نگاهی به واگذاری امتیاز شیلات در دوره قاجار- بخش پایانی
لیانازف و امتیاز صید ماهیان خاویاری
گروه تاریخ اقتصاد- آنچه میخوانید بخش دوم (پایانی) مقاله سهیلا همتی سالکده است که در آن به بررسی پدیده واگذاری امتیاز شیلات شمال به روسها پرداخته است؛ نویسنده با تکیه بر منابع مستند تاریخی نشان میدهد که این امتیاز و امتیازات مشابهی که شاهان و سران نالایق حکومتی (بهخصوص دوره قاجار) به بیگانگان واگذار میکردند، بخش بزرگی از سرمایهها و حتی خاک ایران را به باد داده، زمینهساز نفوذ و جولاندهی روس و انگلیس بر این سرزمین برای مدتهای طولانی شدهاند: در دوره ناصرالدین شاه علاوه بر مخارج دربار حرم پادشاه، ارتباط با کشورهای اروپایی و سفرهای این پادشاه مخارج سنگینی بر دولت و مردم تحمیل میکرد.
گروه تاریخ اقتصاد- آنچه میخوانید بخش دوم (پایانی) مقاله سهیلا همتی سالکده است که در آن به بررسی پدیده واگذاری امتیاز شیلات شمال به روسها پرداخته است؛ نویسنده با تکیه بر منابع مستند تاریخی نشان میدهد که این امتیاز و امتیازات مشابهی که شاهان و سران نالایق حکومتی (بهخصوص دوره قاجار) به بیگانگان واگذار میکردند، بخش بزرگی از سرمایهها و حتی خاک ایران را به باد داده، زمینهساز نفوذ و جولاندهی روس و انگلیس بر این سرزمین برای مدتهای طولانی شدهاند:
در دوره ناصرالدین شاه علاوه بر مخارج دربار حرم پادشاه، ارتباط با کشورهای اروپایی و سفرهای این پادشاه مخارج سنگینی بر دولت و مردم تحمیل میکرد. اخذ مالیاتها و فروش منابع کشور به بیگانگان اکثرا هزینه سفرهای خارجی و خوشگذرانی شاهان قاجار میشد. بخشی از مشکلات اقتصادی ایران در دوره حکومت ناصرالدین شاه تحولات جهانی بود. ایران به عنوان کشوری که با ارتباط با غرب خود را بسیار عقبمانده میدید، تلاش میکرد که در ردیف کشورهای اروپایی از امکانات پیشرفته دنیای غرب مانند راهآهن، تلگراف، تلفن و… استفاده کند، اما آن چیزی که مهم بود و در درجه اول اهمیت برای دولت قرار داشت منافع شخصی بود نه منافع جامعه. در این عصر ایران نیز تحتتاثیر بازار جهانی رو به ترقی و پیشرفت حرکت میکرد. گرچه در نظام سیاسی فرسوده و فاسد قاجار کسی نبود که علاقهای به ترقیخواهی و پیشرفت داشته باشد، «اما عاملی که به فکر ترقی نیروی عملی بخشید، واقعیات سیاسی و اقتصادی بود..»۱
در دربار ناصرالدین بیشتر از اینکه درباریان در خدمت شاه و جامعه باشند، در خدمت یکی از دو دولت روس و انگلیس بودند. تیموری در عصر بیخبری بدبختی ناصرالدینشاه را کمبود مردان کارآمد و وطنپرست میداند. او مینویسد: «در تمام این مدت شاید به جز چند نفر هیچ مرد متنفذی را نمیتوانید پیدا کنید که با خارجیها «بندوبستی» نداشته است.»۲
افرادی مثل امیرکبیر در تمام دوران خدمت خود تلاش کردند، تمامیت ارضی ایران و امنیت و آسایش را به هر قیمتی شده حفظ کنند. اما اصلاحات آنها با تهدیدات بیگانگان و حتی عوامل داخلی که منافع خود را در خطر میدیدند روبهرو میشد. بعد از توطئه قتل امیرکبیر توسط عوامل خارجی، راه برای دریافت امتیازات اقتصادی از دولت بازتر شد. افرادی مثل سپهسالار در دوران صدارت خود هر بار با طرفداری از یک دولت استعمارگر، بخشی از منابع کشور را به حراج گذاشتند.
