سرگذشت صنعت چاپ در ایران
محمدرضا مهدیزاده- در سال ۱۶۳۹سه کتاب به زبان و خط فارسی از سوی هیاتهای تبلیغی مسیحی و در باب تبلیغ مسیحیت در لیدن هلند به چاپ رسیده و چاپخانهای که این کتابها در آن چاپ شد، ظاهرا نخستین چاپخانه فارسی در جهان است. اما نخستین چاپخانه را در ایران ارامنه در اصفهان در عهد شاه عباس دوم صفوى گشودند که اکنون نمونههای فراوان چاپی آن در موزه ارامنه ایران در کلیسای وانک اصفهان، به خصوص کتاب مقدس مسیحیان، انجیل قرار دارد. اما این روند بنا به علتهای مختلفی از جمله مخالفت رهبران تشیع و مردم مذهبی که این کار ارامنه را وسیلهای برای اشاعه دین مسیحیت عنوان کرده بودند، توفیق نیافت و متوقف شد.
محمدرضا مهدیزاده- در سال 1639سه کتاب به زبان و خط فارسی از سوی هیاتهای تبلیغی مسیحی و در باب تبلیغ مسیحیت در لیدن هلند به چاپ رسیده و چاپخانهای که این کتابها در آن چاپ شد، ظاهرا نخستین چاپخانه فارسی در جهان است. اما نخستین چاپخانه را در ایران ارامنه در اصفهان در عهد شاه عباس دوم صفوى گشودند که اکنون نمونههای فراوان چاپی آن در موزه ارامنه ایران در کلیسای وانک اصفهان، به خصوص کتاب مقدس مسیحیان، انجیل قرار دارد.
اما این روند بنا به علتهای مختلفی از جمله مخالفت رهبران تشیع و مردم مذهبی که این کار ارامنه را وسیلهای برای اشاعه دین مسیحیت عنوان کرده بودند، توفیق نیافت و متوقف شد.
بر اساس مدارک موجود، نخستین کتابی که در خود ایران چاپ شده، زبور داوود یا ساغموس است که در ۱۶۳۸ به زبان و خط ارمنی در ۵۷۲ صفحه در جلفای اصفهان و به دست کشیشان ارمنی به چاپ رسیده است. اینکه ارمنیان پیش از دیگر گروههای قومی ـ زبانی ساکن ایران توانستهاند در ایران چاپخانهای از آن خود تاسیس کنند و آزادانه به چاپ و نشر منابع مسیحی بپردازند و در میان قومهای جهان مقام پانزدهم را از حیث قدمت چاپ احراز کنند، دلایل بسیاری دارد که مهمترین آن، محیط آزاد و تشویقآمیزی بود که بهویژه شاه عباس اول صفوی و فرمانروایان دیگر این سلسله برای آنها ایجاد کرده بودند. براساس اشارههای سیاحان خارجی، بهویژه شاردن، شماری از ایرانیان در عصر صفویه از کار چاپ و چاپخانه آگاهی داشته و به ورود آن به ایران شایق بودهاند.
جان پینکرتون و جونس هنوی که در عصر نادرشاه افشار به ایران سفر کردهاند، از جزوههایی صحبت به میان آوردهاند که به زبان لاتینی و عربی چاپ و منتشر میشده است. تحول بزرگ در فن چاپ و انتشار مواد چاپی، اعم از کتاب، روزنامه و مواد دیگر، از دوره ولایتعهدی عباس میرزا قاجار آغاز شد که مصادف است با پیامدهای جنگهای ایران و روس. عباس میرزا نایبالسلطنه میرزازینالعابدین تبریزی را مامور فراگیری فن چاپ و به راهانداختن نخستین چاپخانه در تبریز کرد تا اینکه میرزا زینالعابدین تبریزی به سال ۱۲۳۳ هجری قمری اسباب و آلات چاپ حروفی را به تبریز آورده و تحت حمایت عباسمیرزا نایبالسلطنه که در آن زمان حکمران آذربایجان بود کتابی مربوط به میرزا ابوالقاسم فراهانی که در برگیرنده حکایتهایی از جنگ میان دولت ایران و روسیه را که در تاریخ ۱۲۲۸ هجری قمری (برابر با ۱۸۱۳ میلادی ) با عهدنامه گلستان به پایان رسیده بود، چاپ کرد. بررسی نخستین کتابهای چاپی نشان میدهد که دولت وقت از فناوری چاپ در جهت اهداف خود استفاده میکرده و کتابها بیشتر تاریخی، دینی، ادبی، یا در جهت ترویج اصول بهداشتی
و ترویج جنبههایی از حیات مدنی و فرهنگ زندگی اجتماعی جدید بوده است.
