اولین قانون نفت ایران نوشته‌شد

پرویز مینا از مدیران برجسته شرکت ملی نفت ایران در بازگویی خاطرات خود از تحولات مربوط به صنعت نفت ایران در داخل و اینکه چه کسانی در این صنعت تصمیم‌گیر بودند، به این جا می‌رسد که برای نخستین بار قانون نفت در ۱۹۵۷میلادی تدوین می‌شود. به گفته مینا، مهندس فواد روحانی در تدوین این قانون نقش داشته و همچنین به مبانی این قانون اشاره می‌کند که براساس جذب سرمایه‌های خارجی تدوین شده بود.اثرات این قانون و پیامدهای آن برقرارداد با کنسرسیوم از مسائلی است که در این شماره می‌خوانید.

کی‌ها بودند، آنها که با شما کار می‌کردند؟

در آن مراحل اولیه تعدادی کارشناس لایق و وطن‌پرست، مانند آقایان مهندس نجم‌آبادی، ۱۵ مهندس مدیر، مهندس پرن، مهندس کلهر و مهندس قدیمی، که فارغ‌التحصیلان دانشکده فنی نفت آبادان یا دانشگاه تهران یا دانشگاه بیرمنگام بودند، با من همکاری داشتند. ما در واقع کارشناسانی بودیم که همه به طور متوسط چند سالی تجربه داشتیم و همه دانشگاه دیده بودیم و تماما تخصصمان در رشته‌های مربوط به نفت بود. یعنی زمین‌شناسی یا ژئوفیزیک یا حفاری یا مهندسی نفت بود. تنها کسی که در این گروه رشته نفت تحصیل نکرده بود فرخ نجم‌آبادی بود که رشته برق را تمام کرده بود. البته در دانشگاه بیرمنگام و جزو بورسیه‌های خود شرکت بود ولی ایشان هم از روز اول کار در شرکت وارد همین فعالیت‌های مربوط به کارهای اکتشاف و قراردادهای نفتی و شرکت‌های مختلط شد و در اجرای مزایده خلیج‌فارس مسوولان کار، من و فرخ نجم‌آبادی بودیم. آقای نفیسی برنامه‌ریزی می‌کرد و تصمیم می‌گرفت ولی مجری‌اش بنده و نجم‌آبادی بودیم.

محل سازمانی شما، کارشناس بود، یا این که در پست مدیریت بودید؟

ما در شروع کار هیچ کدام پست مدیریت نداشتیم. آن موقع هیات‌مدیره شرکت ملی نفت ۶نفر بودند. این ۶ نفر اکثرا از کسانی بودند که قبل از جنگ دوم جهانی جزو بورسیه‌های شرکت سابق نفت بودند، مانند آقای نفیسی، فلاح و اتحادیه که مدیران فنی بودند و آقای فوآد روحانی که مدیریت امور حقوقی شرکت ملی نفت را بر عهده داشتند.

و این عده همه از طریق خود شرکت سابق نفت برای تحصیل رفته بودند؟

بله، اغلب اعضای هیات‌مدیره شرکت ملی نفت کسانی بودند که از طرف شرکت سابق نفت به صورت بورسیه رفته بودند و پس از خاتمه تحصیلات برگشته بودند، یا مستقلا تحصیل کرده و آمده بودند در شرکت سابق نفت انگلیس و ایران کار می‌کردند. این عده پس از ملی شدن صنعت نفت در شرکت ملی نفت ایران آغاز به کار نمودند. بقیه مثل ما همه کارشناسان جوان بودند که تازه به ایران مراجعت کرده و وارد کار شده بودند. اینها بعدا، به‌تدریج، با کسب تجربه و فعالیت‌های خستگی‌ناپذیر به سمت‌های بالاتر ارتقا یافتند. اولین سمت مهم من ریاست اداره کل مهندسی نفت بود که وظیفه آن نظارت بر تمام فعالیت‌های مربوط به اکتشاف و حفاری و تولید مستقل خود شرکت یا شرکت‌های وابسته بود، یعنی آنجایی که شرکت ملی نفت شریک بود و سرمایه می‌گذاشت یا در نواحی که خود شرکت ملی نفت مستقلا دنبال کار اکتشاف و تولید بود، مثل اطراف کرمانشاه، سراجه، قم، تنگه بیجار یا سرخس و غیره.

