چیزی مانده است که به انگلیسی‌ها نداده باشید

میرزا حسن خان وثوق‌الدوله

عبدالله مستوفی یک مدیر مالی نیرومند در دوران قاجاریه بوده است و به همین دلیل با عدد و ارقام مربوط به درآمد و خرج رجال نیز آشنا بود. وی در نقد کارنامه قرارداد ۱۹۱۹ و رفتار رییس‌الوزرای ایران در این باره از روش علمی استفاده کرده است. وی ابتدا، متن بیانیه نخست‌وزیر را به طور کامل منتشر می‌کند و پس از آن متن قرارداد ۱۹۱۹ را آورده و پس از آن کار نقد را آغاز کرده است. در این بخش از نوشته عبدالله مستوفی، متن قرارداد را می‌خوانیم. وی با یادآوری جزئیات درآمدهای رییس‌الوزرا که به ۴ فقره آن به‌طور مستقیم اشاره شده، به خرج او نیز می‌پردازد. عبدالله مستوفی معتقد است، قرارداد ۱۹۱۹ موجب سلطه کامل انگلستان بر ایران شده است... ترجمه قرارداد بین دولت انگلستان و دولت ایران

نظر به روابط محکمه و دوستی و مودت که از سابق بین دولتین ایران و انگلیس موجود بوده است و نظر به اعتقاد کامل به اینکه مسلما منافع مشترکه و اساسی هر دو دولت، در آتیه تحکیم و تثبیت این روابط را برای طرفین الزام می‌نماید و نظر به لزوم تهیه وسایل ترقی و سعادت ایران، بین دولت ایران از یک طرف و وزیر مختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان به نمایندگی از دولت خود، از طرف دیگر، مواد ذیل مقرر می‌شود؛

۱- دولت انگلستان با قطعیت هرچه تمام‌تر، تعهداتی را که مکرر در سابق برای احترام به استقلال مطلق و تمامیت ایران نموده است، تکرار می‌نماید.

۲- دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار متخصص را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل گردد، به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد، این مستشارها با کنترات اجیر و به آنها اختیارات داده خواهد شد. کیفیت این اختیارات بسته به توافق بین دولت ایران و مستشارها خواهد بود.

۳- دولت انگلیس به خرج دولت ایران، صاحب‌منصبان و ذخایر و مهمات سیستم جدید را برای تشکیل قوه متحدالشکل که دولت ایران ایجاد آن را برای حفظ نظم در داخله و سرحدات در نظر دارد، تهیه خواهد کرد. عده و مقدار ضرورت صاحب‌منصبان و ذخایر و مهمات مزبور، به توسط کمیسیونی که از متخصصین انگلیسی و ایرانی تشکیل خواهد گردید و احتیاجات دولت را برای تشکیل قوه مزبور تشخیص خواهد داد معین خواهد شد.

۴- برای تهیه وسایل نقدی لازمه، به جهت اصلاحات مذکور در ماده ۲ و ۳ این قرارداد، دولت انگلستان حاضر است که یک قرض کافی برای دولت ایران تهیه یا ترتیب انجام آن را بدهد. تضمینات این قرض، به اتفاق‌نظر دولتین، از عایدات گمرکی یا عایدات دیگری که در اختیار دولت ایران باشد، تعیین می‌شود. تا مدتی که مذاکرات استقراض مذکور خاتمه نیافته، دولت انگلستان، به طور مساعده، وجوهات لازمه که برای اصلاحات مذکوره لازم است، خواهد رسانید.

۵- دولت انگلستان، با تصدیق کامل احتیاجات فوری دولت ایران به ترقی وسایل حمل و نقل که موجب تامین و توسعه تجارت و جلوگیری از قحطی در مملکت می‌باشد حاضر است که با دولت ایران موافقت نموده، اقدامات مشترکه ایران و انگلیس را راجع به تاسیس خطوط آهن یا اقسام دیگر وسایل نقلیه، تشویق نماید. در این باب باید قبلا مراجعه به متخصصین شده و توافق بین دولتین در طرح‌هایی که مهم‌تر و سهل‌تر و مفیدتر باشد حاصل شود.

