روایت دیگر
کار اقتصادی زنان گیلانی از نگاه سفرنامه نویسان
دکتر عباس پناهی- در دوره صفویه و قاجار با وجود آنکه زنان گیلانی نسبت به سایر زنان ایران حضور بیشتری در امور اقتصادی واجتماعی داشتند، اما ماخذ تاریخی اشارهای به نقش آنها در جامعه ندارند. هر چند تاریخنگاری ایرانیان پیش از عصر جدید بر محور زندگی امرا و پادشاهان قرار داشت و مورخان به اوضاع اجتماعی و کارکرد قشرهای مختلف اجتماعی توجه نداشتند، اما در سفرنامههایی که توسط اروپاییان نوشته شده است، میتوان گزارشهای پراکندهای درباره کارکردهای اجتماعی و اقتصادی زنان بازیافت.
اغلب سیاحانی که به دلیل سیاسی، اقتصادی یا ماموریت سیاسیشان به گیلان سفر کردهاند، درباره تفاوت اجتماعی زنان گیلانی با سایر زنان ایرانی شرح کوتاهی نسبت به این مساله ارائه کردهاند. به گزارش آنها زنان گیلانی به نسبت کارشان در مزارع و شالیزارها، تولید انواع صنایعدستی، پرورش و تولید ابریشم قادر به استفاده از پوششها و لباسهای زنان مناطق مرکزی ایران نبودند. این امر مورد توجه دقیق سیاحان بوده است. زنان گیلانی برای کار در مزارع برنج باید تا زانو در گِل فرومیرفتند و در صورت استفاده از لباسهای گشاد، بیرون آمدن از گل و لای و باتلاقها برایشان امکان پذیر نبود.
یکی از مهارتهای مهم اقتصادی گیلانیان، پارچهبافی بود. زنان گیلانی علاوه بر پارچههای پشمی، پنبهای، پارچههای ابریشمین زیبایی میبافتند. رنگ پارچههای بافته شده در گیلان از تنوع زیادی برخوردار بود. آنها به دلیل تنوعی که طبیعت در اختیارشان قرار داده بود از رنگهای گوناگون استفاده میکردند این تنوع موجب شده بود که کیفیت تولید پارچههای ابریشمی آنها مورد توجه سیاحان قرار گیرد. خودزکو درباره این موضوع مینویسد: زنان گیلک اعم از فقیر و غنی با پیراهنی از ابریشم یا کتان نقش دار و شلوار و سربندی از پارچههای ابریشمی و محصول کارگاههای خانگی به کار میپردازند. تنها عامل مهم اداره فعالیت اجتماعی آنها خوشبینی به آینده است که کار در شالیزارها و انبارهای پرورش و تولید ابریشم را با سختی و مشقت ادامه میدهند. الئاریوس در سفرنامه خود از زنان تالشی نیز با تمجید سخن گفته است، هرچند وی شرحی از فعالیتهای اجتماعی و اقتصادیشان نمیدهد، اما مینویسد، زنان تالشی پوششی متفاوت از زنان گیلانی داشتهاند و آنها نیز در کارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه دیده میشدند.
تقریبا اغلب سیاحان و ماموران خارجی که در عصر صفویه و قاجار به ایران آمدند به نقش اجتماعی زنان گیلانی در جامعه آن روز اشاره کردند. توجه به پوشش و پوشاک زنان گیلانی از نکات بسیار مهمی است که در این سفرنامهها میتوان به آن اشاره کرد. فدت کاتف سیاح و مامور روسی که در اواخر عصر صفوی به ایران مسافرت کرد، هنگام بازگشت از مسیر گیلان به روسیه بخش مهمی از توصیف خود از این ایالت را به تولیدات اقتصادی گیلان و پوشاک زنان اختصاص داده است. در مجموع وی مینویسد، زنان گیلانی لباسهایی بر تن میکنند که در جهت تولید اقتصادی آنها و فعالیتهای اجتماعیشان است. از این رو نوع پوشش آنها با سایر زنان ایرانی متفاوت است.
