد. این انقلاب بازرگانی که بیش از پنج قرن زودتر از انقلاب صنعتی رخداد، بستر و پیشزمینههایی برای دنیای کسبوکارهای جهانیشده امروزی فراهم ساخت.
پدیدآمدن «تاریخ کسبوکار» بهعنوان رشته دانشگاهی متمایز در آمریکا در انتهای دهه ۱۹۲۰ با توسعه کسبوکار در انتهای قرونوسطی و اروپای رنسانس، به شکل جداییناپذیری بههم مرتبط هستند.
نورمن گراس «پدر» تاریخ کسبوکار و دارنده نخستین کرسی در این رشته در مدرسه کسبوکار هاروارد، پژوهشهای تاریخی کسبوکاری درباره بازرگانان و شرکتهای بازرگانی پیشامدرن در آمریکا و اروپا را با نتایج ثمربخش تشویق کرد. گراس بر این باور بود که در ظهور آنچه او «بازرگان ساکن» مینامید (در نقطه مقابل «بازرگان مسافر» پیشین که همراه کالاهای خویش به بازارها یا نمایشگاههای تجاری میرفت)، یک لحظه حیاتی در توسعه «سرمایهداری بازرگانی» در اروپا را کشف کردهاست؛ منظور مرحلهای از توسعه اقتصادی بود که در آن اروپا برای نخستینبار به تسلط اقتصادی بیچون و چرا در صحنه جهانی رسید. مقالاتی که درباره بازرگانان قرون وسطا و عصر رنسانس در «مجموعه تاریخ اقتصادی کمبریج اروپا» منتشر شد را یکی از دانشجویان گراس بهنام رابرت لوپز (۱۹۵۲) نوشت که گراس به آوردن او از ایتالیا به آمریکا کمککرده بود. در این مطالعه نشانههای روشنی از نفوذ گراس دیده میشود که ۹بار از اصطلاح «بازرگان ساکن» استفاده شدهاست. همچنین مطالعه فردریک لین (۱۹۴۴) در مورد آندره باربریگو، یک تاجر ونیزی قرن پانزدهم، نوعی مطالعه موردی از یک «تاجر ساکن» درنظر گرفته شد. از نظر گراس، بازرگان ساکن که از درخواستهای سفر به نمایشگاههای تجاری آزاد شده بود، چون که کسبوکار خویش را از طریق نمایندگان و با مکاتبات بازرگانی انجام میداد، او را قادر به توسعه فنون مدیریتی انقلابی برای اداره کسبوکارش میکرد. این تکنیکها در کنار یک «انقلاب بازرگانی» بهوجود آمدند، یا صحیحتر است بگوییم توسعهیافتند. زمان این انقلاب قرونوسطای متاخر با تمرکز بر قرن سیزدهم بود، یک پیوند مفهومی ثمربخش که نخستینبار توسط دی روور در پژوهش «داستان شرکت آلبرتی فلورانس ۱۳۰۲ تا ۱۳۴۸: براساس دفاتر آشکارشده» (۱۹۴۲) در پاسخ به گراس ابداع شد.