١-۳- میرزا حسینخان سپهسالار (امتیاز رویتر- امتیاز شیلات)
میرزا حسینخان سپهسالار صدراعظم ناصرالدین شاه در طول ده سال دوره صدارتش نیمی را نوکر انگلیس و نیمی دیگر را در خدمت روسیه بود. انگلیسیها در به صدارت رساندن او نقش داشتند. «در موقع تعیین میرزا حسینخان به صدارت انگلیسیها برای چهار فقره از تقاضاهای خود از او قول گرفتند: اول قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان، دوم قبول حکمیت مامور انگلیسی راجع به حدود سیستان، سوم دادن امتیاز منابع ثروت سرتاسر ایران به بارون ژولیوس دو رویتر، چهارم بردن ناصرالدین شاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس».۳
دولت روسیه با آگاهی از امتیاز رویتر درصدد برآمد تا بتواند امتیاز مشابهی از دولت ایران دریافت کند. میرزا حسینخان میخواست با استفاده از سرمایه دولت انگلیس از طریق قرارداد رویتر، مرزهای ایران را در برابر حملات روسیه حفظ کند.۴ «ناصرالدینشاه در سال ١٢٨٩ قمری (١٨٧٢م) به راهنمای میرزا حسینخان، امتیاز تاسیس خط آهن و استخراج معادن ایران، …، و نیز تاسیس بانک را به شخصی موسوم به بارونجولیوس دورویتر که به تابعیت بریتانیا درآمده بود واگذاشت و خود عازم اروپا شد (سفر اول شاه به اروپا).»۵
بعد از اعطای امتیاز رویتر در کشور مخالفانی علیه این قرارداد سر برآوردند. افرادی که میرزا حسینخان را آلت دست انگلستان میدانستند. یکی از مخالفان دولت روسیه بود. بعد از مراجعت شاه از سفر اروپا، چون موقع اجرای این امتیازنامه فرا رسیده بود، مردم بر ضد میرزا حسینخان شورش کردند. در این شورش علما و مجتهدان نیز حضور داشتند. میرزا حسینخان را که در گیلان بود مجبور کردند از آنجا تلگرافی به رویتر بزند و لغو قرارداد را از طرف دولت ایران اعلام کند. ۶ این امتیاز باعث شد دولت روسیه در تکاپو افتاده و امتیاز شیلات را از ایران دریافت کند، چون روابط دولت انگلیس بعد از لغو این قرارداد با ایران تیره شده بود، آنها میرزا حسین خان را عامل روسیه در ایران میدانستند و از او رویگردان شده دیگر به او اعتمادی نداشتند. این امر باعث شد روسها در کار خود زودتر به موفقیت برسند. بعد از لغو این قرارداد میرزا حسینخان یک چرخش سیاسی به سوی روسیه داشت و در بقیه دوران صدارت خود رضایت روسیه را در سرلوحه کار خود قرار داد.