با وجود آنکه نقش زنان در پرورش و تولید ابریشم در گیلان واضح است، اما ماخذ تاریخی گزارشهای چندانی در این باره ارائه نمیکنند. استخری، ابن حوقل در قرن چهارم ه.ق از گیلان به عنوان یکی از مراکز عمده تولید ابریشم ایران یاد کرده اند. روند تولید ابریشم در سدههای بعد افزایش یافت و تجار اروپایی نیز کم و بیش پایشان به گیلان کشیده شد. به گزارش مارکوپولو بازرگانان زن به منظور تجارت ابریشم به گیلان میآمدند. قزوینی در آثار البلاد و اخبارالعباد درباره نقش مهم و اساسی زنان گیلانی از قرن هفتم هـ .ق در تولید ابریشم مینویسد: «گیلان ابریشم دارد و زنان به پرورش کرم ابریشم سرآمدند.» همانگونه که پیش از این اشاره شد به دلیل علاقه مردان گیلانی به امور نظامی، زنان تولید و پرورش ابریشم را برعهده داشتند. مرغوبیت ابریشم تولیدشده توسط زنان یکی از عوامل مهم جذب بازرگانان اروپایی جهت تجارت ابریشم گیلان بود. جوزا فاباربارو، سفیر ونیزی دربار اوزون حسن درباره کیفیت ابریشمی که توسط زنان گیلانی تولید و بافته میشد، مینویسد: در طول کرانههای دریای کاسپین شهرهای بسیاری است که بهترین پارچههای ابریشمی را میبافند و از معروفیت زیادی برخوردار است. بدون شک و تردید، بافتههای مرغوبی که سفیر ونیزی به آن اشاره میکند، توسط زنان گیلانی با ظرافت در کارگاههای کوچک بافته شده بود. هنوز هم ابزارهای پارچه بافی در مناطق روستایی گیلان موجود است که در گذشتههای دور با آنها پارچههای ابریشمی، پشمی و پنبهای بافته میشد.
در عصر صفویه یکی از کالاهای مهم و عمده ایران ابریشم بود، اهمیت ابریشم و کنترل تجارت آن یکی از عوامل مهم تصرف گیلان توسط شاه عباس اول و به دست گرفتن تجارت ابریشم بود. شاه عباس اول پس از تبدیل ایالت گیلان به سرزمینهای خاصه خود، توانست تجارت ابریشم را در انحصار خود قرار دهد و تجارت گستردهای با کشورهای اروپایی برقرار کند. معروفیت ایران به جهت تولید ابریشم به اندازهای گسترش یافت که به گزارش شاردن، باعث گردید بازرگانان ایرانی در تمام نقاط دنیا از سوئد تا چین نماینده داشته باشند و به تجارت ابریشم بپردازند. وی همچنین در ادامه مینویسد، میزان درآمد پادشاه صفوی از عوارض گیلان دو میلیون فرانک است که بیش از ایالات دیگر بوده و این مساله به جهت محصول ابریشم بود که بیش از هر جای دیگر در این ایالت به وفور تولید میشد. سانسون نیز درآمد گمرک گیلان را برای شاه سلیمان هشتاد هزار تومان مینویسد.
الئاریوس گزارشهای بیشتری درباره ابریشم گیلان ارائه میکند. وی مینویسد: ابریشم به عنوان یک کالای استراتژیک در انحصار شاه قرار دارد و ولایت گیلان نقش چشمگیری در تولید ابریشم دارد. وی پس از ورود به سرزمین گیلان با مشاهده توتستانها که از وسعت زیادی برخوردار بوده و مردان و زنان در آن به کار مشغول بودند حیرتزده میشود. به نظر وی در هیچ جای جهان به این اندازه درختان توت وجود نداشت. دلاواله نیز که در عصر شاه عباس اول به ایران آمد مینویسد، شاه صفوی تعداد زیادی از خانوادههای مسیحی، ارمنی و گرجی را به منظور تولید ابریشم به گیلان مهاجرت داد.
ارسال نظر