این «انقلاب بازرگانی» قرون وسطایی- که نباید با «انقلابهای بازرگانی» یا مالی در عصر مدرن اولیه در کشورهای هلند و انگلستان اشتباه گرفته شود که موجب توسعه بلندمدت بورس، بانکهای مبادله، شرکتهای سهامی و غیره شده بودند- شاهد اختراع، انتشار یا نخستین تکامل شرکتهای هلدینگ، معاملات بدون وجهنقد با استفاده از برات، قراردادهای بیمه دریایی و فنون حسابداری پیشرفته شامل رویههای حسابداری بهاصطلاح «دوطرفه» بودند که در مجموع امکان تسهیل و گسترش بنیادی تجارت راهدور، بانکداری بینالمللی و مشارکتهای بازرگانی و صنعتی را فراهم کرد. اگرچه دیدگاه شماتیک و مرحلهای گراس که «تاجر ساکن» را یک نقطه گسست تاریخی میداند، بیتردید سادهسازی بیش از حد فرآیندهای تاریخی پیچیده، اقتضایی و همپوشان است، اما جای تردید نیست که دوره «انقلاب بازرگانی» شاهد دگرگونی قابلتوجه در رویههای تجاری بود، رویههایی که با کمک آنها بازرگانان توانستند تجارتجهانی در کالاهای اساسی و نیز کالاهای لوکس ایجاد کنند و از این طریق اروپای شهریشده را ثروتمند و توانمند سازند. گراس، همراه با پیشگامان ایتالیایی مانند جینو لوزاتو و آرماندو ساپوری، درک کردند که سوابق تجاری (عمدتا دفاتر حساب و مکاتبات بازرگانی)، کتابچههای راهنمای تجاری و یادداشتهای شخصی بازرگانان میتوانست تصویر روشنتری از توسعه بازرگانی و شیوههای کسبوکاری در مقایسه با منابع متداول ارزشی و هنجاری (نظیر اساسنامههای صنفی، قوانین مصوب و غیره) که عمدتا از کارهای پیشین (بهویژه قرن نوزدهم و آلمانی) تهیه شدهبودند، ارائه دهد. در این مطلب توسعه شیوههای بازرگانی قرونوسطی و رنسانس بهطور خلاصه ترسیم میشود که تمرکز ویژه بر بازرگانان ایتالیایی در مدیترانه دارد، چون تا حد زیادی این بازرگانان ایتالیایی بودند که تکنیکهای کسبوکار مدرن، بهویژه حسابداری و بانکداری را ابداع یا توسعه دادند و در نتیجه دنیای سرمایهداری جهانی ماقبل صنعتی را ایجاد کردند.
تجارت در مدیترانه
سقوط رم در غرب، همزمان با «تهاجم» قبایل بربرهای رومیشده در آن زمان، شاهد توقف انتقال ثروت مازاد از شمالآفریقا و مصر به مرکز امپراتوری و به طبقه اشراف سیاسی-فرهنگی بود، گروهی که مدتهای طولانی از این طریق ثروتمند شدهبودند و درنتیجه وحدت مدیترانه تحت تسلط رومیها بهعنوان یک فضای بازرگانی درهم شکسته شد. اگرچه بیزانس بهعنوان یک واحد سیاسی یا قدرت منطقهای (هرچند محدود) تا اواسط قرن پانزدهم منحل نشد، این امپراتوری در شرق با مرکزیت قسطنطنیه نیز بهطور مشابه بهعنوان یک قدرت بازرگانی بزرگ باقیماند تا زمانیکه ایالتهای ثروتآفرین خود را در مصر و شامات در اثر گسترش تمدن اسلامی از قرن هفتم از دست داد. با وجود این، مسیحیان اروپایی در کسوت زائر و بازرگان در آفریقای شمالی و شام بسیار فراتر از این دوره حضور داشتندو انگیزههای تجاری اگرچه لزوما غالب نبودند، اما الهامبخش جنگهای صلیبی، در حدود سالهای
۱۰۹۵-۱۲۹۱ شدند که پایهگذاری و سپس از دستدادن دولتهای مسیحی در شام را باعث شد، بازارهای اروپایی جدید یا بزرگتری برای کالاهای شرقی ایجاد کردند و به بازرگانان دولتشهرهای ایتالیا اجازه دادند تا از فرصتهای جدید تجارت غرب با شرق و حملونقل دریایی استفاده کنند. تا پیش از گسترش جغرافیایی اساسی اروپا در قرن پانزدهم- که در سال۱۴۱۵ با تصرف سئوتا در نزدیکی جبل الطارق توسط پرتغالیها آغاز شد، اما با کشف قاره آمریکا و کشتیرانی در اقیانوس هند در دهه ۱۴۹۰ به اوج خود رسید- تسلط بر تجارتجهانی، از دیدگاه اروپاییها، بهمعنای ایجاد مجدد سیستمی از خطوط کشتیرانی سودآور و مستعمراتی اولیه در جایی بود که زمانی مدیترانه رومی بود، فرآیندی که تا قرن دهم بهطور کامل در جریان بود، زمانیکه لوپز اولینبار شواهدی از «انقلاب بازرگانی» مشاهده کرد. حتی تا قرن شانزدهم و در طول قرن شانزدهم، زمانیکه اروپا فرآیند ایجاد امپراتوریهای دریایی را در اقیانوس هند و در قاره آمریکا آغاز کرد، مدیترانه منطقه ضروری برای فعالیت تجاری اروپا باقیماند.