دومین چاپخانه که به ایران وارد شد چاپخانه سنگی است که آن نیز در تبریز دایر شدهاست. چاپ سنگی در ایران بنا به عللی پس از چاپ سربی رواج یافت. جعفرخان تبریزی برای تعلیم دیدن چاپسنگی به مسکو فرستاده شد و در بازگشت، یک دستگاه چاپ سنگی را در ۱۲۴۰ـ ۱۲۳۹، چند سالی پس از ورود چاپسربی، با خود به تبریز آورد. نخستین کتاب چاپ سنگی ظاهرا قرآنی بود که در ۱۲۴۸ به همت میرزا اسداللّه در تبریز چاپ شد و سه سال بعد، باز به همت او و در تبریز، انتشار یافت. جای تعجب است که چاپ سربی نخستین پس از کار کردن دیگر معمول نشد و چاپ سنگی جای آن را گرفت. علت جایگزینی چاپ سنگی بهجای چاپ سربی این بود که افرادی چاپ سربی و حروف آن را با نظر بدبینی نگاه میکردند و علامت کفر میدانستند و چون حروف ایران، فارسی بود با حروف سربی در آن زمان نمیتوانستند گوناگونی در خطوط داشته باشند در صورتی که در چاپ سنگی از خوشنویسان کمک گرفته میشد. اما اینکار باعث ضربهای بر پیکره گسترش فرهنگی ایران شد و آن اینکه کتابهای سنگی گران تمام میشد و مردم توان تامین هزینه خرید کتاب را نداشتند و خود این دردی بزرگ بود. چاپ
سنگی جز در تبریز و تهران در بسیاری از شهرهای دیگر ایران رواج یافت و تا زمان ناصرالدین شاه قاجار که چاپ سربی پس از مدتی بیش از نیم قرن بار دیگر جان گرفت، در صنعت چاپ ایران یکهتازی میکرد. مشکل دیگر چاپخانههای نخستین ایران، غارت مداوم آنها توسط برخی افراد کوته فکر بود، اما در کشور ایران کماکان مردان و زنان فرهنگ دوستی هستند که مقاومت کرده و از تلاش برای ساختن سرزمین و پیشرفت آن گامی به عقب نمینهند و دلسرد نمیشوند. یکی از آنها حاجی حاج آقا بود. در حدود نود سال پس از تاسیس اولین چاپخانه در تبریز نوه حاج زینالعابدین، کسی که اولین چاپخانه سنگی و سربی را در ایران و تبریز دایر کرد، به نام زینالعابدین چاپخانه چی که پس از زیارت مکه به نام حاجی حاج آقا معروف و هنگام گرفتن شناسنامه نام علمیه را برخود انتخاب نمود، ماشین چاپی از اروپا خریداری و از طریق کشور مصر وارد بندراستانبول در ترکیه فعلی کرد و از این بندر توسط چهل گاومیش آن را به تبریز منتقل کرد. حاجی حاج آقا علمیه همراه با دستگاههای چاپ سنگی خود هشت تن از متخصصین صنعت چاپ را نیز از کشور آلمان برای نصب و آموزش این دستگاهها به تبریز آورد. این
آلمانیهای متخصص صنعت چاپ در منزل مسکونی حاجی حاج آقا که ماشینهای چاپ نیز در قسمتی از این خانه ۲۲۰۰ متر مربعی دایر شده بود، ساکن شدند. دختر حاجی حاج آقا علمیه اظهار میدارد که زمان حمل گاومیشهای حامل دستگاهای چاپ از کوچههای تنگ و باریک محله منجم تبریز به اجبار دیوارهای تعداد زیادی از خانههای همسایهها را فرو ریخته و خراب کردند که حاجی حاج آقا هزینه بازسازی دیوارهای فرو ریخته را نیز متحمل شدند. نوههای حاجی حاج آقا علمیه اغلب به کار آبا و اجدادی خویش روی آوردهاند و در صنعت چاپ ایران مشغول به فعالیت هستند.
