واکاوی علل مخالفت بازاریان با حکومت پهلوی-۱
روی آوردن اختیاری و اجباری به سازماندهی سیاسی در قالب دولت مدرن در ایران معاصر، خواسته و ناخواسته بر تاثیرگذاری نظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کلیت ساختار قدرت سیاسی افزود.
دکتر مسعود مطلبی
روی آوردن اختیاری و اجباری به سازماندهی سیاسی در قالب دولت مدرن در ایران معاصر، خواسته و ناخواسته بر تاثیرگذاری نظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کلیت ساختار قدرت سیاسی افزود. از این رو، اهمیت هماهنگی و همسنخی این نظامها با قدرت سیاسی افزایش یافت. این بدان معنا بود که چنانچه قدرت سیاسی نوین نتواند نظامهای تحت حاکمیت را با خود همراه کند، با تهدیدات امنیتی روبهرو خواهد شد. شکافی که بر اثر برنامههای اقتصادی و فرهنگی پهلوی دوم میان حکومت محمدرضاشاه با بازار، به مثابه نهادی اقتصادی ــ فرهنگی، به وجود آمد، زمینهساز مخالفت این قدرت سنتی با حکومت پهلوی دوم گردید؛ به گونهای که این نهاد به صورت تهدیدی امنیتی، در بخشی از سیر تکوین انقلاب اسلامی در جهت سقوط نظامی شاهنشاهی فعالیت نمود. مقاله پیش رو، کالبدشکافی این موضوع را مدنظر داشته است.
طرح مساله
بازار و بازاریان و نقش آنان در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران یکی از موضوعات حائز اهمیت جامعهشناسی سیاسی ــ طبقاتی است که متاسفانه محققان ایرانی و خارجی در بررسیهای تاریخی و جامعهشناختی خود کمتر به آن توجه کردهاند. اهمیت و اعتبار سرنوشتساز تاریخی بازار سنتی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و بخصوص انقلاب اسلامی نه فقط به خاطر این است که اساس و ستون فقرات ساخت اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران را تشکیل میداده، بلکه همچنین به خاطر داشتن ارتباط تنگاتنگ تاریخی و سازمانی با مراکز و موسسات مذهبی است. به عبارت دیگر، بازار با خصوصیات شرقی خود در حکم قلب اقتصادی شهر و مساجد و مدارس مذهبی در حکم پایگاههای فرهنگی و ایدئولوژیک بودهاند.
همبستگی عمیق بازار و مسجد در ایران، همزیستی آن دو در تحولات اقتصادی و اجتماعی، رشد منابع مالی و انسانی آنان و تاثیری که در همه جنبشهای سیاسی یک قرن اخیر داشتهاند، وزنه سیاسی و اجتماعی آنان را به مراتب سنگینتر از همتایشان در دیگر کشورهای اسلامی کرده است. بهرغم اینکه تحولات نوین اقتصادی، بازارهای سنتی کشورهای همسایه ایران را به ضعف و نابودی دچار کرده است، این نهاد سنتی در ایران نه تنها به چنین سرنوشتی دچار نشده است، بلکه «بازار شهرهای بزرگ غالبا رونق گرفتهاند و بازار تهران نیز روز به روز بر حجم فعالیتش افزوده شده است» و البته وابستگی مسجد و بازار در ایران در این امر بیتاثیر نبوده است.بازاریان که از لایههای اجتماعی قدیمی ایران محسوب میشوند، در اتحاد سازمانی و تاریخی با روحانیت شیعه در طی تاریخ ایران در هر نوع حرکت اجتماعی و سیاسی شرکت داشتهاند. وقتی در شهر شایع میشد: «دکانها را بستند» یا «بازار به حال تعطیل درآمده»، مردم حتی ناآگاهان هم میفهمیدند که اعتراضی در بین است و ماجرایی در حال وقوع. در واقع اعتصاب بازار به مانند یک شبکه خبری در دوران فقدان وسایل ارتباطجمعی عمل مینمود؛ چرا که بسته شدن بازار به مفهوم رسیدن خبر آن از طریق هزاران مغازه سطح شهر به مردم عادی بود. تعطیلی بازار در کار غیرسیاسیترین مردم نیز اختلال ایجاد مینمود و آنها را نسبت به کم و کیف موضوع کنجکاو میکرد. در دوران وجود وسایل ارتباط جمعی نیز «اعتراض بازار اغلب پرده از روی بعضی جریانات برمیداشت، چون در شرایط اختناق، جراید، رادیو و تلویزیون سانسور شده بودند».