یعنی بعدا.

بله بعدا شدم.

یعنی در این سالی که شما و فرخ نجم‌آبادی سرپرستی ...

ما کارشناس بودیم عضو یک تیم، کارشناسانی بودیم که مستقیما زیر نظر آقای نفیسی کار می‌کردیم و بعد به تدریج مسوولیت ادارات مختلف به ما واگذار شد. مثلا وقتی قراردادهای نفتی منعقد شد و شرکت‌های مختلطی درست شد و شروع کردند به کار، حس شد که احتیاج به این هست که سازمانی به‌وجود آید که این شرکت‌ها بدانند با کی سروکار دارند و رسیدگی به تمام برنامه‌ها و بودجه عملیاتی و سایر وظایف طرف اول قراردادها و نظارت بر فعالیت‌های این شرکت‌ها در یک جا متمرکز شود. بنابراین قسمت شرکت‌های وابسته نفتی ایجاد شد، که اداره و ریاست آن به عهده من گذاشته شد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ که حوزه مدیریت امور بین‌المللی به وجود آمد، این قسمت از اکتشاف و استخراج به امور بین‌المللی منتقل شد و من که ریاست این قسمت را به عهده داشتم پس از چندی به سمت معاون مدیراموربین‌المللی و عضو علی‌البدل هیات‌مدیره منصوب شدم.

قسمت شرکت‌های وابسته نفتی با چه نوع مسائلی سروکار داشت؟

در آغاز من شدم رییس قسمت شرکت‌های وابسته نفتی، که تمام شرکت‌های مختلط، مانند سیریپ، لاپکو، ایپاک و ایمینوکو، سروکارشان با این اداره بود.

این از چه سالی است؟

این اواسط دهه شصت بود.

در این زمان شما خیلی جوان بودید و معذلک با این گونه مسائل بسیار مهم سروکار داشتید؟

واقعا برای ما یک موقعیت خیلی فوق‌العاده‌ای بود که بتوانیم در مرحله اول کاری اداریمان وارد یک سری فعالیت‌های این چنین مهم بشویم. چون، قاعدتا، دریک شرکت نفتی اقلا ده، پانزده سال تجربه لازم است که انسان بتواند به آن سطح برسد. ولی ما این شانس را داشتیم که موقعی وارد فعالیت صنعت نفت شدیم که شرکت ملی نفت جوان بود و تازه به‌وجود آمده بود و احتیاج داشت به اینکه اشخاصی را بگذارد مسوولیت کارها را به عهده بگیرند. همین طور که عرض کردم، خوشبختانه متخصصانی مثل آقای نفیسی، آقای رضا فلاح و اتحادیه بودند که تجربیات ۱۵ الی ۲۰ سال پشت سرشان بود. این طبیعتا کمک عمده‌ای بود برای ما، برای اینکه می‌توانستیم از وجود این آقایان استفاده بکنیم و این تجربیات را بیاموزیم.

شما در ارتباطی که با این شرکت‌های مختلط داشتید مستقلا عمل می‌کردید؟ می‌خواهم بپرسم ارتباطتان با آقای مهندس نفیسی چگونه بود، او چطور مدیری بود؟

ایشان راهنمایی، دیرکتیوهای (directive) لازم را به ما می‌داد ولی ما در انجام کارهای روزمره‌مان و رابطه مان با این شرکت‌ها اختیارات لازم را داشتیم. ولی، طبیعتا، ایشان چون مدیر امور اکتشاف و تولید بودند تعیین سیاست‌های کلی و تصمیمات نهایی در اختیار ایشان بود. مثلا، آنجایی که احتیاج بود در یک شرکتی سرمایه‌گذاری بشود یا یک طرحی اجراء گردد، رسیدگی به آن طرح و بررسی‌های اولیه و تجزیه و تحلیل فنی و اقتصادی‌اش در آن اداره‌ای که بنده مسوولش بودم انجام می‌شد. سپس گزارش فنی، که باید تصمیم نهایی براساس آن آغاز شود، شامل نکات مهم از قبیل آنکه سرمایه‌گذاری در یک میدان از نظر اقتصادی rentable هست، چه عملیاتی باید انجام بشود، برنامه کار چه هست، چند عدد چاه باید حفر بشود، چه نوع تاسیساتی به‌وجود آید، تسلیم آقای نفیسی می‌شد. ایشان آن را بررسی می‌کردند و در صورت موافقت آن را می‌بردند به هیات‌مدیره شرکت ملی نفت. در آنجا تصمیم نهایی گرفته می‌شد و به ما ابلاغ می‌گردید و ما به مرحله اجرا می‌گذاشتیم.