٢- محرکههای اقتصادی
٢-١- موقعیت اقتصادی سواحل ایران
از محرکههای اقتصادی اعطای امتیاز شیلات موقعیت دریای خزر در گیلان بود. مهمترین عامل توجه روسها به سواحل شمال ایران غیر از هدفهای سیاسی، بهرهگیری از منابع سرشار ماهیان غضروفی و خاویار ایران بود. هر چند که روسها خود دارای سواحل ماهیگیری و شیلات پیشرفته بودند. با آزادی عمل روسها در نواحی شمال کشور بعد از عهدنامه ترکمنچای، «شیلات پر سود ایران در دریای خزر که ماهیان گرانبهایش مورد توجه ایرانیان نبود قهرا حلقه سنگینی از زنجیر استعمار را تشکیل میداد.» ۷
در سواحل روسیه به دلیل سرمای زودرس و یخزدگی سواحل آن، با لطبع بیشتر ماهیان به سوی سواحل جنوبی یعنی ایران سرازیر میشدند. محل مخصوص صید ماهی علیالخصوص ماهی خاویار در سفیدرود و آستارا است که عمق آب کم و سرعت جریان آن شدید است. رابینو مینویسد: «مالکین کشتیهای روسیه با عده زیادی از ماهیگیران روس به سفیدرود آمدند و با دادن هدایای کوچکی از پوست خز و سنجاب و... توانستند از حاجی علیاکبرخان حاکم لاهیجان اجازه صید در سفیدرود را به دست آوردند.»۸ خلیج انزلی بر اثر دارا بودن شرایط اقلیمی خاص، مناسبترین منطقه تخمریزی و پرورش بچه ماهیان فلسدار (حلال) در تمام سواحل شمالی ایران محسوب میشود. به نوشته ابراهیم فخرایی: «معروف بود که حرمت بعضی ماهیان به غلط شیوع یافته و این القای شبهه به سود همسایه شمالی جعل شده است.» ۹ آنچه بیشتر مدنظر بود تخم این ماهیان خاویاری و صید و انتقال آن به روسیه بود. ماهی سوف از جمله ماهیان موردنظر روسها بود که بدون شک پرارزشترین و فراوانترین ماهی قسمت جنوبی دریای خزر بود که صید آن به صورت غیرقابل تصوری انجام میشد.۱۰
اهمیت زیاد این ماهی برای روسها تا حدی بود که لیانازوف به وسیله برخی از عوامل حکومت قاجار برای مردم چنین استدلال کردند که ماهی بدون فلس حرام است و چون ماهی سوف فلسهای خیلی کوچک و نامشخصی دارد مکروه است و آنچه مکروه است بهتر است مطرود گردد.۱۱
استثمار و صید بیرویه این ماهی در دریای خزر بعدها باعث شد که در آمار شیلات ایران در لیست ماهیهای صید شده به حساب نیاید. روسها تلاش میکردند در هر فرصتی شده بیشترین برداشت را از منابع دریای خزر در زمان اجارهداریشان داشته باشند. خاویار منطقه موسی چای (کیاشهر) به دلیل تماس ماهیان با آب شیرین سفیدرود، از بهترین نوع خاویار منطقه گیلان به حساب میآمد. روسها با آگاهی از این موضوع، اولین پایگاه استثمار خود را بعد از آستارا در این منطقه بنا کردند. روسها ماهیان صیدشده را از طریق راه آهنی که ایجاد کرده بودند، از سفیدرود به شیلات و از اسکله به شیلات و از صیدگاه به شیلات حمل میکردند. بعد از بارگیری و بستهبندی، آن را از طریق کشتیهای یخچالدار خود به روسیه انتقال میدادند.
آنها امکانات پیشرفته برای صید، دودی کردن و شور کردن ماهیان در کارگاههای شیلات تاسیس کردند و همچنین بهداری، ساختمانهای چوبی در محوطه شیلات برای کارمندان خود تاسیس کرده بودند.
٢-٢- وضعیت بهتر روسها در امکانات صید و پرداخت اجاره بها
یکی از دلایلی که سپهسالار و دیگر صدراعظمهای قبل از او را مجبور میکرد که شیلات را به روسها اجاره بدهند، امکانات بیشتر روسها در صید و دسترسی بیشتر آنها به بازار فروش بود. با لطبع ماهیان خاویاری (حرام) در منطقه خریداری نداشت، به جز تعدادی از اشراف و اعیان که قادر به خرید آن بودند، مردم بومی منطقه کمتر از این ماهیها استفاده میکردند، هم به دلیل گران بودن و هم مساله حرام بودن این ماهیها. علاوه بر آن دولت روسیه از اتباع خود در ایران پشتیبانی میکرد، اگر دولت ایران از پذیرفتن اجاره شیلات به آنها سرباز میزد، بهرهبرداری از شیلات نیز به تعویق میافتاد. وسیله صید باید از روسیه خریداری میشد. کار حملونقل با روسها بود و عمده محصول هم به روسیه صادر میشد.۱۲
با چنین شرایطی طبیعی بود که کار صید در مناطق شمالی ایران بدون همراهی روسها برای اجارهداران ایرانی سود آنچنانی نداشت و از طرفی دیگر خود دولت ایران هم آن سودی را که باید از اجاره شیلات دریافت میکرد، عایدش نمیشد.