تلاش سازمانیافته بازاریان برای تشکیل مجلس وکلای تجار، مشارکت موثر بازاریان، به ویژه کسبه و تجار در پیروزی نهضت تنباکو و جنبش مشروطیت، حضور در مجلس موسسان و نقش سرنوشتساز و سازمانیافته همراه روحانیون در تاسیس مجلس شورای ملی، نقش کاسبکاران و پیشهوران در تولید «امتعه عمومی» و تقویت بورژوازی ملی در سالهای آخر سلطنت رضاشاه، مشارکت بازاریان همراه عدهای از روحانیان در به قدرت رسیدن دکتر مصدق و نهضت ملی کردن صنعت نفت، در سازمانها و گروههای سیاسی ضد استبدادی چون جبهه ملی، نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی، هیاتهای موتلفه اسلامی، مشارکت همهجانبه بازاریان در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز حضور در قیام خرداد ۱۳۴۲ در حمایت از روحانیان و بالاخره نقش بسیار موثر بازاریان از طریق اعتصابات عمومی در تهران و شهرستانها علیه دستگاه حکومتی و نهضت ضد استبدادی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ که به استقرار جمهوری اسلامی منجر گردید، نشان میدهد که بازار در فاصله بین دو انقلاب در هر اعتراضی علیه دولت، نقش مهمی داشته است. طبیعی است که نه فقط همبستگی تاریخی و سازمانی مسجد و بازار، روحانیان و بازاریان، زمینهساز حضور و مشارکت پیشهوران، تجار و کاسبکاران در رویدادهای سیاسی بود، بلکه عامل اساسی قدرت آنان را باید همچنین در تداوم توان و نقش مالی و اقتصادی بازار جستوجو کرد.
در این نوشتار ضمن بهرهگیری از جامعهشناسی تاریخی ــ سازمانی در بررسی بازار و بازاریان تلاش شده است نشان داده شود که بازار سنتی و بازاریان نه به یک علت و دلیل واحد، بلکه به علل مختلف، به انقلاب اسلامی روی آوردند و این درست بر خلاف نظریه افرادی چون رابرتلونی و منصورمعدل است که تلاش میکنند با بهرهگیری از نظریات نظریهپردازان توسعه وابسته نشان دهند که عکسالعمل انقلابی طبقه متوسط سنتی ــ اقتصادی (بازار سنتی) ناشی از هجوم سرمایههای خارجی و داخلی و فقط به دلیل ضدیت اقتصادی رژیم با آنان بوده است. به بیانی دیگر اصلیترین فرضیه این پژوهش این است که ضدیت بازار با رژیم پهلوی دوم و حضور همهجانبه در انقلاب اسلامی، حاوی «مجموعه علل و دلایل تاریخی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی» بود. جنبه اقتصادی آن نیز به گونهای که در پژوهش گفته شده است، با بسیاری از نظریهها تفاوت دارد، در حالی که بسیاری از نظریهپردازان بر ضرر مالی بازار و سایر طبقات اقتصادی سنتی در دهه۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ تاکید دارند، تاکید این نوشتار بر یک نوع پیشبینی و پیشگیری بوده است. به عبارتی دیگر بازار نه به آن خاطر که از سیر اصلاحات اقتصادی رژیم ضرر دیده باشد، بلکه بدان خاطر که در آیندهای نزدیک یا دور از ادامه این سیر ــ که کاملا به سمت حذف اقتصاد سنتی و بومی میرفت ــ ضرر خواهد دید، به انقلاب روی آوردند، وگرنه سود بسیاری را از نظر مالی در دو دهه آخر حیات رژیم پهلوی دوم عاید خویش ساخته بود؛ بنابراین هدف اقتصادی بازار، مبتنی بر نوعی پیشگیری و آیندهنگری بود.
تعریف مفاهیم
در مورد اینکه بازار و بازاریان دارای چه معانی و مفاهیمی میباشند، هیچ اتفاق نظری میان علمای علوم اجتماعی وجود ندارد؛ چراکه بازار در طی تاریخ اجتماعی ایران تحت تاثیر عوامل و متغیرهای متعدد داخلی و خارجی، چه از بابت سرشت و ماهیت و چه از جنبه کارکرد، دستخوش دگرگونی و تحول گردیده است و معمولا هر کسی واژه بازار را برای آمیزهای از مفاهیم، آن هم با مسامحه به کار میبرد. در دیدگاه سنتی، بازار همراه مسجد و ارگ شاهی اسکلت جامعه شهری را تشکیل میداده است که عموما به صورت دالانهای سرپوشیده و گنبدی متشکل از قیصریهها، سراها، تیمچهها، کارگاههای کوچک، سازماندهی امور اقتصادی و مالی و تامین مایحتاج عمومی را بر عهده داشتند؛ به مانند جان اگنیف که در کتاب «فضا و سیاست» (Place & Politics) معتقد است فضا سه بعد دارد: یکی «محله»، دیگری «هویت براساس مکان» و سوم «موقعیت». محله همان فضای فیزیکی است که عمل و عکسالعمل در آن انجام میشود و هر مکان در برابر یک مکان و فضا یا فرآیند دیگری قرار میگیرد و توانایی تولید و بازتولید یک هویت را دارد. احمد توکلی و محسن رنانی نیز بر این اعتقادند که بازار در ایران، علاوه بر دادوستد، وظایف متفاوت دیگری را نیز بر عهده داشته است.
ارسال نظر