۶- دولتین توافق می‌نمایند؛ در باب تعیین متخصصین طرفین، برای تشکیل کمیته‌ای که تعرفه گمرکی را مراجعه و تجدیدنظر نموده و با منافع مملکتین و تمهید و توسعه وسایل ترقی آن تطبیق نمایند.

ضمیمه قرارداد

امیدوارم که حضرت اشرف، در دوره زمامداری با موفقیت خودتان در امور مملکت ایران، یقین کرده‌اید که دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان همیشه سعی نموده است که آنچه در قوه دارد، کابینه حضرت اشرف را برای اینکه از یک طرف اعاده نظم و امنیت در داخله مملکت تکمیل و از طرف دیگر، روابط صمیمانه بین دولتین ایران و انگلیس محفوظ باشد، تقویت نماید.

برای ابراز جدید این احساسات که همواره مکنون خاطر کابینه لندن بوده است، حالا ماذون هستم که به حضرت اشرف اطلاع بدهیم که در موقع امضای قراردادی که مربوط بر فرم‌هایی است که کابینه حضرت اشرف اجرای آن را در نظر گرفته‌اند، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حاضر خواهند بود با دولت علیه ایران برای اجرای تقاضاهای ذیل، موافقت نمایند:

۱- تجدیدنظر در معاهدات حاضره بین دولتین.

۲- جبران خسارات مادی وارده به مملکت ایران، به واسطه دول متخاصمه دیگر.

۳- اصلاحات خطوط سرحدی ایران، در نقاطی که طرفین عادلانه تصور نمایند. انتخاب ترتیب قطعی و زمان و وسایل مقتضیه تعقیب مقاصد فوق در اولین موقع امکان، موضوع مذاکره بین دولتین خواهد گردید.

این موقع را برای اینکه احترامات فائقه خود را به حضرت اشرف تقدیم نمایم مغتنم می‌شمارم.

پ.ز.کاکس

آقای رییس‌الوزرا بعد از مقدمه می‌فرمایند:

برای مقایسه وضعیات قبل از زمامداری خود، با امروز و بیان کل حقایق، فرصت و مجالی وسیع‌تر و تسوید اوراقی بیشتر لازم است و به علاوه مایل نیستم خاطر هموطنان عزیزم را از شرکت در تمام تاسفات و معاینات تاسف‌انگیز خود، ملول سازم. پس قسمتی از حقایق ناگفتنی را به تشریح تاریخ و تفرس افکار دقیق هموطنان حوالت نموده، فقط رئوس مسائل را یادآور می‌شوم.

شک نیست اگر می‌خواستید تمام جزئیات دوره زمامداری خود را بنگارید، بیش از اینها کاغذ سیاه می‌کردید و خاطر مردم این مملکت را بیش از این رنجه می‌ساختید، زیرا امروزه عموم مردم، به تمام پیشامدهای خوشی که روزگاری برای این مملکت تدارک دیده بود و به سعی شما از دست رفت، واقف نیستند. چه بسیار حقایق و وقایع هست که مسلما اگر ناگفته بماند صرفه آن برای شما زیاد است، از آن جمله یکی شرح دوسیه مذاکره نمایندگان ایران در کنفرانس صلح و دیگری مذاکرات سریه شما با سفارت انگلیس و تضمینات شخصیه‌ای است که برای خود تحصیل کرده‌اید. ولی همان طور که خودتان نوشته‌اید، هم حالا افکار عمومی آن حقایق ناگفتنی را تفرس می‌کند و هم در آتیه تاریخ جزئیات آن را ثبت خواهد کرد و آن روز است که شما مقامی را که باید و شاید، نه تنها در نزد مردم ایران، بلکه در نزد تمام ملل عالم احراز خواهید کرد.