اولین قرار داد رسمی شیلات
بهرهبرداری از شیلات دریای خزر تا سال ١٢٩٢ق. توسط اتباع روس و ایران به طور مشترک انجام میگرفت. چون روسها در صید و بهرهبرداری دارای امکانات بهتری بودند، بنابراین دولت ایران ترجیح میداد که شیلات را به روسها اجاره دهد، تا بتواند مالالاجاره بیشتری نیز دریافت کند. اما در این میان اغلب مشکلاتی بین اتباع روس و ایران به وجود میآمد. اتباع روس از سوی دولت خود حمایت میشدند و مشکلاتی برای دولت و اتباع ایرانی فراهم میآوردند. میرزاحسین خان سپهسالار برای اینکه به این وضع خاتمه دهد، خودش شیلات را از ناصرالدین شاه اجاره کرد.۱۳
طی قراردادی از سال ۱۲۹۳ق به مدت ده سال، تمامی شیلات و صید انواع ماهی گیلان، مازندران، تنکابن و رودخانههای مخصوصه و مرداب و... آنچه متعلق به دولت ایران است به مبلغ ٣١ هزار تومان از طرف ناصرالدین شاه به سپهسالار اجاره داده شد و سپهسالار آن را به مبلغ پنجاه هزار تومان به استپان لیانازوف یکی از سرمایهداران روس اجاره داد.
از همان ابتدای کار بین لیانازوف و مسوولان ایرانی در پرداخت اجارهبها اختلاف پیش آمد و دولت ایران به ناچار امتیاز را لغو کرد. آقای وثوق زمانی میگویند: از قرار معلوم رابطه بین لیانازوف با مسوولان ایرانی در پرداخت اجاره بها با آرامش همراه نبوده و لیانازوف اجارهبهای تعیین شده را پرداخت نمیکرد. بر سر این اختلافها سپهسالار اموال و وسایل لیانازوف را بازداشت کرد.۱۴
سرانجام بعد از رفع اختلاف بین طرفین، بین میرزا حسینخان و وکیل لیانازوف (بیگلروف)، مصالحهنامهای در سه ماده امضا شد. در ماده اول این مصالحهنامه توافق شد لیانازوف بدهی خود به دولت را پرداخت کند و دولت ایران نیز اسباب و لوازم صید او را تحویل دهد.
در همان سال قرارداد دیگری با لیانازوف در ده شرط و به مدت پنج سال منعقد گردید که شیلات به لیانازوف و چهار بازرگان روس به طور مشترک اجاره داده شد. در شرط سوم این قرارداد آورده شده بود که اگر سپهسالار بخواهد صید ماهی حلال را در اختیار داشته باشد، باید مبلغ دوازده هزار تومان از قسط خود کم کند. در ماده چهارم برای ورود اسباب و لوازم به داخل کشور و خروج محصولات صید شده حق گمرکی از آنها مطالبه نمیشد.