در مورد عقد قراردادهای نفتی هم، در دهه پنجاه و شصت، یعنی دوران اولیه، چون درحوزه فعالیت آقای نفیسی بود، ایشان یک تیمی درست کرده بودند که درآن تیم بنده و فرخ نجم‌آبادی و آقای موحد و مهندس پرن بودیم و با خود ایشان می‌نشستیم و تمام پیشنهادات را بررسی می‌کردیم. تمام مذاکراتی که با طرف دوم قرارداد انجام می‌شد را نیز این تیم با شرکت خود آقای‌نفیسی انجام می‌داد، تا آن مرحله‌ای که با هم به توافق می‌رسیدیم. بعد این توافق را آقای نفیسی برای تصویب به هیات‌مدیره ارائه می‌نمودند. البته باید این را عرض کنم که تمام مسائل عمده از قبیل عقد قراردادها با شرکت‌های خارجی، سرمایه‌گذاری‌های عمده در طرح‌های پالایشگاه در داخل و خارج از ایران یا اکتشاف درخارج از ایران یا پالایشگاه صادراتی، همه طبیعتا در هیات‌مدیره تحت رسیدگی کامل قرار می‌گرفت و جنبه‌های اقتصادی و مالی و فنی آن بررسی می‌شد و پس از تصویب در مرحله نهایی باید به عرض شاه می‌رسید و ایشان اگر تصویب می‌فرمودند آن وقت به مرحله اجرا گذاشته می‌شد. بنابراین مسوولیت با هیات‌مدیره بود که طرح را بررسی بکند و به تصویب برساند، بعد آن طرح برود به عرض برسد برای تایید نهایی. باید اضافه کنم که آقای نفیسی وقتی برای طرح موضوعی به هیات‌مدیره می‌رفتند من را هم با خود می‌بردند و اگر هیات‌مدیره سوالاتی داشت من در ادای توضیحات کمک می‌کردم. بعدا که بنده خودم در هیات‌مدیره بودم من نیز همین کار را می‌کردم.

قانون نفت ۱۹۵۷

بنابراین هنگامی که شرکت ملی نفت تاسیس شد و شروع کرد به کار، حداقل در زمینه اکتشاف و تولید تصمیمات اساسی عمدتا توسط خود شرکت و به خصوص کسانی که کارهای کارشناسی‌اش را می‌کردند، گرفته و انجام می‌شد، لابد برمبنای قانون. قانون را کی نوشت؟

قانون را خود شرکت ملی نفت تدوین کرد.

شما در تدوینش شرکت داشتید؟

اولین قانون نفت مصوبه سال ۱۹۵۷ را آقای فوآد روحانی با کمک فنی آقای مهندس نفیسی تدوین و تهیه نمود. من هنوز درآن مرحله مسوولیت و دخالتی نداشتم. ولی درسال ۱۹۷۴ که قانون نفت جدیدی به تصویب رسید، مسوولیت عمده تهیه و تدوین آن از جنبه‌های فنی به عهده اینجانب در سمت مدیرامور بین‌المللی بود، که با همکاری آقای دکتر موحد، رییس وقت اداره حقوقی شرکت، انجام گرفت.

مبانی عمده قانون ۱۹۵۷ چه بود؟

در قانون نفت مصوب سال ۱۹۵۷، که به منظور جلب سرمایه‌های خارجی و مشارکت شرکت‌های نفت بین‌المللی با شرکت ملی نفت ایران در عملیات اکتشاف و تولید تدوین شده بود، سه راه برای شرکت ملی نفت در نظر گرفته شده بود.