شاید تصور کرده‌اید که ایران چیز دیگری هم داشته است که شما به انگلیس‌ها نبخشیده باشید و از این راه متاثر هستید، ولی ما محض بیرون آوردن شما از این تصور و تاثر و ادخال سرور در قلب مومن می‌گوییم: عبث تشویش نکنید، همین اندازه خدمتی که به انگلیس‌ها کرده‌اید، آنها را مالک همه چیز ایرانیان نموده و می‌توانید مطمئن باشید که به قول روزنامه مضحکه منطبعه پاریس مملکت ایران را به پنجاه سانتیم (یک‌عباسی) به انگلیس‌ها فروخته‌اید.سال گذشته همین ایام اعلیحضرت اقدس شهریاری ارواحنا فداه وظیفه تشکیل هیات دولت و سرپرستی مملکت را به عهده بنده مقرر فرمودند. من نیز با اینکه روزنه امید و شعاع بهبودی را با آن همه گسیختگی شیرازه‌ها از هیچ طرف مشاهده نمی‌کردم، فقط به نیت فداکاری و اینکه شاید مداخله من لااقل بتواند از توسعه دایره مصائب جلوگیری کند، امر پادشاه متبوع معظم خود را اطاعت کردم.

بیچاره طفل معصوم را به زور از دستش چسبیده، وارد معرکه‌اش کردند و او هم با کمال سادگی و فقط به نیت فداکاری و خدمتگزاری به وطن، خود را به این آتش انداخته است!!

از شوخی قلمی گذشته، البته خود شما هم تصدیق دارید که این چند سطر را فقط برای رعایت صنایع بدیعه نگاشته و در حقیقت صنعت حسن مطلع یا تجاهل‌العارف است که به کار برده‌اید، آن هم نه برای مردم پایتخت، بلکه، برای اهالی پشت کوه نوشته‌اید.

وگرنه، در این شهر کیست که محرک گربه‌رقصانی‌های مشارالملک در کابینه صمصام‌السلطنه و اجتماع مسجد شاه و بازی‌های بازاری‌ها و سنگربندی گلدسته و بام مسجد را نشناسد؟

ما خیلی مایل و شایقیم که نه فقط ورود این دفعه شما در کار، بلکه تمام خدمات دولتی که در این سیزده سال انقلاب متکفل شده‌اید، همه را فقط به نیت فداکاری و جلوگیری از توسعه دایره مصائب بدانیم، ولی با دم خروس‌هایی که از جیب شما بیرون است چه کنیم؟

دارایی شما در بدو انقلاب که از استیفای آذربایجان استعفا کردید، منحصر به همین باغ فعلی و عمارت مختصر آن بود که در مقابل آن هشت‌هزار تومان مقروض بودید.

در این سیزده سال، حقوقی که از بابت خدمات دولتی گرفته‌اید معین است:

۱. حقوق دوره وکالت در مشروطه صغیر، در مدت بیست ماه، به همه جهت سیصد تومان.

۲. حقوق وزارتی در مشروطه کبیر، دوماه وزارت عدلیه، دو نوبت چهارده ماه وزارت مالیه، دو نوبت بیست و هفت ماه وزارت خارجه، یک ماه وزارت داخله، بیست روز وزارت معارف، جمع کل مدت چهل و چهار ماه و بیست روز، چهل و چهار ماه آن از قرار ماهی پانصد تومان و بیست روز معارف، از قرار ماهی هزار تومان، جمعا بیست و دوهزار و ششصد و شصت و شش تومان.

۳. حقوق ریاست وزرا، در دو نوبت از قرار ماهی دو هزار تومان و در مدت بیست و شش ماه پنجاه و دوهزار تومان.

۴. حقوق ایام خانه‌نشینی و وکالت که از تمام وظیفه دیوانی خود استفاده می‌کردید تقریبا هفت سال، هر سالی هزار و هشتصد تومان، دوازده هزار و ششصد تومان.