تاریخ آمریکا -آمریکای نخستین-۲۶
از اعتصابات کارگری تا تشکیل فدراسیون کار
اولین تلاش برای متشکل کردن کارگران در سطح کشور، از سوی نظام شریف سلحشوران کار، در سال ۱۸۶۹، صورت گرفت. این نظام که در اصل از یک مجمع زیرزمینی شامل کارگران صنعت پوشاک فیلادلفیا نشئت گرفته بود، از یک برنامه تعاونی حمایت میکرد و به روی همه کارگران، شامل سیاهپوستان، زنان و کارگران کشاورزی باز بود.
عکس: ساموئل گومپرز رهبر فدراسیون کار آمریکا
اولین تلاش برای متشکل کردن کارگران در سطح کشور، از سوی نظام شریف سلحشوران کار، در سال ۱۸۶۹، صورت گرفت. این نظام که در اصل از یک مجمع زیرزمینی شامل کارگران صنعت پوشاک فیلادلفیا نشئت گرفته بود، از یک برنامه تعاونی حمایت میکرد و به روی همه کارگران، شامل سیاهپوستان، زنان و کارگران کشاورزی باز بود. نظام سلحشوران به کندی رشد میکرد، تا این که واحد کارگران راهآهن آن، در سال ۱۸۸۵، موفق به برگزاری اعتصاب علیه جی گولد، یکی از سلاطین راهآهن شد. تا یک سال بعد، ۵۰۰,۰۰۰ تن از کارگران به عضویت این نظام در آمدند، اما از آن جا که با واقعبینی اتحادیهها هماهنگی نداشته و موفق به تکرار این قبیل فعالیتها نشدند، جنبش این سلحشوران به زودی در سراشیب سقوط افتاد.در جنبش کارگری، فدراسیون کار آمریکا (AFL) رفتهرفته جای آنها را گرفت. این فدراسیون، به رهبری ساموئل گومپرز، مقام سابق اتحادیه سیگار برگ، بیش از اینکه سیاست عضوگیری نامحدودی را پیاده کند، گروهی اتحادیه کارگری تشکیل داده بود که کارشان بر کارگران ماهر متمرکز بود. اهداف این فدراسیون شفاف، ساده و غیرسیاسی بود: افزایش دستمزدها، کاهش ساعات و بهبود شرایط کار. این فدراسیون تا جایی که میتوانست تلاش کرد جنبش کارگری را از نظرات سوسیالیستی غالب جنبشهای کارگری اروپایی دور نگه دارد.با این حال، هم قبل و هم بعد از تشکیل AFL، تاریخ کارگری آمریکا سرشار از خشونت بود. در اعتصاب بزرگ راهآهن سال ۱۸۷۷، کارگران تمام کشور در مقابل کاهش ده درصدی دستمزدشان، دست از اعتصاب کشیدند. کوششهایی که در جهت شکستن این اعتصاب صورت گرفت منجر به شورش و ویرانی در چندین شهر گردید: بالتیمور، مریلند؛ شیکاگو، ایلینوی؛ پیتزبورگ، پنسیلوانیا؛ بوفالو، نیویورک و سانفرانسیسکو، کالیفرنیا. برای فرو نشاندن این اعتصاب، نیروهای فدرال به نواحی متعددی گسیل شدند.
نه سال بعد، در حادثه میدانهای مارکت، شخصی یک بمب به سوی نیروهای پلیس که در شرف برهم زدن تظاهراتی بودند که و برای پشتیبانی از اعتصاب کمپانی مک کورمیک در شیکاگو راهاندازی شده بود، پرتاب کرد. در هرج و مرجی که بعد از آن رخ داد، هفت مامور پلیس و دست کم چهار تن از کارگران کشته شده و حدود ۶۰ تن از ماموران پلیس زخمی شدند.
در سال ۱۸۹۲، در کارخانجات فولاد کارنگی، واقع در هومستد، پنسیلوانیا، یک گروه ۳۰۰ نفری از کارآگاهان پینکرتون که شرکت برای فرونشاندن اعتصاب انجمن کارگران شرکتهای در هم ادغام شده آهن، فولاد و حلبی استخدام کرده بود، با توسل به تیراندازی، مذبوحانه سعی در برهم زدن این اعتصاب کردند. در این جریان گارد ملی فراخوانده شد تا به حمایت از کارگرانی بپردازد که عضو اتحادیه نبودند و اعتصاب شکسته شد. تا سال ۱۹۳۷، به اتحادیهها اجازه حضور در این کارخانه داده نشد.در سال ۱۸۹۴، قطع دستمزدها در شرکت پولمن، واقع در حومه شهر شیکاگو، منجر به اعتصاب گردید، این اعتصاب که از سوی اتحادیه راه آهن آمریکا حمایت میشد، به سرعت سیستم راهآهن بیشتر نقاط کشور را درگیر کرد. همینطور که اوضاع وخیم تر میشد، ریچارد اونلی، دادستان کل کشور که خود یکی از وکلای راهآهن بود، برای باز نگه داشتن راهآهن بیش از ۳,۰۰۰نفر را جایگزین کرد. در پی این اقدام، حکمی از سوی دادگاه فدرال مبنی بر عدم دخالت اتحادیه در امور راهآهن صادر شد. هنگامی که شورشهایی بر پاشد، پرزیدنت کلیولند نیروهای فدرال را برای فرو نشاندن ناآرامیها وارد میدان نمود و متعاقبا اعتصاب شکسته شد.
مبارزترین اتحادیه که از اعتصابات نیز جانبداری میکرد، اتحادیه کارگران صنعتی جهان (IWW) بود. این اتحادیه از ترکیب اتحادیههایی تشکیل شده بود که در جهت کسب شرایط بهتر کاری، مخصوصا در صنعت معدن غرب، مبارزه میکردند؛ IWW، یا با اسمی که همه میشناختند، «وابلیز»، شهرت خود را از زمان درگیریهای معدنچیان کلرادو، در سال ۱۹۰۳ که طی آن سخت سرکوب شدند، یافت.
وابلیز تحتتاثیر فعالان آنارشیست، ندای جنگ طبقاتی میدادند؛ آنها بعد از پیروزی در جریان اعتصابات کارخانه نساجی لارنس در ماساچوست، در سال ۱۹۱۲، پیروان زیادی یافتند. آنها در بحبوحه جنگ جهانی اول خواستار متوقف کردن کار شدند و همین، منجر به شدت عمل دولت در مقابل آنان گشته و در سال ۱۹۱۷ عملا باعث از میان رفتنشان گردید.
تاثیرات تکاندهنده اصلاحات
انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۰۰ این فرصت را در اختیار آمریکاییان قرار داد تا بتوانند در مورد دولت جمهوریخواه پرزیدنت مک کینلی، مخصوصا سیاست خارجی آن به قضاوت بنشینند. جمهوریخواهان که در فیلادلفیا اجلاسی بر پا داشته بودند، شادمانی خود را، در مورد پیروزی در جنگ با اسپانیا، بازگشت رفاه به کشور و تلاش برای یافتن بازارهایی از طریق سیاست درهای باز بیان کردند. مک کینلی، به سادگی رقیب خود، ویلیام جنینگز برایان را شکست داد؛ اما نتوانست آن قدر عمر کند تا مزه شیرین پیروزی خود را بچشد. در سپتامبر سال ۱۹۰۱، در حالی که در نمایشگاهی در بوفالو، نیویورک شرکت کرده بود، به قتل رسید؛ او سومین رییسجمهوری بود که از زمان جنگهای داخلی مورد سوء قصد قرار گرفته بود.
ارسال نظر