اول، عقد قرارداد مشارکت بر مبنای تشکیل mixed organization یا «سازمان مختلط». شرکتی که براین اساس تشکیل می‌شد دارای شخصیت حقوقی بود و سهام آن به تساوی متعلق به شرکت ملی نفت ایران و طرف دوم قرارداد بود. هرطرف نیمی از اعضای هیات‌مدیره را تعیین و منصوب می‌کرد. ریاست هیات‌مدیره ازطرف شرکت ملی نفت و مدیرعامل توسط طرف دوم قرارداد تعیین می‌شد. کلیه مسوولیت‌های عملیاتی، چه اکتشاف و چه توسعه و تولید، به عهده این شرکت بود. قرارداد سیریپ بر این اساس بود.

دوم، عقد قرارداد مشارکت برمبنای تشکیل joint structure یا «دستگاه مشترک.» تشکیلاتی که بر این اساس مشترکا توسط شرکت ملی نفت ایران و طرف دوم قرارداد به وجود می‌آمد دارای شخصیت حقوقی جداگانه نبود و به عنوان عامل طرفین کلیه عملیات اکتشاف و توسعه و تولید را انجام می‌داد. در این تشکیلات رییس از طرف شرکت ملی، مدیرعامل از طرف دوم قرارداد و مدیران به تساوی توسط طرفین تعیین می‌شدند. قرارداد ایپاک منعقد درسال ۱۹۵۸ و پنج قراردادی که در نتیجه مزایده بین‌المللی فلات قاره خلیج فارس در سال ۱۹۶۵ منعقد گردید بر این اساس بودند.

سوم، قرارداد عاملیت که طرف دوم قرارداد صرفا به عنوان عامل شرکت ملی نفت ایران مسوولیت کلیه عملیات اکتشاف و تولید و صادرات را به عهده داشت و شرکت ملی نفت درآن هیچ‌گونه مشارکتی نداشت. این راه سوم فقط برای این منظور در نظر گرفته شده بود که اجرای قرارداد سال ۱۹۵۴ کنسرسیوم از نظر حقوقی با قانون نفت مغایرتی نداشته باشد و قرارداد دیگری براین اساس منعقد نشد.

اثرات قانون نفت ۱۹۵۷

این قانون چه کمکی به شرکت ملی نفت کرد؟

همان طور که قبلا اشاره کردم، شرکت ملی نفت، برای اینکه بتواند در خارج ازحوزه قرارداد کنسرسیوم شروع به فعالیت بکند، احتیاج به سرمایه داشت، احتیاج به تکنولوژی داشت، احتیاج به تخصص‌های پیشرفته داشت. قانون نفت ۱۹۵۷ که تدوین شد این راه را برای شرکت نفت باز کرد، یعنی به شرکت نفت اجازه داد که بتواند با شرکت‌های خارجی قرارداد منعقد و در نواحی مختلف ایران که از نظر زمین‌شناسی مناسب برای کشف منابع جدید نفت بود، آغاز به عملیات اکتشاف و تولید کند. اولین اقدام موثر شرکت ملی نفت در این زمینه در حوزه فلات قاره خلیج فارس آغاز شد. زیرا از نظر زمین‌شناسی در بهترین شرایط قرار داشت. این اقدام با انجام یک سری عملیات ژئوفیزیکی و لرزه‌نگاری دریایی آغاز گردید برای اینکه معلوم شود در خلیج فارس چه نوع امکاناتی برای کشف نفت وجود دارد. در نتیجه این عملیات تعداد زیادی ساختمان‌های زیرزمینی که امکان ذخایر نفتی در آنها وجود دارد مشخص شد. البته تنها انجام عملیات حفاری می‌توانست وجود یا عدم وجود نفت را ثابت کند. این ساختمان‌های زیرزمینی حوزه فلات قاره بعدا به مزایده بین‌المللی گذارده شد.

