مشهورترین مثال در رابطه با حسابداری از اوهایوی شمالی به نام جان دی. راکفلر است. با آغاز سال ۱۸۵۹، نفت در اونتاریوی کانادا و پنسیلوانیای غربی کشف شده بود. بیشتر نفت‌خام این دو منطقه به تصفیه‌خانه‌هایی در اوهایوی شمالی برای تبدیل شدن به اشکال قابل استفاده نظیر نفت فرستاده می‌شد. راکفلر در کمتر از ۱۵ سال به دلیل کنترل تصفیه‌خانه‌های نفت اوهایو و کنترل کل این صنعت به وسیله آنها به یکی از تجار بسیار موفق تبدیل شده بود. او از این توان کنترلی خود برای نفوذ بر راه‌آهنی استفاده می‌کرد که به دلیل رقابت شدید و گسترش سریع از نظر مالی بسیار ضعیف شده بود. این شرایط به راکفلر اجازه داد که نه تنها به قیمت‌های کمتری برای انتقال محصولات کمپانی استاندارد اویل خود دست یابد بلکه بخشی از هر یک دلار رقبای خود را که به راه‌آهن پرداخت می‌شد به خود اختصاص دهد. او این پول‌ها را با زور و تهدید خطوط راه‌آهن به بسته شدن فعالیت تجاری آنان به دست می‌آورد، فعالیت تجاری که بسیار چشمگیر بود و بنابراین در صنعتی که منافع حاشیه‌ای بسیار اندک آن باعث وابستگی آنان به حجم انتقالات انجام شده می‌گردید بسیار حیاتی به نظر می‌آمد.

در نتیجه، کمپانی‌های نفتی مستقل از بین رفته و بسیاری از آنان سهام خود را به کمپانی استاندارد اویل فروختند. در سال ۱۸۹۲، دادستان کل اوهایو حکمی ‌برای انحلال کمپانی استاندارد اویل صادر کرد، اما راکفلر با انتقال به نیوجرسی کمپانی خود را به اولین تراست - کمپانی که با در اختیار داشتن عرضه کالای رقبای مستقل پیشین خود آنها را کنترل می‌کند - تبدیل کرد. تراست‌های قدیمی ‌با شرکت‌های دارنده سهام امروزی که سهام اوراق بهادار آنها در تمام صنایع گسترش پیدا کرده و به همین دلیل مشکل انحصار قدرت در بازار خاصی را ایجاد نمی‌کند، تفاوت دارند.

اگرچه، تعداد کمی‌از کمپانی‌ها شکل «تراست» را اتخاذ کردند، اما این واژه به سرعت به واژه مورد استفاده در بحث‌های عمومی ‌در ارتباط با نقش دولت در زمان چنین تجمع‌های صنعتی تبدیل شد. برخی افراد مجتمع‌های صنعتی در حال افزایش را طبیعی و سودآور می‌دانستند. بارون فولاد، اندرو کارنگی عقیده داشت: «این گرایش مقاومت‌ناپذیر زورآور برای جدایی سرمایه و افزایش حجم آن... قابل توقف نیست.» حتی لینکلن استفنز روزنامه نگار ترقی خواه بیان کرد: «تراست‌ها نتایج طبیعی و حتمی‌شرایط اقتصادی و اجتماعی ما می‌باشند... و نمی‌توانید آنها را با زور یا به وسیله وضع قوانین متوقف کنید.»

دیگران به این مساله با دید متفاوتی نگاه می‌کردند. آنها اعتقاد داشتند که تنها اصلاحات قانونی می‌تواند تضمین‌کننده میزان کم رقابت آزاد و توزیع عادلانه ثروت و قدرت میان شرکت‌های کوچک و بزرگ باشد. با افزایش فشار برای اصلاحات، برخی از ایالت‌ها با افزایش شهرت جهانی تراست‌ها اقدامات قانونی را علیه آنان اتخاذ کردند، اما تلاش ترقی خواهان برای از بین بردن تراست‌ها با شکست روبه‌رو شد، زیرا تراست‌هایی نظیر استاندارد اویل در آن زمان می‌توانستند به راحتی به ایالت‌هایی با تفکرات اصلاحاتی کمتر و قوانین تجاری مسامحه‌آمیزتر نقل مکان کنند.