پس از تاسیس مدرسه دارالفنون وضع و سیر چاپ در ایران دگرگون شد. نیاز به انتشار کتابهای درسی، سبب شد که در این مدرسه کارگاه چاپ آثار استادان دارالفنون، منابع درسی دانشآموزان و نیز پارهای کتابهای دیگر تاسیس شود. چاپخانه کوچک دارالفنون ظاهرا در ۱۲۶۸ و با نام دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون تهران و زیرنظر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه تشکیل شد و تا ۱۳۰۰ دایر بود و شاید حدود ۴۰ عنوان کتاب درسی در آن به چاپ رسیده باشد. اما چاپخانهای دولتی، که تحت عناوین مختلف فعالیت میکرد و به چاپ کتاب و روزنامه میپرداخت، در دوره ناصرالدین شاه تاسیس شد.
نهضت مشروطه در ایران عامل افزایش تعداد عنوانها و شمارگان روزنامهها، گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی و نیز تقویت و گسترش چاپ در ایران بود. چاپ ژلاتینی، که بعد جای خود را به روش چاپ استنسیلی داد، احتمالا از اواخر عصر ناصری و همزمان با آغاز تحرکات سیاسی تازه، برای تکثیر اعلامیههای پنهانی، نامههای سرگشاده و شبنامههای سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و ظاهرا چاپخانههای مخفی کوچکی برای چاپ ژلاتینی تشکیل شده بود.
چاپخانه مجلس شورای ملی، مدت کوتاهی پس از تشکیل مجلس اول، به منظور چاپ و نشر روزنامه و نیز مطالب اختصاصی خودِ مجلس، به سرعت تاسیس شد و در مدت کوتاهی به بزرگترین چاپخانه کشور تبدیل گردید. چاپخانه مجهز دیگری به نام چاپخانه شاهنشاهی، به سرپرستی عبداللّهخان قاجار که مدیریت او در صنعت چاپ معروف بوده است، پس از استقرار مشروطیت تاسیس شد و تا ۱۳۲۸ فعال بود. در دوره محمدعلی میرزا، استفاده از چاپخانههای سربی اختصاصی و غیردولتی به جای چاپخانههای سنگی دولتی معمول شد، به طوری که بنا به تخمین حوالی سال ۱۳۳۰ معدودی چاپخانه سنگی به فعالیت ادامه میدادند.
در سالهای ۱۳۰۷، ۱۳۱۰ و ۱۳۱۷ برای چاپ و نشر کتابهای درسی در سراسر کشور و به شیوهای نو اقدام شد. تاسیس دانشگاه تهران و نهادهای جدید آموزشی در این عصر، همراه با دولت و ارتش رو به گسترش، نیاز به چاپ برخی مطالب را در مقیاسی وسیعتر فراهم آورد. تاسیس چندین چاپخانه دولتی و وابسته به دولت، مانند چاپخانه ارتش، چاپخانه بانک ملی ایران، چاپخانه دخانیات ایران، چاپخانه راهآهن و مانند اینها، حاصل نیاز دولت به تامین احتیاجات خود در زمینه چاپ به طور مستقل بود. چاپخانه تابان، به عنوان نخستین چاپخانه خصوصی که به دستگاههای جدید و خودکار مجهز شد، تحولی چشمگیر را از سرگذراند. چاپخانه بانک ملی ایران هم به دستگاههای ملخی جدید مجهز گردید. چاپخانه اطلاعات هم که پیش از ۱۳۲۰ چاپخانه بزرگی بود، مجهزتر شد.