پس از اینکه پیدا شدند؟

بله، پس از اینکه پیدا شدند. یعنی با هزینه شرکت این عملیات انجام گرفت و این طاقدیس‌ها یا ساختمان‌های زیرزمینی که کشف شدند نتیجه عملیات (سیزمیک) لرزه‌نگاری دریایی بود، که بعدا به مزایده بین‌المللی گذارده شدند. این عملیات بعد از عقد قرارداد «سیریپ»، با شرکت انی (ENI)، یعنی شرکت نفت ایتالیا که آقای‌ماته‌ای (Mattei) درآن موقع رییسش بود و نیز عقد قرارداد اپیک، انجام گرفت.

در اینجا توضیح این امر لازم است که در موقعی که قرارداد کنسرسیوم منعقد شد آقای ماته‌ای خیلی مصر بود در کنسرسیوم سهمی هم به شرکت او، که شرکت (ENI) بود، داده بشود. شرکت‌های بین‌المللی زیر بار این امر نرفتند. یعنی فقط قبول کردند که پنج شرکت عمده آمریکایی، شرکت بی پی که خود در حقیقت جانشین شرکت سابق نفت انگلیس و ایران بود، شرکت شل و شرکت نفت فرانسه، سی اف پی (CFP)، در کنسرسیوم شرکت داشته باشند و به هیچ عنوان حاضر نشدند شرکتENI را وارد بکنند. آقای ماته‌ای از آن موقع در فکر این بود که برای شرکت خودجاپایی درکشورهای تولید‌کننده نفت پیدا بکند. او بلافاصله بعد از عقد قرارداد کنسرسیوم چندین بار به ایران مسافرت کرد، مذاکراتی انجام داد و حضور شاه شرفیاب شد و بالاخره در اوایل سال ۱۹۵۷ پیشنهادی آورد به ایران که درآن موقع در صنعت نفت سابقه نداشت. پیشنهادش این بود که شرکت ENI حاضر است با شرکت ملی نفت براساس ۵۰-۵۰ شریک بشود و شرکتی تاسیس کنند که وارد عملیات اکتشاف و تولید بشوند و شرکت ENI این هزینه اکتشاف را بپردازد و وجوه لازم برای توسعه را فراهم کند و بعد روی پنجاه‌درصد سهمENI به دولت ایران، براساس قوانین مالیاتی وقت، پس از وضع مخارج مالیات بپردازد، که درنتیجه ۷۵‌درصد از منافع عاید ایران و ۲۵‌درصد عاید ENI می‌شد. این اولین بار بود که در تاریخ صنعت نفت تسهیم منافع از۵۰ - ۵۰- به ۷۵ - ۲۵

تبدیل می‌شد، که سر و صدای عجیبی در دنیا به‌وجود آورد و شرکت‌های نفتی هم از آن موقع به جان آقای ماته‌ای افتادند. نتیجه‌اش این بود که بالاخره جانش را در این راه از دست داد. ۱۶ بنابراین اولین قرارداد اکتشاف و تولید شرکت ملی نفت با ENI بسته شد که حوزه عملیات آن در فلات قاره خلیج فارس در حوزه بهرگان سر بود و منجر به کشف و توسعه و بهره‌برداری سه میدان نفتی بهرگان سر و نوروز و هندیجان شد.

پس از عقد قرارداد مشارکت با ENI و ایجاد شرکت نفت ایران و ایتالیا، دراوایل سال ۱۹۵۸ پیشنهاد مشابهی نیز ازطرف شرکت نفت پان‌امریکن (شرکت تابعه)Standard Oil of Indianaبه شرکت ملی نفت ایران واصل شد که منجر به عقد قرارداد مشارکت دوم و ایجاد شرکت نفت ایران پان آمریکان ایپک (IPAC) گردید که حوزه عملیات آن در فلات قاره خلیج فارس در اطراف جزیره خارک بود و منجر به کشف پنج میدان نفتی داریوش، کوروش، فریدون، اردشیر و اسفندیار شد. بعد از آن بود که ما به فکر این افتادیم، اگر چنین قراردادهایی امکان‌پذیر هست، با استفاده از منابع حوزه خلیج فارس شرکت‌های مستقل امریکایی و اروپایی را برای سرمایه‌گذاری و مشارکت باشرکت ملی نفت ایران جلب کنیم.