این امتیاز در ابتدا شامل صید ماهیان حرام۱۵ میشد. اما بعدها بر اثر دسیسههای اجارهداران روسی، صید ماهیان حلال را نیز از آن خود کردند. «سردار منصور (فتحالله اکبر) صید ماهیان حلال را از روسها به مبلغ ٢٢ هزار تومان اجاره و به مبلغ ٨٠ هزار تومان به صیادان انزلی اجاره داد.»۱۶
بعد از عزل سپهسالار از مقام وزارت، شیلات تحت سرپرستی کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه درآمد. لیانازوف و کامرانمیرزا بر سر مبلغ شش هزار تومان اضافه بر مبلغ اجاره توافق کردند که بعد از پایان مدت قرارداد، شیلات به تنهایی به لیانازوف اجاره داده شود.۱۷
قرارداد ١٣٠٠ ه.ق (١٨٨٤) بین میرزا سعیدخان موتمنالملک وزیر امور خارجه دولت ایران از یک طرف و استپان لیانازوف از طرف دیگر، با هشت شرط منعقد شد.
بعدها قرارداد بین استپان لیانازوف و وراث او با دولت ایران بارها لغو و تمدید شد. از جمله در سالهای ١٣٠٦ (١٨٨٨)، بین عباسخان قوامالدوله وزیر امور خارجه ایران و لیانازوف با اجاره بهای شصت هزار تومان، در سال ١٣١١ بین میرزا علی اصغرخان صدر اعظم با لیانازوف به مدت پنج سال تمدید میشود. در پی قتل ناصرالدین شاه و فوت استپان لیانازوف شیلات در دست ورثه لیانازوف افتاد. کمپانی لیانازوف در مدت بهرهبرداری از شیلات ایران، منابع ملی ایران را غارت و چپاول کردند. به طوری که پس از انقضای قرارداد ذخایر ماهی در سواحل خزر به شدت کاهش یافته و در مواردی به کلی نابود شده بود.
پس از انقلاب اکتبر روسیه به دلیل عدم پرداخت اجاره بها توسط لیانازوفها، این امتیاز توسط مشاورالملک لغو شد. یکی از وراث به نام مارتین لیانازوف سهم خود را به دولت شوروی واگذار کرد. دولت ایران و شوروی به اتفاق هم شرکت مختلط ایران و شوروی را احداث کردند. این شرکت به مدت ٢٥ سال فعالیت کرد و بعد از آن پس از ملی شدن نفت توسط مصدق، شیلات شمال نیز ملی شد.۱۸
توضیحات:
۱- آدمیت، اندیشه ترقی، صفحه ١١٩.
۲- تیموری، ابراهیم عصر بیخبری، صفحه ١٩.
۳- خان ملک ساسانی، احمد، سیاستگران دوره قاجار، جلد اول، تهران، انتشارات هدایت، ١٣٨٨، صفحه ٧٨- ٧٧.
۴- آدمیت، اندیشه ترقی، صفحه ٣٥٥.
۵- شمیم، علیاصغر، ایران در دوره قاجار، تهران: نشر زریاب، ١٣٨٤، صفحه ٢٤٩
۶- خان ملک ساسانی، همان، صفحه ١٧١
۷- وثوق زمانی، تاریخچه شیلات؛ ماهنامه آبزیان، شماره چهارم، صفحه ٥٠.
۸- رابینو، دارالمرز ایران، گیلان، صفحه ١٥٧
۹- فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذر زمان، صفحه ١٠٠
۱۰- وثوق زمانی، همان، شماره پنجم، صفحه ٤.
۱۱- ملتپرست، عبدالله، «شیلات گیلان»، در: کتاب گیلان، جلد سوم، تهران، گروه پژوهشگران ایران، ١٣٧٤، ص ٢٨٥.
۱۲- تیموری، ابراهیم، عصر بیخبری، صفحه٢٩٠.
۱۳- تیموری، همان، ص٢٩٢.
۱۴- ماهنامه آبزیان، شماره ٤، ص ٥٣.
۱۵- ماهیان حرام، ماهیانی که دارای فلس بسیار ریز هستند یا اصلا فلس ندارند.
۱۶- فخرایی، گیلان در گذر زمان، ص ١٠٦
۱۷- تیموری، همان، ص ٣٠١
۱۸- ملتپرست، همان، ص ٢٩٣.
ارسال نظر