در دهه ۱۳۳۰، دستگاههای افست رتاتیو و دورنگ و چهاررنگ جدید به ایران وارد شد و تحولی فنی در چاپ به بار آورد. چاپخانههای افست، روزنامه کیهان و سپهر، مهمترین چاپخانههای آن دهه به شمار میآیند. در دهه ۱۳۴۰ چاپ وارد مرحله تازهای شد و انتشار کتابهای درسی در شمایلی جدید، کتابهای ارزان قیمت جیبی و شماری نشریه و گسترش آموزشهای چاپ رونق آن را بیش از پیش کرد.
تا حدود نیمه دهه ۱۳۴۰، آموزش چاپ در ایران به شیوه استادی ـ شاگردی و از طریق چاپخانهها انتقال مییافت. در ۱۳۴۴، رشته چاپ در هنرستان فنی تا مقطع دیپلم فنی دایر شد. از ۱۳۴۵ به بعد، هر سال چند تن برای فراگرفتن فنون جدید چاپ به اتریش اعزام میشدند.
دهه ۱۳۵۰ برای چاپ کشور از سالهای پر برخورد به شمار میآید. افزایش چشمگیر درآمد کشور و طرحهای گسترده توسعه، که نیاز به گسترش چاپ را بیشتر میساخت، با سیاست نظارت بسیار شدید بر چاپ کتاب و مطبوعات همراه شد. ورود تجهیزات جدید چاپ، از جمله دستگاه لاینوترون، پاسخی به نیازهای رو به افزایش منابع چاپی، بهویژه کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها بود. پس از انقلاب نیز روند رشد صنعت چاپ ایران ادامه یافت، در حالیکه در پایان شهریور ۱۳۵۹، بیش از ۳۵۰ عنوان روزنامه در ایران چاپ شده بود.
چاپ در ایران از ۱۳۵۷ به این سو به طور کلی بر اثر چند عامل رو به رشد نهاده است: افزایش عناوین کتاب و نشریه؛ برداشته شدن ممیزی، جز در دورههایی کوتاه؛ گسترش آموزش چاپ؛ انتشار نشریههای تخصصی در این زمینه؛ گسترش و تقویت صنف چاپ و صنفهای وابسته؛ ورود تجهیزات و فنون جدید چاپ، به ویژه استفاده از رایانه و دستگاهها و شبکهها و نظامهای رایانهای که انقلابی در اطلاعات و ارتباطات در سطح جهانی به بار آورده است؛ توسعه دانشگاهها و آموزش عالی؛ افزایش جمعیت و رشد سریع نسل جدید لازمالتعلیم و نیاز به چاپ منابع جدید؛ گسترش نهضت سوادآموزی و نظایر اینها.
در سال ۱۳۷۱ روش چاپ رنگی در مطبوعات به کار گرفته شد. روزنامه همشهری نخستین روزنامه رنگی ایران است. در همین سال آییننامه جدیدی در خصوص تاسیس چاپخانهها و واحدهای وابسته و چگونگی نظارت بر آنها به تصویب رسید. چاپ تمبر، اوراق بهادار، اسناد، بلیت اتوبوسهای شهری، برگههای عوارض و نظایر اینها در چاپخانههایدولتی و تحت مقررات خاصی انجام میگیرد. چاپخانه ویژه چاپ اسکناس در ۱۳۶۱ تاسیس و سال بعد به بهرهبرداری رسید و از ۱۳۶۷ اسکناس کشور کلا در این چاپخانه چاپ شده است.
ارسال نظر