مردم محوطه جات خود را تریاک می‌کاشتند، حتی توتستان‌های زیادی که هر سال مبالغی ابریشم [از آنها] بر می‌داشتند. لکن چون غالبا زن‌ها متصدی کار ابریشم بودند و مردها در کار آنها ملاحظه نمی‌کردند و زن‌ها هم، یا خود ابریشم را به صورت پارچه‌ای که می‌خواستند می‌بافتند یا آنکه می‌فروختند، پنبه در عوض می‌خریدند و می‌ریسیدند و می‌بافتند.
تمام البسه زنانه و مردانه، کوچک و بزرگ، لحاف و پرده و دوشک و متکا و طاق پوش و ریجه و سایر پارچه و البسه جهازیه تازه عروس‌ها، تمام بافته و ساخته زن‌ها بود، چه ابریشمی و چه پنبه‌ای. و مردها محتاج به خرید این اثاثیه از خارج خانه خود نبودند. فقط نظر به همان نزدیک بینی و سادگی که داشتند، دیدند از این توتستان‌ها پولی عاید آنها نمی‌شود، [درحالیکه] تریاک را هر من ده دوازده تومن نقد می‌خرند. به خیال آنکه ثروت و دارایی فقط به پول‌داری است، توت‌ها و بلکه کلیه اشجار اطراف محوطه جات ولو گردوهای کهن را که سالی سی چهل هزار گردو می‌دادند و سایه افکن در آن اراضی بودند، قطع کردند.
منبع: سیاحت شرق، زندگینامه آقانجفی قوچانی