هیچ رویکرد علمی نسبت به مدیترانه تاثیرگذارتر از رویکرد فرناند برودل در کتاب «مدیترانه و جهان مدیترانهای در عصر فیلیپ دوم» (۱۹۷۲) نبودهاست که مدیترانه را به شکل یک واحد تجزیه و تحلیل مینگریست که در آن تعاملات بیشتر توسط ساختارهای اکولوژیک و جغرافیایی زیربنایی بلندمدت و با تغییرات دورهای در ارتباط با این ساختارها تعریف میشوند، بهجای اینکه با انبوه «رویدادهایی» مواجه باشیم که مورخان سیاسی و اقتصادی قبلی را به خود مشغول کرده بود. رویکردهای جدیدتر بر ریزمنطقههای کوچک متعدد مدیترانه و ارتباطات، از جمله ارتباطات اقتصادی، بین آنها یا تابآوری محیطزیست مدیترانه در برابرهزاران سالاستثمار انسان تاکید کردهاند، اما تا زمان ایجاد عصر اقتصادی اقیانوس اطلس، یعنی از دوران باستان تا قرن شانزدهم، مدیترانه مرکز اصلی تجارت راه دور و ایجاد ثروت پویا در غرب بود. شهرهای صنعتی و تجاری شمال ایتالیا که از تجارت با شرق ثروتمند شدهبودند، قطب انتهایی یک کریدور جغرافیایی تقریبا پیوسته از جوامع شهری پیشرفته، ثروتمند و پرجمعیت را تشکیل دادند که در سراسر قاره تا کشورهای هلند و بلژیک و در نهایت جنوب انگلستان امتداد داشتند. این کریدور محور تاریخی سرمایهداری، تجارت و تمدن در غرب بود.
حتی قبل از احیای جدی تجارتجهانی، تمایل فرادستان اروپایی (در شهرها و در صومعهها همانند دربارهای سلطنتی) برای کالاهای تجملی از شرق از سوی جوامع بازرگانی کوچک یهودی، یونانی و عرب یا واسطههای مسافر برآورده میشد، اما جای تعجب نیست که شهرهای ایتالیایی با نزدیکترین پیوند به بیزانس و تجارت آن در شرق مدیترانه - مکانهایی مانند جنوا و ونیز، با موقعیت فرماندهی در دریاهای تیرین و آدریاتیک و شهرهایی در امتداد سواحل ایتالیا مانند آمالفی- بودند که نخستین پیشرفتهای بزرگ قرون وسطایی را در ایجاد مسیرهای دریایی موثر و امن داشتند. بازرگانان اروپایی، عمدتا ایتالیایی، بدون کنترل قلمرو درون محدودههای سرزمینی مسلمان و بیزانسی شمالآفریقا و شرق مدیترانه، بهطور منظم مستعمرههای تجاری خارج سرزمینی را در آنجا تاسیس کردند. آنها همان الگویی را دنبال کردند که مهاجران تجاری قبلی یهودیان، مصریها و یونانیها ایجادکرده بودند. در قرن دوازدهم، بازرگانان از ونیز، جنوا و پیزا شبکههای گستردهای از این مستعمرات را ایجادکرده بودند - اغلب آنها کوچک بودند و حول یک فونداکو بودند (که از فندوق عربی بهمعنای مهمانسرا میآید)- ترکیبی از انبار و مسافرخانه، جاییکه بازرگانان مسیحی مجاز به تجارت و نیایش بودند و تحتنظارت قرار داشتند و بهطور منظم مشمول مالیات و عوارض محلی بودند، اما این مکان گاهی اوقات مانند قسطنطنیه به اندازهای بزرگ بود که هزاران تاجر خارجی را در خود جای میداد و به کل محلهها یا نواحی شهر گسترش مییافت. بهطور مشابه، مستعمرات تجاری خارجی در شهرهای تجاری ایتالیای پیشامدرن وجود داشتند؛ مشهورترین آنها مطمئنا فندوق دوتدشی یا مستعمره بازرگانان آلمانی در ونیز بود که در اوایل قرن سیزدهم تاسیس شد و صدها تاجر شمالی را در خود جای داده بود. طبیعت جمعی تاجران خارج از سرزمین خود قطعا خطرات تجارت بینالملل را کاهش داد پیش از اینکه توسط نهادهای دائمیتر تسهیل شود. همچنین آنها توانستند تا قرن هجدهم رقابتی باقی بمانند، مانند مورد مهم یهودیان سفاردیم در بندر آزاد توسکانی لیورنو.
