تاریخ پهلوی- خاطرات ارتشبد حسین فردوست-۲
فلیکس آقایان، دولو، اویسی مافیای مواد مخدر بودند
فلیکس آقایان بدون شک صدها میلیون دلار در خارج ثروت دارد. او همیشه گارد محافظ مفصلی داشت.
غلامعلی اویسی
فلیکس آقایان بدون شک صدها میلیون دلار در خارج ثروت دارد. او همیشه گارد محافظ مفصلی داشت. بدون تردید، او هم اکنون نیز در کارهای مخفی اشرف و فرح و رضا (پسر محمدرضا) دخالت دارد، البته او سایر ایرانیان را لایق نمیداند که با آنها کار کند. در زمان محمدرضا رییس فدراسیون اسکی بود و تمام پولهای فدراسیون را به جیب میزد. این پول برای او کم بود، ولی به هر حال این هم یک پولی بود؛ سیاست او معلوم نبود و در واقع در پی سیاست پول بود. بدون دیدن دوره اطلاعاتی ثابتی و امثالهم را در جیب میگذاشت. در کار خود نابغه بود. قمارباز درجه یک، مشروبخور در حد سلامتی، زنباره در حد نیاز، فاقد کمترین احساس و عاطفه، درباره او هر چه بنویسم کم نوشتهام. اهل ریسک بود، ولی ریسک حسابشده و مطمئن. از هر نظر با اشرف جور درمیآمد؛ با این تفاوت که اشرف همیشه در مقابل او بازنده بود و به آسانی هم بازنده بود.
پس از آقایان باید از [امیر هوشنگ] دولو سخن بگویم، که به «سلطان خاویار ایران» شهرت داشت. دولو از خانواده قاجار بود. این مرد از روزی که پیدا شد بلافاصله به اتاق خواب محمدرضا راه یافت، زیرا دخترهای زیبای ایرانی و فرانسوی را میشناخت و میتوانست بیاورد و همین کافی بود. دولو باغ بزرگ و خانه قدیمی ولی وسیع (مقابل پمپ بنزین جاده شمیران، نزدیک تجریش) داشت. او مدتی با من خوب بود و چند مرتبه مرا به خانهاش دعوت کرد. تریاکی شدید بود و به دستور محمدرضا بهترین تریاک ایران بهوفور و برای خود و همه مجانی در اختیارش قرار میگرفت. هر روز مقامات مهمی به خانه دولو میرفتند: کسی که میخواست وکیل یا سفیر یا وزیر شود، افسری که میخواست سرتیپ یا سرلشکر یا سپهبد شود، فردی که پرونده داشت و میخواست از مجازات معاف شود یا طرف را محکوم کند و امثالهم. او تمام درخواستها را مستقیما در اتاق خواب محمدرضا به اطلاعش میرساند و بدون استثنا همه تصویب میشد. لذا همه به خانه دولو رو میآوردند. ایادی با او خوب بود و حسادت نمیکرد، چون صبحها هر دو با هم به اتاق خواب محمدرضا میرفتند و ایادی او را رقیب خود نمیدانست. کار دولو چیز دیگری بود و به مسائل اطلاعاتی و جاسوسی کاری نداشت. همیشه در خانهاش برای میهمانان ۳-۴ دختر زیبا بازبود. برخی حظ بصر میبردند و برخی وقتی میرفتند یکی از آنها را با خود میبردند، البته با اجازه دولو. پس، همه ترتیبات برای جذب مقامات مهم در خانهاش فراهم بود. در همان اتاق با همراهان ۳-۴ ساعت تریاک میکشید و کسانی که نمیکشیدند دود آن را استشمام میکردند. به تدریج وقتی اوضاع را مطلوب دید، در باغ همجوار منزلش یک کاخ با عظمت ساخت که مهندس آن فرانسوی بود و تمام وسائل خانه از فرانسه وارد شد و یک دکوراتور فرانسوی خانه او را تزئین کرد. او قبلا در پاریس زندگی مجللی داشت و مسلما حالا هم در پاریس است، زیرا شهر دیگری را دوست ندارد. او بدون تردید هماکنون نیز با اشرف و دخترش (آزاده) رفتوآمد دارد و خانهاش پاتوق آنها است.و بالاخره باید از ارتشبد غلامعلی اویسی نام ببرم. اویسی از آغاز افسر کمسوادی بود و تا پایان نیز معلومات نظامی کمتر از متوسط داشت و مطلقا اهل مطالعه نبود. حتی در دوره دانشکده افسری در هیچ یک از دروس و تمرینات شرکت نمیکرد و در طول ۲ سال دانشکده انباردار گروهان بود. ولی او توانست با زدوبند و نزدیک کردن خود به محمدرضا ترقی کند و به مشاغل مهم برسد. اویسی از همان زمان دانشکده افسری ادعای دیانت داشت، ولی به هیچ وجه چنین نبود و از هیچ کاری برای بستن بار خود کوتاهی نکرد. زمانی که فرمانده ژاندارمری بود، سهم خود را از تریاکهای وارده از افغانستان و ترکیه برمیداشت و زنش در کرمان تشکیلات سازماندهی فرم تریاک در خانه داشت. او تریاکهای مکشوفه را نیز بلند میکرد و میفروخت. گاه روزنامهها مینوشتند که مثلا در زیرسازی یک نفتکش یک تن تریاک کشف شده است. قاعدتا باید این تریاکهای مکشوفه به سازمان خاص در دادگستری تحویل میشد، ولی اویسی آن را عوض میکرد و به جایش مادهای که مخلوطی از چند گیاه است تحویل میداد که رنگوبوی تریاک داشت. باید بگویم که تریاکهای موجود در دادگستری تریاک نبود و دو سوم آن از همین مخلوط بود که یک کیلوی آن یک ریال هم ارزش ندارد. اویسی از این طریق طی چند سالی که در ژاندارمری بود حداقل ۵میلیارد تومان دزدید و همه را دلار کرد و به خارج برد.
ارسال نظر