تاریخ آمریکا -آمریکای نخستین-۹
گروهبندیهای سیاسی پس از استقلال
در دسامبر سال ۱۸۲۳، با علم به این که بریتانیا در مقابل فرانسه و روسیه به دفاع از آمریکای لاتین خواهد پرداخت، مونرو از فرصت خود هنگام پیام سالانه به کنگره استفاده کرد و بیاناتی را - مبنی بر رد هرگونه کشورگشایی اروپاییان در آمریکا- ایراد کرد که نظریه مونرو خوانده میشوند:
عکس: جان کوئینسی آدامز
در دسامبر سال ۱۸۲۳، با علم به این که بریتانیا در مقابل فرانسه و روسیه به دفاع از آمریکای لاتین خواهد پرداخت، مونرو از فرصت خود هنگام پیام سالانه به کنگره استفاده کرد و بیاناتی را - مبنی بر رد هرگونه کشورگشایی اروپاییان در آمریکا- ایراد کرد که نظریه مونرو خوانده میشوند: «قاره آمریکا... از این پس در معرض امیال استعماری قدرتهای اروپا نیست.
هر گونه نیت آنها برای گسترش نظام سیاسیشان در هر ابعادی دراین نیمکره، خطری است که صلح و امنیت مارا تهدید میکند.
ما دخالتی در مستعمرات فعلی و کشورهای وابسته به قدرتهای اروپایی نکردهایم و نخواهیم کرد، اما در مورد کشورهایی که اعلام استقلال کردهاند و آن را حفظ کرده و ما استقلال آنها را به رسمیت شناختهایم، نمیتوانیم مشاهدهگر دخالت هیچ قدرت اروپایی در آنها باشیم که بخواهد آنها را تحت ظلم قرار داده سرنوشت آنها راکنترل کند، چون این کار به مثابه یک حرکت غیردوستانه در برابر ایالات متحده تلقی میشود.»
نظریه مونرو بیانگر روح اتحاد با جمهوریهای تازه استقلال یافته آمریکای لاتین بود.این کشورها، در مقابل با الگو قراردادن قانون اساسی آمریکا در موارد بسیاری از بندهای قانون اساسی خود، نزدیکی سیاسی خود را با آمریکا بیان کردند.
گروه بندیها و احزاب سیاسی
دوران ریاست جمهوری مونرو(۱۸۱۷-۱۸۲۵) را در داخل کشور، «عصر احساسات خوب» لقب داده بودند. این جمله بیانگر پیروزی سیاسی حزب جمهوریخواه بر حزب فدرالیست بود که سقوط کرده بود. با این حال، این دوره اختلافات گروهی و منطقهای بود.
پایان کار فدرالیستها منجر شد به دورهای از گروهبندیهای سیاسی و در ترتیب انتخاب نامزدهای ریاست جمهوری که توسط سران احزاب صورت میگرفت، اختلالاتی به وجود آورد. قبلا قانونگذاران هر ایالت، کاندیداها را انتخاب میکردند. در سال ۱۸۲۴ تنسی و پنسیلوانیا،اندرو جکسون را برگزیدند و در مقابل او سناتور جان کلهون از کارولینای جنوبی بود.کنتاکی، سخنگوی مجلس، هنری کلی را انتخاب کرد؛ ماساچوست، جان کوئینسی آدامز را که وزیر امور خارجه و فرزند جان آدامز، دومین رییسجمهور آمریکا بود. سران بعضی احزاب کنگره وزیر دارایی ویلیام کرافورد را انتخاب کردند که انتخابی غیر دموکراتیک بود.
شخصیت فرد و حمایت گروهی نقش مهمیدر تعیین نتیجه انتخابات داشت. آدامز برنده بیشترین آرای انتخاباتی نیوانگلند و نیویورک شد؛ کلی برنده کنتاکی، اوهایو و میزوری شد؛ جکسون آرای جنوب شرق، ایلینوی، ایندیانا، کارولینای شمالی و جنوبی، پنسیلوانیا، مریلند و نیو جرزی را به دست آورد؛ و کرافورد در ویرجینیا، جورجیا و دلاور برنده شد. هیچ یک از کاندیداها اکثریت آرای هیات انتخاباتی را به دست نیاورد، به همین جهت، طبق مواد قانون اساسی، انتخابات به مجلس نمایندگان واگذار شد که کلی در آن چهره با نفوذی بود. او از آدامز حمایت کرد که ریاست جمهوری را از آن خود نمود.
در دوره کاری آدامز، صفبندیهای جدید حزبی پدید آمد. طرفداران آدامز که بعضی از آنها قبلا فدرالیست بودند، نام «جمهوریخواهان ملی» را بر خود گذاشتند و این به نشانه حمایت آنها از دولت فدرال بود که میتوانست نقش مهمی در گسترش ملی داشته باشد. با این که آدامز دولتمردی با صداقت و بالیاقت بود، بین مردم محبوبیتی نداشت. سعی او در تاسیس شبکه جادهها و کانالها به جایی نرسید. خلق و خوی روشنفکرانه و سرد او باعث میشد دوستان زیادی پیدا نکند.
بر خلاف او، جکسون در میان مردم محبوب و از تشکیلات سیاسی محکمی برخوردار بود. طرفداران او ائتلافی تشکیل دادند که حزب دموکرات را به وجود آورد که مستقیما متاثر از حزب دموکرات - جمهوریخواه جفرسون بود و به طور کلی از یک دولت کوچک غیر تمرکز جانبداری میکرد. آنها به فعالیتهای تبلغاتی علیه آدامز پرداختند و او را در مورد انتخاب کلی به عنوان وزیر امور خارجه، متهم به «گاوبندی» کردند. در انتخابات سال ۱۸۲۸، جکسون با اکثریت مطلق در انتخابات او را شکست داد.
جکسون که دولتمردی اهل تنسی بود و نیز جنگندهای در نبرد علیه سرخپوستان در مزرهای جنوبی و قهرمان نبرد نیواورلئان در جنگ سال ۱۸۱۲، حامیانی از میان «عوامالناس» داشت. او بااشتیاق فراوان در جهت دموکراسی مردمیبه روی کار آمد. انتخابات سال ۱۸۲۸ ملاک برجستهای بود به نشان شرکت گسترده مردم در انتخابات. تا آن زمان، غالبایالتها یا حق رای برای تمام مردان سفیدپوست قائل شده بودند یا این که شرط داشتن املاک را به حداقل رسانده بودند. در سال ۱۸۲۴، گزینش اعضای هیات انتخاباتی در ششایالت هنوز به عهده قانونگذاران ایالتی بود. در سال ۱۸۲۸، در همهایالات به جز دلاور و کارولینای جنوبی، رایدهندگان به رییس جمهور با انتخابات مردمی برگزیده میشدند. این پیشرفتها حاصل مفاهیمی بودند که به موجب آنها حکومت مال مردم بود و عمر دولت متشکل از الیتهای سنتی به سر رسیده بود.
ارسال نظر