بازرگانی اروپا
تاجر ساکن که گراس نام میبرد را باید بهطور طبیعی در تقابل با بهاصطلاح «تاجر مسافر» درک کرد که دوره پیش از آن، اما تا حد قابلتوجهی دوره معاصر تجارت زمینی راه دور در اروپا را تعریف کرد، تجارتی که با وجود برقراری منظم نمایشگاههای تجاری در سراسر شمالغربی اروپا در قرون وسطا تسهیل شده بود. این نمایشگاهها که در اصل محلی یا منطقهای بودند، شهر و حومه یا مرکز اقتصادی و حاشیه را بههم پیوند میدادند، بهزودی به قطبهای فعالیت تجاری بینمنطقهای و بینالمللی تبدیل شدند و مناطق برتر تجاری و صنعتی اروپا را بههم پیوند دادند. بازرگان مسافر که در این نمایشگاهها شرکت میکرد، اجناس خود را تا بازار فروش همراهی میکرد، با خریداران و فروشندگان آنجا چانهزنی میکرد و بارها، هزینهها و خطرات سفرهای زمینی، از راهزنان و گرگها گرفته تا زیرساختهای ناپایدار و آبوهوای نامساعد را شخصا بر عهده میگرفت. نمایشگاههای تجاری قدمتی تا قرن هفتم در فرانسه داشت، اما قرون نهم تا سیزدهم شاهد انفجار تجارت زمینی از راه دور و برپایی نمایشگاهها بود. مهمترین این نمایشگاهها، نمایشگاههای فلاندر و منطقه شامپاین- بری در شمالشرقی فرانسه بودند. چرخهای از نمایشگاهها در طول سالتقویمی گسترش یافت (در نهایت ۶ رویداد ۶ هفتهای برگزار شد) و در سراسر منطقه، نمایشگاههای شامپاین به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و به دلیل حمایتهایی که کنتهای شامپاین از آنها میکردند- در آنجا فروشندگان پارچه فلاندری که پارچههای پشمی و کتان از مراکز صنعتی پیشرفته کشورهای هلند و بلژیک را حمل میکردند میتوانستند با بازرگانان ایتالیایی که کالاهایی از ایتالیا و تجارت دریای مدیترانه را حمل میکردند، ملاقات کنند - اهمیت ویژهای بهدست آوردند. حمایت کنتها که در نهایت نظامهای قابلاعتماد نظم و امنیت، اجرای بدهیها و حل و فصل اختلافات را توسعه دادند، باعث ایجاد اعتماد در نمایشگاههای شامپاین شد.
نشانهای از اهمیت و اطمینانخاطر این نمایشگاهها: در اواخر قرن دوازدهم، سکههای پرووین (یکی از شهرهای نمایشگاهی شامپاین) بهطور مرتب در اروپای جنوبی استفاده میشد و سیستم وزنههای مرتبط با تروا (شهری دیگر) معمولا در شمال استفاده میشد. نمایشگاههای شامپاین، علاوهبر خرید و فروش مستقیم کالا، مانند نمایشگاههای فلاندر، به مراکزی برای معاملات مالی، بازارهای پولی و تسویهحساب تبدیل شدند که با نامههای تعهدآور و قراردادهای سرمایهگذاری و انجمنی تسهیل میشدند، بهگونهای که اعتبار میتوانست به نحو قابلاتکایی در یک نمایشگاه تمدید شود و بدهی در دیگر نمایشگاه بازپرداخت شود. در پایان قرن سیزدهم شاهد زوال بزرگترین نمایشگاههای اروپایی بودیم. اگرچه تعیین علیت در یک جهت یا جهت دیگر دشوار است، پایهگذاری و افزایش نظم و امنیت مسیرهای دریایی مستقیم که ایتالیا (و در نتیجه تجارت غرب-شرق) را با اروپای شمالغربی متصل میکرد، یک پدیده موازی و مرتبط بود. احتمال دیگر این است که این مسیرهای مستقیم که از جبل الطارق میگذشت و دریای مدیترانه را با دیگر فضاهای دریایی اروپا برای تجارت مرتبط میکرد، نیاز به نمایشگاهها و سفرهای زمینی را کاهش داد که یک عامل جنگ و بیثباتی فزاینده در اروپا شده بود و هزینههای حملونقل را بهشدت افزایش داده بود.
