عصر امتیازات -۴
روی مردم به دولت باز شد
امتیاز تجارت داخلی و خارجی تنباکو یکی دیگر از امتیازهایی است که ناصرالدین شاه به شرکتهای خارجی داد. این امتیاز اعطا شد اما در عمل به دلیل مخالفت گسترده مردم با ناکامی مواجه شد. یکی از پیامدهایی که این مخالفت داشت به قول ناصرالدین شاه این بود که زبان مردم باز و اعتراض به شاه جدی شد... پس از فتوای میرزای شیرازی در خصوص تحریم تنباکو ترک استعمال دخانیات فریضه هر فرد از افراد مسلمان میبود حتی در اندرون ناصرالدین شاه کسی جرات کشیدن دود نداشت و از خوانین حرم خائف و هراسان بود و هرکس به استعمال دخانیات جدا اقدام میکرد عامه به او به نظر کفر و زندقه مینگریستند و طرفداران دولت چنین منتشر ساختند که تلگراف مزبور از حاج میرزا حسن شیرازی نیست و میرزا کاظم ملکالتجار تهران این تلگراف را جعل و به دستور آقامیرزا حسن آشتیانی منتشر نموده و به این جهت عدهای از علمای طهران و تبریز و اصفهان و پارهای دیگر از شهرهای ایران به سامره که توقفگاه میرزای شیرازی بود تلگراف از صحت و سقم تحریم دخانیات و تلگراف آن نمودند. جوابا مرحوم میرزای شیرازی تلگراف نمود که تلگراف مزبور از منشأت من است. بالجمله کمکم زبان مردم و توده دراز و اظهار عدم رضایت از دولت نموده و در مجالس و محافل بنای ریزهخوانی را گذاشته و مذمت از سلطنت کرده و از سلطه اجانب اظهار کراهت و تنفر مینمودند و کار بر دولت با این وضعیت سخت و ناگوار آمد و درصدد چارهجویی برآمد.بدوا با کمپانی رژی مشغول مذاکرات شده او را ملزم کردند که از انحصار خرید و فروش دخانیات داخله صرفنظر نمایند و مجلسی در دربار به ریاست کامران میرزای نایبالسلطنه وزیر جنگ و حاکم طهران تشکیل و از رجال و اعیان و علمای مهم طهران دعوت نمودند. عمده اشخاصی که از روحانیون در آن مجلس حضور داشتند حاج میرزا محمدحسن آشتیانی، حاج شیخ فضلالله نوری، آقاسیدعلیاکبر تفریشی، سیدعبدالله بهبهانی و آقاسیدمحمدرضا طباطبایی و عده دیگر نیز از محترمین علما حاضر بودند. از طرف دولت در آن مجلس اظهار شد که پادشاه از نقطهنظر رعیتپروری و ملتخواهی با زحمت زیاد کمپانی رژی را مجبور نمود که انحصار خرید و فروش دخانیات را الغا نماید و فقط انحصار تجارت خارجی دخانیات با او است و برای اینکه رعایای ایران در رفاه و مقاصد علما هم پیشرفت نموده این اقدام از طرف دولت به عمل آمد و ظاهرا قبل از تشکیل این جلسه بین کامران میرزا و آقاسیدعبدالله مواضعه برقرار بود که پس از اظهارات از طرف دولت، مرحوم بهبهانی، قریب به این مضمون جوابا اظهار داشت که مناط تحریم از طرف آقای میرزای شیرازی انحصار تجارت داخلی دخانیات برای رژی بود و چون انحصار تجارت داخلی برداشته شد، دیگر مانعی برای استعمال دخانیات نخواهد بود و به کامران میرزا توجه نمود و اظهار داشت: مقتضی است امر فرمایند قلیانی حاضر و پس از امر فوری کامرانمیرزا مستخدمین قلیانهای مهیا و چاق شده را وارد در مجلس نمودند، ولی پس از مقاوله مرحوم بهبهانی فورا مرحوم آقاسیدعلیاکبر تفریشی با کمال تشدد و تغیر رو به بهبهانی نموده و با عتاب پرسید که چرا مداخله در اینگونه امور نموده و در