تاریخ آموزش - کتابهای درسی در ایران-۲
میرزا زکی و نخستین کتاب فیزیک در ایران
انتقال دانش جدید به ایران کار سادهای نبود و در شرایط ویژهای که ایران فاقد حکومت مرکزی نیرومند بود با دشواری انجام میشد، با این همه، ترجمه کتابهای درسی آغاز و نخستین کتاب فیزیک در سال ۱۲۳۶ از یک نویسنده اتریشی توسط میرزازکی مازندرانی ترجمه شد...
اسفندیار معتمدی
انتقال دانش جدید به ایران کار سادهای نبود و در شرایط ویژهای که ایران فاقد حکومت مرکزی نیرومند بود با دشواری انجام میشد، با این همه، ترجمه کتابهای درسی آغاز و نخستین کتاب فیزیک در سال ۱۲۳۶ از یک نویسنده اتریشی توسط میرزازکی مازندرانی ترجمه شد... نخستین کتاب درسی فیزیک در ایران در سال ١٢٧٤ ق مطابق با ١٢٣٦ شمسی/ ١٨٥٧ میلادی در تهران به صورت چاپ سنگی به طبع رسید. نویسنده کتاب مسیو اگوستتکرشیش نمساوی (اتریشی) استاد فیزیک مدرسه دارالفنون بود. این کتاب را میرزازکی مازندرانی با عنوان جرالثقیل و حکمت طبیعی به زبان فارسی ترجمه کرد و در چاپخانه دارالفنون به چاپ رساند. کتاب فیزیک ترجمه میرزازکی مازندرانی از جهت واژهها، اصطلاحات علمی که نخستین بار در زبان فارسی برگزیده و به کار برده شده، همچنین به لحاظ تعریف بعضی مفاهیم و کمیتهای فیزیکی و تغییراتی که در طول یک قرن و نیم گذشته برای آنها صورت گرفته و از نظر تاریخ علم آموزنده است. شادروان هوشنگ شریفزاده که از شیفتگان و آگاهان نسبت به علم و آموزش در ایران بود به تنقیح این کتاب همت گماشت و این کتاب را با اضافاتی برای چاپ مجدد به مرکز نشر دانشگاهی سپردند که امید است به زیور طبع مجدد آراسته گردد.علاوه بر استادان، فارغالتحصیلان دارالفنون هم به نوشتن کتابهای درسی دست زدند. مثلا آقاخان مصفا ملقب به محاسب الدوله که از نخستین شاگردان دارالفنون را نوشته و در آن متذکر شده است که:
نظر به اینکه نسخه موجز و مفیدی از جبر و مقابله به طبع نرسیده بود کتابی در جبر و مقابله تالیف نمودم و به طبع رساندم. کتابی هم در علم حساب تالیف کردم.
یک نسخه جرثقیلترجمه کردم و یک کتابی هم در جغرافیا جمع و تالیف کردم و در اصفهان به طبع رساندم.
البته مشخص میشود که در همان زمان هم به معلم و مولف توجه نمیشده است، به طوری که همین نویسنده کتاب درسی مینویسد: نظر به اینکه حقوقی که از مدرسه به امثال بنده داده میشد کافی از برای معاش نبود و مقارن این احوال بانک شاهنشاهی ایران و معادن در شرف تاسیس بود... این بنده هم از آن تاریخ وارد بانک شاهنشاهی شدم.
بعضی از معلمان دارالفنون
مهدیقلی خان هدایت (مخبرالسلطنه) مینویسد:
در دوره اول دارالفنون معلمینی بودهاند که از همه آثاری باقی است و بعدها آن دلسوزی را در کار نداشتند. کریشش معلم توپخانه و ریاضی بوده، میرزازکی پسر حاجی میرزا آقای مازندرانی که به پاریس رفته بوده است و فرانسه میدانسته، مترجم او بوده است. دکتر پولاک معلم طب و جراحی فرانسوی فوت میکند، محمدحسین خان قاجار، چون کلوکه حکیم باشی مخصوص میشود. شلیمر نمسوی به جای او به تدریس طب میپردازد.
این شلیمر قرابادینی [کتاب داروشناسی] در طب و نباتات نوشته است که چاپ شده. مقدم، اسم لاتینی نباتات است، مترجم به فرانسه، انگلیسی و آلمانی در اول کتاب اسامیفارسی و عربی را مرادف کرده است و حواله به صفحات کتاب. الحق نسخهای باارزش است و جا دارد که تجدید چاپ شود. این شلیمر سعی میکرده است بلور بسازد و نمیشده است، گفتند:
ای شلیمر یک زمان در کار خوداندیشه کن
گر نمیگردد بلور این کوزه آن را شیشه کن
همین نویسنده سالها بعد که تعداد مدارس زیاد میشود و دیگر از استادان خارجی اثری نیست، مینویسد:
برنامه مدارس ما صحیح نیست هنوز یک مدرسه با تمام ملزومات نداریم و مدرسه زیاد میکنیم و افاده چی ناقص میسازیم. از هر طبقه در مدارس قبول میکنیم و یک رقم تدریس، ادارات ما روزبهروز پر میشود از اجزایی که طرف حاجت نیستند. چند سال است که مدرسه فلاحت داریم، یک نفر که به حقیقت فلاحت بداند تربیت نشده است. اگر هم ندرتا یکی چیزی آموخته است به آبادی ملک پدرش نپرداخته...
ممالک مترقی برای هر حرفه، نجاری، آهنگری، خانهداری، آشپزی، خیاطی و غیره مدرسه دارند. مدرسه باید کار آگاهان سربزیر بسازد نه مفسدان سر به هوا... این را هم بگویم عالم به هر فنی بیش از حاجت، وجود معطله خواهد بود.
ارسال نظر