البته مدیترانهتنها فضای دریایی مهم برای تجارت اروپا در آن دوره نبود. دریایسیاه که از رود دانوب تغذیه شده و مستقیما از طریق سفر به قسطنطنیه بازمیشود (همراه با دریای آزوف متصل که با رود دون تغذیه میشود)، منبع مهم انتقال مواد غذایی و سایر کالاها برای بیزانس بود که بهعنوان یک چهارراه تجاری عمل میکرد و امپراتوری شرقی را به اروپایشرقی، روسیه و آسیایمرکزی متصل میکرد. در قرن یازدهم، امتیازات بیزانس به جنوا به این جمهوری-شهر ایتالیا اجازه داد تا تجارت و مستعمراتی در آنجا ایجاد کند و در اواسط قرن سیزدهم، جنوائیها بیشتر تجارت مستقیم دریایسیاه با دریای مدیترانه را کنترل کردند. مهمتر از آن، تجارت شرق و غرب از اروپای شمالی، مانند تجارت دریای مدیترانه، منبع سودآوری از سود و قدرت برای بازرگانان پیشامدرن بود. هانس آلمان، یک سازمان عمدتا تجاری، اما بعدا بهشدت سیاسی متشکل از بازرگانان در دهها شهر در داخل و اطراف دریاهای بالتیک و شمال - از لندن و برگن تا بروژ و لوبک و تا نووگورود در روسیه - به بازرگانان از شمال آلمان اجازه داد تا با موفقیت میانجیگری (هرچند نه هرگز انحصاری) تجارت بین شرق بالتیک و آلمان، فلاندر، انگلستان و اسکاندیناوی را انجام دهند. اگرچه بازارهای شرقی برای کالاهای غربی مانند منسوجات پشمی وجود داشت، اما هانس تا حد زیادی تقاضای قاره برای غلات، مواد غذایی مانند ماهی شور، مواد خام مانند چوب و فلز و حتی کالاهای لوکس مانند خز و کهربا از اسکاندیناوی و بهویژه از بالتیک و مناطق شرقی را تامین میکرد، اما به همان اندازه که این تجارت سودآور بود، اخیرا بر اساس سوابق موجود از لوبک و جنوا در نیمه دوم قرن چهاردهم تخمین زده شدهاست که ارزش کل تجارت هانسی در آن زمان کمتر از یک پانزدهم (حدود ۶/ ۶درصد) از کل تجارت دریای مدیترانه بود.