تحریم و تحلیل دخانیات مداخله شود و طباطبایی نیز پرخاش به بهبهانی مینماید و میرزای آشتیانی از آن مجلس برخاسته و میگوید غرض این بود که از ما استرضا کنید. حکمی است میرزای شیرازی داده و رفع آن نیز به ید او است و ما را نمیرسد در این موضوع نفی و اثبات کنیم. بالجمله علمای حاضر نیز با میرزای آشتیانی از مجلس غضبناک خارج میگردند و مجلس برهم خورد. دولت چون دید که این شاهکار موثر نیفتاد بنای سختگیری را گذاشته و حکم به تبعید حاج میرزا حسن آشتیانی که در آن وقت بزرگترین علمای روحانی طهران بلکه ایران بود صادر نمودند.به مجرد انتشار این خبر تمام علمای طهران (غیر از حاج میرزا زینالعابدین امام جمعه که داماد ناصرالدین شاه بود) و ائمه جماعت و عموم طلاب و مدرسین به طرف منزل میرزای آشتیانی رهسپار و تمام دکاکین بازار و خیابان و حتی دکاکین سرگذرهای طهران بلااستثناء حتی دکاکین نانوایی و عطاری بسته شد و زیاده از سی هزار نفر در منزل و اطراف منزل میرزای آشتیانی را گرفته و صدای وااسلاما وادینا بلند و عده زیادی قریب پانزده هزار نفر از مجتمعین حول و حوش خانه میرزای آشتیانی هجوم به طرف ارگ سلطنتی برده و اطراف ارگ ناصرالدینشاه را گرفتند. از اتفاق در این هنگام کامرانمیرزای نایبالسلطنه میخواست از اندرون خارج شود. بدوا جمعیت حمله و پرخاش به کامران میرزا نموده آقابالاخان سردار که دستپرورده کامرانمیرزا بود و خاطر تعلق او امر کرد به سربازهایی که مستحفظ ارگ دولتی بودند شلیک نمایند. سربازها هم شلیک نموده قریب سی نفر از جمعیت مقتول و عده زیادی مجروح گشتند و جمعیت عقبنشینی نمود و باز دور منزل میرزای آشتیانی را گرفته و بر عده جمعیت نیز افزوده گشت ولی معلوم نشد محرک این جمعیت که بود و مقصد آنها چه، همینقدر مسلم بود که روسها نیز در این موقع بادی به این آتش میزدند. بالجمله این انقلاب در همان روز اکثر ایران را گرفت و ناصرالدین شاه ملجأ به ابطال و فسخ این امتیاز گردید. این نخستین انقلابی بود که زلزله در ارکان سلطنت قاجاریه انداخت و از این روز مردم ایران به خود آمدند که میتوانند به اتفاق و اتحاد تقاضای مشروع خود را از دولت وقت بخواهند.
بالجمله به واسطه الغای امتیاز مزبور دولت ایران متحمل خسارت گردید و این نخستین قرضی بود که دولت ایران در اثر خسارت کمپانی رژی پیدا نمود و تا آن وقت دولت نه مقروض داخله بود نه مقروض خارجه. بالاخره آن ابهت و عظمتی که سلطنت ایران در انظار پیشگاه عامه داشت ساقط گردید. حتی نقل شده است که ناصرالدین شاه به برخی از درباریان گفته بود تاکنون روی رعایای ما به ما باز نشده بود و با فراغ بال هر نوع آسایش از برای ما میسر بود لیکن اکنون هنگام بدبختی و نگرانی ما است، و از این وقت اقتدار روحانیون بیش از پیش گردید و میتوان گفت در این هنگامه اساس سلطنت قاجاریه متزلزل گردید و پس از اعلام الغای امتیاز رژی، آبها از آسیا خوابیده امنیت و آسایش جایگزین این انقلاب گردید و مقتضی است در این موقع تذکر داده شود که انقلاب ایران سرچشمه آن آذربایجان بود و از آنجا طهران را فرا گرفت و به سایر نقاط ایران سیل این انقلاب رسید.
منبع: Zamaneh.inm
ارسال نظر