با مشخص شدن این مطلب که ایالت‌ها نتوانسته یا نمی‌خواهند رشد انواع مختلف تراست‌ها را محدود کنند، کنگره جلساتی را برای بررسی چگونگی برخورد با این موضوع برگزار کرد. در سال ۱۸۸۸، سناتور جان شرمن از اوهایو، با اعلام لایحه ضد تراست خود اعلام کرد: افکار عمومی‌با مشکلاتی که ممکن است باعث از بین بردن نظم اجتماعی شده مغشوش شده‌اند و در میان این مشکلات هیچ کدام خطرناک‌تر از ... تجمع سرمایه در مجموعه‌های بزرگ نمی‌باشد... برخورد با این مساله تنها از عهده کنگره بر آمده و اگر ما تمایلی به انجام این کار نداشته باشیم یا نتوانیم آنرا اعمال کنیم به زودی برای هر محصولی یک تراست و مهره اصلی برای تعیین قیمت تک تک مایحتاج زندگی به وجود خواهد آمد. اما همچنان، افرادی در کنگره حضور داشتند که با سناتور شرمن مخالف بودند. آنها از کارنگی و استفنز و هم چنین راکفلری حمایت می‌کردند که بعدها با گفتن این مطلب: «دیگر برای بحث درباره مزیت‌های اجتماعات صنعتی دیر شده است. آنها به یک ضرورت تبدیل شده‌اند.» در برابر کمیسیون صنعتی آمریکا شهادت دادند.

به طور مشخص دو تن از سناتورهای اهل اوهایو، شرمن و راکفلر، با دورنما و تفکر تغییر دادن جریان در حال افزایش تجمعات صنعتی به شدت مخالف بودند. در واقع هر دوی آنان به طرفداری از «رقابت آزاد» سخن می‌گفتند، اما رقابت آزاد برای آنان معنای متفاوتی داشت. از نظر سناتور شرمن این مطلب به معنی رقابتی عاری از تسلط قدرت اقتصادی بخش خصوصی بود. این بدان معنی است که بازارهای آزاد نیازمند محدودیت‌هایی بر انحصارات، کارتل‌هاو دیگر موانع اقتصادی است. راکفلر به رقابت بدون محدودیت‌های دولتی اعتقاد داشت و خواستار آزادی مطلق در قراردادها بود.

بدین ترتیب، در سال ۱۸۹۰، نگرانی‌های اجتماعی در ارتباط با تغییرات صنعتی وسیع، نگرانی‌های اقتصادی در ارتباط با انحصارات و کارتل‌هایی که بازار آزاد را تهدید می‌کرد و نگرانی‌های سیاسی در ارتباط با «آزادی اساسی شهروندان» در کشوری که تراست ممکن بود در آن به قدرت زیادی دست پیدا کند، کنگره را متقاعد به تصویب قانون ضد تراست شرمن کرد. در سیستم آمریکایی، وضع قوانین معمولا به معنای آغاز تغییری اجتماعی است. به همین دلیل، قوانین و سیاست‌ها توسط دادگاه‌ها اعمال و تفسیر می‌شوند جایی که اختلاف عمیق میان شرمن و راکفلر، دو سناتور اهل اوهایو در آن به مدت چندین دهه ادامه یافت.

حمایت دیوان عالی از قانون جدید

دو مورد مشهور ضد تراست در رابطه با خطوط راه‌آهن خیلی زود به دیوان عالی رسید که اولین آن در سال ۱۸۹۶ بود.. در پرونده آمریکا علیه مجمع حمل‌ونقل میسوری، دادستان کل از یک کارتل راه‌آهن شکایت کرد که ۱۸ عضو آن ادعا می‌کردند تنها به دنبال تعیین قیمتی مناسب برای از بین بردن رقابت ناسالم بودند. اگرچه این ادعای آنها دادگاه‌های سطوح پایین‌تر را متقاعد کرد، دیوان عالی کارتل را غیرقانونی دانسته و اعلام کرد که تنها فرآیند‌های رقابتی قادر به تعیین قیمت مناسب می‌باشند. اکثریت دیوان عالی همچنین اعتقاد داشتند که چنین تجمع سرمایه‌ای تهدیدی برای خروج سرمایه‌داران کوچک و کسانی که زندگی آنها از این طریق می‌گذرد از فعالیت‌های تجاری به شمار می‌رود.