نوآوریهای تجاری
تمایل به سمت استفاده از اعتبار تجاری و کاهش هزینههای مبادله در تجارت از راه دور منجر به استفاده از پولهای حسابی (پولی که فقط در محاسبه بهکار میرود) و ایجاد اولین ابزارهای تامینمالی بینالمللی شد؛ اساسیترین مورد «برات» بود که دستور پرداخت چند طرفه قابلاجرا با پول خارجی در مکانی دور را میداد، در شمال ایتالیا اختراع شد و در قرن چهاردهم رایج شد و تا قرن هجدهم- تا حد زیادی بدون هیچ تغییری- در حال استفاده بود. مبادلات بدون وجه نقد در نمایشگاهها بر اساسنامههای تعهدآور صورت میگرفت، اما برات یک انقلاب بود، زیرا صادرکننده میتوانست از این طریق به شخص ثالث دور دستور دهد که بدهی را به ارز دیگری بپردازد که به براتها امکان میداد تا بهطور گسترده در گردش باشند و بهعنوان ابزارهایی هم برای اعتبار و انتقال در تجارت بینالمللی عمل کنند. بهره یا سود حاصل از انتشار چنین براتهایی را میتوان در نرخ مبادلهای که بهطور مصنوعی به نفع وامدهنده افزایش مییابد (یا شاید بهتر است، با توجه به ممنوعیت ربا، پنهان میشد) لحاظ کرد. در دهه ۱۳۲۰، بازرگانان فلورانسی پشم خام انگلیسی را با بالاترین کیفیت برای تولید محلی بهجای واسطههای قارهای، مستقیما از ساوتهمپتون وارد میکردند. بازرگانان-بانکداران فلورانسی همزمان بر امور مالی بینالمللی و جمعآوری فوقالعاده سودآور مالیاتهای پاپی تسلط داشتند؛ در نتیجه، بزرگترین شرکتهای فلورانسی توانستند وامهای گستردهای به تاج و تخت انگلیس بدهند که با درآمد حاصل از عوارض انگلیسی صادرات پشم تضمین میشد. بهعنوان مثال، در این محیط، براتها با منافع زیادی که داشتند مورداستفاده قرار میگرفتند و به فلورانسیهای مقیم انگلیس اجازه میدادند تا پشم انگلیسی را با مالیات پاپ بر انگلیس خریداری کنند و شرکای آنها که در ایتالیا اقامت داشتند، بهجای آن مالیاتهای انگلیسی، سود حاصل از دیگر معاملات را به پاپ بدهند. گسترش اعتبار؛ در واقع اعتماد، از طریق سازوکارهای رسمی مانند برات، تجارت بین آن دسته از بازرگانان که حالا دیگر رو در رو ملاقات نمیکردند، تسهیل کرد و صاحبان سرمایه و نیازمندان به آن را گردهم آورد.
روشهای ابتدایی برای تقسیم ریسک از طریق جبران خسارت و غرامت، شبیه وامهای بهاصطلاح «ریسک پایین»، وامهای دریایی با بهره بالا که با از دستدادن خود کشتی باطل میشوند، ممکن است برای دنیای باستان شناختهشده باشد، اما بیمه آنطور که امروزه ما میفهمیم بهنظر میرسد تا حد زیادی محصول قرن چهاردهم در شهرهای دریایی شمال ایتالیا بود، جاییکه خطرات و مزایای کسبوکار به اندازه کافی آشکار و به اندازه کافی عظیم بود تا فرصتهای کارآفرینی منظمی برای ارائه صرف حقبیمه سودآور ایجاد کند. اگرچه مطمئنا پیشرفتهای قبلی و مستندنشدهای وجود داشته است، اولین قراردادهای بیمه شناختهشده که میتوانند بهدرستی این نام را داشته باشند (حتی اگر به دلایل قانونی یا اخلاقی ماهیت با بهرهبودن خود را پنهان میکردند) جنوایی هستند و یک سفر دریایی در سال۱۳۴۳ میلادی از پیزا به سیسیل و یک سفر از جنوا به مایورکا در سال۱۳۴۷ میلادی را پوشش میدهند. طیف گستردهای از قراردادهای بیمه در حملونقل دریایی بهسرعت توسعه یافتند و کاهش موازی ریسکها و نرخ حملونقل منجر به رشد انفجاری تجارت شد، بهطوری که طبق گفته فدریگو ملیس، در اواخر قرن چهاردهم، یک بازار بیمه واقعی پدید آمده بود و بازرگانانی که اصالتا اهل توسکانی بودند، بیمه را به موضوعی برای صدور قراردادهای خصوصی (بهجای اسناد عمومی و محضری) تبدیل کرده بودند و شروع به گنجاندن حقبیمه بهعنوان بدهیهای گسسته در حسابهای دوبخشی (اعتبار-بدهی) خود کردند. پیشرفت بزرگ بعدی باید منتظر ریاضیات احتمالات و ریاضیکردن ریسک و رشد مرتبط با آن در شرکتهای بیمه بزرگمقیاس میماند، اما در عصر رنسانس بازار بیمه بسیار پراکنده بود و بازرگانان مجبور به تکیه بر مجموعه بزرگی از بیمهگذاران کوچک بودند، زیرا این بازرگانان و بازرگانان-بانکداران دیگر مایل بودند که فقط بیمهنامههای نسبتا کوچکی را برای جلوگیری از ضرر فاجعهآمیز بپذیرند. برای مثال، بین سالهای ۱۳۹۰ و ۱۴۰۱، فرانچسکو داتینی، تاجر افسانهای اهل پراتو که در ادامه به او خواهیم پرداخت، مجبور شد به حدود ۴۹۰ بیمهگر برای ارائه ۱۲۸ بیمهنامه متکی باشد.
گسترش اولیه و عمیق تجارت دریای مدیترانه طی قرنهای دهم و یازدهم نیز به نحو همزیستانهای با ایجاد شکلهای جدید و قانونی شناختهشده همکاری تجاری همراه بود که ویژگیهای خاص سرمایهگذاریهای بازرگانان از راه دور را که ریسک بالایی داشتند و به سرمایهگذاری اولیه زیادی نیاز داشت، به رسمیت میشناخت. شناختهشدهترین آنها بهاصطلاح کامندا (commenda) است که با نامهای معاصر متعدد نشان داده میشود، قراردادی برای روی هم گذاشتن سرمایهها و به اشتراک گذاشتن خطرات و پاداشهای تجارت با خارج از کشور که احتمالا از قراردادهای تجاری اسلامی اقتباس شده است. تجزیه و تحلیل اخیر اسناد رسمی در جنوای قرونوسطی نشان میدهد که بیش از ۹۰درصد از تمام مشارکتهای تجاری در آنجا قبل از اواسط قرن چهاردهم بر اساس قراردادهای کامندا بودهاست. قراردادهای کامندا در جزئیات متفاوت بودند، اما یک مورد (که گاهی اوقات «کامندای دو جانبه» نامیده میشود) ممکن است به اینصورت باشد: یک سرمایهگذار منفعل، ساکن جنوا، دو سوم سرمایه لازم را برای سفر دریایی تجاری اختصاص میدهد. یک سرمایهگذار فعال- یک بازرگان مسافر که کالا را در مسیر ترانزیت همراهی میکند و تخصص تجاری را ارائه میدهد - یکسوم را میدهد. سود به شکل مساوی تقسیم میشود. ضررهای مشترک به نسبت سرمایهگذاری اولیه تقسیم میشود. قراردادهایی از این دست که بهوفور در دفاتر اسناد رسمی قرون وسطایی موجود است، به ما امکان میدهد تا فعالیتهای بازرگانان را به شکل دست اول ردیابی کنیم، اما این فعالیتها باید همیشه در بستر جنگهای تجاری معاصر جنوا با رقبای مدیترانهایاش، مانند ونیز و پیزا دیده شود؛ توسعه مستعمرات آن تا منطقه کافه در دریایسیاه و حفظ و نگهداری پرا، محله تجاری مسیحیان قسطنطنیه و ایجاد زودهنگام بدهی عمومی برای تامینمالی ساختن پرهزینه نیروی دریایی و گسترش قلمرو دریایی.
مرز بین اقدام دولت جنوا و تجارت اغلب بهطور استثنایی نامشخص بود: برای مثال، مستعمره ژنوایی در خیوس، در دریای اژه را کنسرسیومی (که ماونا نامیده میشد) متشکل از سرمایهگذاران جنوایی اداره میکرد که در سال۱۳۴۶ از آن بهرهبرداری شد و سپس از منابع آن برای پرداخت سود سهام به اعضای خود استفاده شد. برخلاف قراردادهای مبتنی بر یک سفر دریایی واحد، اشکال دیگر قراردادهای مشارکت برای شرکتهایی که در تجارت طولانیمدت مشغول بودند ایجاد شد. در ایتالیا به چنین شرکتی معمولا compagnia میگفتند واژهای مرتبط با واژه خود ما «کمپانی و شرکت» و اعضای آن compagni بودند. قراردادهای مشارکت مدت زمان مشارکت (اغلب سه سال)، سرمایه اولیه و سهم نهایی از سود و نحوه رسیدگیهای بعدی سرمایهگذار را مشخص میکرد. برای مثال اینکه شریک یا شرکا بهطور فعال چه شخصا و چه از طریق نمایندگان کسبوکار را اداره میکنند و آیا «سرمایهگذاران» منفعل باقی میمانند و آنها اغلب نماد یا علامت تجاری شراکت را به تصویر میکشند و دستورالعملهایی را برای قابلانتقالبودن آن به شرکتهای دیگر تعیین میکنند. اندازه شرکتها میتوانستند متفاوت باشند، اما بیشتر آنها فقط تعداد انگشتشماری شریک داشتند، اغلب خویشاوندان خونی (حتی اگر فقط یک ارتباط فامیلی دوری با هم داشتند) و بهنظر میرسد اندازه یا مقیاس مشارکت در توسکانی پس از اواسط قرن چهاردهم تحتفشار نزولی قرار گرفتهاست. اگرچه قدرت خانواده رنسانس به چیزی شبیه به یک استعاره محبوب تبدیل شدهاست، کسبوکارهای خانوادگی دودمانی، با کاهش مالکیت از طریق یک خانواده واحد، نسبتا نادر باقیماندند و اکثر شرکتها، به دلیل نبود شرایط بهتر، بهطور موقتیبودند، با بازرگانانی که بهدنبال گسترش کسبوکار خود هستند و در صورت نیاز شراکتهای جدیدی ایجاد میکنند.
قراردادهای مشارکت که عمدتا در طول دوره بدون تغییر باقیماندند، همچنین - برخلاف شرکت مدرن - مسوولیت شخصی نامحدود را در شرکا ایجاد کردند، حتی اگر قوانین (مانند فلورانس پس از ۱۴۰۸) به سرمایهگذاران خارجی و منفعل مسوولیت محدود اعطا کنند. تاجر ساکن که از نظر گراس بهعنوان تعریفکننده اولین مرحله (بازرگانی) سرمایهداری تلقی میشود، به چیزی دستیافت که آلبرتو تننتی در نمایهای پیشنهادی از بازرگان رنسانس (۱۹۸۸) آن را «کنترل تدریجی و سازمانیافته زمان، مکان و ریسک» نامیده است. تبدیلشدن به مدیر بهجای معاملهگر و این مدیریت او را ملزم میکرد که دنیای اطراف خود را به اطلاعات، به کلمات و اعداد تبدیل کند. در اصطلاح بازرگان توسکانی اواخر قرونوسطی و رنسانس، واژهای که برای یک شرکت استفاده میشود و واژه برای مجموعه دفاتر حساب آن میتواند، نه بهطور تصادفی، یکسان باشد: ragione، از واژه «نسبت» لاتین، یک نوع شمارش، حسابداری، محاسبه، حساب است. در کتابهای شرکت، مانند اساسنامه آن، بدنه نظری به چیزی شبیه بهوجود عینی دستیافت.
اگرچه شرکت سهامی با مسوولیت محدود یک نوآوری بسیار متاخر بود، شرکتهای تجاری با اندازه قابلتوجهی- دارای دفتر مرکزی وطنی، شعبههای دور (فیلیالی)، مدیران، شرکا، نمایندگان و کارمندان - ظهور کردند که «از بازرگانان ساکن ساختهشدهاند»، در نیمه دوم قرن سیزدهم در توسکانی، همان جا و مکانی است که ما همچنین نخستین ارجاعات را پیدا میکنیم، مانند دفاتر نقدی سال۱۲۸۱ شرکت Sienese Salimbene، تا رویههای حسابداری پیچیده که شامل دفاتر حسابهای مرتبط با یکدیگر است. کتابهای حساب توسکانی بهطور معمول در قالب دوطرفه یا نوشته میشوند و بدهکاران را سمت چپ و بستانکاران را سمت راست نشان میدهند که گاهی اوقات با استفاده از بهاصطلاح تکنیک «دفترداری دوطرفه» که اغلب با اولین نمایش سیستماتیک آن توسط لوکا پاچیولی در نزدیکی پایان قرن پانزدهم همراه است و تا قرن هفدهم مورد پذیرش گسترده اروپا قرار نگرفت. ژاکوب سول در کتاب «پاسخگویی مالی: فراز و فرود ملتها» (۲۰۱۴) اخیرا رابطه روشن بین این روشها و دوام جوامع سیاسی؛ در واقع خود دولت مدرن را ثابت کردهاست که از جنبه تاریخی، زمانی شکوفا شدهاند که با فرهنگ مسوولیتپذیری همراه بودهاند.