سفارتخانهها از آغاز قاجار تا پایان دوره ناصری
صباح خسرویزاده
محمدرضا معلمان
دوره قاجار را میتوان آغازگر مناسبات رسمی خارجی در تاریخ سیاسی ایران قلمداد کرد. این دوره که به دنبال تحولات بعد از فروپاشی قدرت صفوی و دوران گذار دو سلسله افشاریه و زندیه بر صحنه تاریخ ایران پدیدار گردید، آبستن تحولات شگرفی در روابط و مناسبات سیاسی ایران با دول خارجی است. چیرگی دو قدرت روس و انگلیس در شمال و جنوب و ورود فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت بر حساسیت اوضاع سیاسی این دوران افزود. ایران در گیرودار حوادث مذکور جهت ارتباط با دول قدرتمند، وزارتخانهای تشکیل داد که مسوولیت رسیدگی به امور خارجی را بر عهده داشت.
صباح خسرویزاده
محمدرضا معلمان
دوره قاجار را میتوان آغازگر مناسبات رسمی خارجی در تاریخ سیاسی ایران قلمداد کرد. این دوره که به دنبال تحولات بعد از فروپاشی قدرت صفوی و دوران گذار دو سلسله افشاریه و زندیه بر صحنه تاریخ ایران پدیدار گردید، آبستن تحولات شگرفی در روابط و مناسبات سیاسی ایران با دول خارجی است. چیرگی دو قدرت روس و انگلیس در شمال و جنوب و ورود فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت بر حساسیت اوضاع سیاسی این دوران افزود. ایران در گیرودار حوادث مذکور جهت ارتباط با دول قدرتمند، وزارتخانهای تشکیل داد که مسوولیت رسیدگی به امور خارجی را بر عهده داشت. به واقع وزارتخانه جدید که موسوم به وزارت دول خارجه بود در وجود وزیر خارجه و اطرافیان اندک وی متجلی میگشت این امر -یعنی نداشتن تشکیلات مدون- باعث به وجود نیامدن بسیاری از اجزای وزارت خارجه گردید. افزایش روز افزون مناسبات سیاسی بعد از فتحعلی شاه و در دوران محمد شاه جایگاه وزارت خارجه را به ثباتی نسبی رساند، اما موجد دوایر و ادارات منظمی برای وزارت خارجه نشد. روند مزبور با بر تخت نشستن ناصرالدین شاه تحول چشمگیری یافت و ادارات و قوانینی جهت انتظام وزارتخانهها از جمله وزارت خارجه تهیه شد.
سفارتخانهها در همین راستا به وجود آمدند و قنسولگریها نیز که بر اساس معاهدات و قراردادها در ایران به وجود آمده بودند، متحول شدند. حساسیت این دو رکن وزارت خارجه -سفارتخانه و قنسولگری- که نمودهای خارجی وزارتخانه خارجه به حساب میآیند بر اهمیت موضوع میافزاید. در ادامه به بحث پیرامون نحوه شکلگیری و مکانهای استقرار سفارتخانهها و قنسولگریها در دوره قاجار میپردازیم.
قنسولگریها تا پایان
حکومت محمدشاه
الف: سفارتخانهها
از بخشهای با اهمیت تشکیلات دیپلماتیک، سفارتخانهها و قنسولگریها هستند. این دو را میتوان ستونهای دیپلماسی حکومتها در خارج از پایتختشان به حساب آورد. استقرار سفارتخانهها و قنسولگریها بر عهده اداره خارجه است. بحث از تاریخ شکلگیری سفارتخانهها در دوره قاجار را باید از عصر ناصری پی گرفت. تا قبل از دوره مذکور در منابع نامی از سفارتخانه به معنای مکان یا ساختمانی که در آن هیات سفارت به اجرای امور سیاسی مربوط به کشور خویش مشغول گردند ذکر نشده است.آغاز روابط جدید غرب با شرق و اهمیت هندوستان به مثابه بزرگترین مستعمره بریتانیا معادلات جدیدی را رقم زد. ایران که در مسیر هند قرار داشت از موقعیت استراتژیک و سوقالجیشی خاصی برای مقامات انگلیسی برخوردار گردید. روسیه و فرانسه بارها از طریق ایران درصدد ایجاد تنگنا برای بریتانیا به واسطه هند برآمدند. از این رو مقامات انگلیسی در تکاپو برای حفظ این مستعمره ارتباط با دول همجوار هند را فزونی بخشیدند. فرستادن سرگوراوزلی به جای سرهارفورد جونز به دربار ایران حاکی از اهمیت برقراری روابط مذکور است. اعزام اوزلی به عنوان سفیر فوقالعاده و تامالاختیار دربار لندن گامی بلندتر
در ایجاد مناسبات سیاسی منسجم با ایران قلمداد میشد. در حالی که سفرای پیش از وی نیز به مانند جونز، عنوان سفیر داشتهاند، اما اوزلی سفیر فوقالعاده تلقی میشد. در سفارت اوزلی برای اولین بار است که او به عنوان سفیر دولتی خارجی از طرف دولت متبوع خود ماموریت مییابد از پادشاه ایران زمینی بگیرد تا برای اقامت سفرای انگلیس مقری در آن ساخته شود، اما همچنان انگلیس تا (1236ق) قنسولگری در ایران نداشت. روسیه نخستین کشوری است که در دوره قاجار توانست در ایران قنسولگری داشته باشد. اعطای این امتیاز براساس قرارداد گلستان به آنها رسید و بعدها در معاهده ترکمنچای اجازه یافتند هرگاه منافع تجاری ایجاب کند، نماینده بازرگانی بگمارند. متن قرارداد از این قرار است:«فصل دهم: در باب امر تجارت هر دو پادشاه والاجاه موافق معاهده جداگانه که به این عهدنامه ملحق میگردد، تصدیق نمودند و پادشاه ممالک ایران درباب کنسولها و حامیان تجارتی که از دولت روس کما فیالسابق در هرجا که مصلحت اقتضا کند معین شود تعهد میکند که این قنسولها و حامیان را زیاده از 10نفر اتباع نخواهد داشت، حمایت و احترام نماید. امپراتور روسیه نیز درباب قنسولها و حامیان
تجارت ایران وعده میکند که به همین نحو مساوات منظور دارد هرگاه از دولت ایران محققا شکایتی از قنسولها و حامیان تجارت روس واقع شود وکیل یا کارگزار دولت روس که در دربار دولت ایران متوقف است و اختیار قنسولها و حامیان تجارت با اوست اذن دارد که امر مزبور را به عنوان جاریه به دیگری رجوع نماید.»
در دوره فتحعلیشاه که ایران در آغاز مناسبات رسمی دیپلماتیک بود، سفارتخانههای دائمی در مرکز حکومت وجود نداشت. سفرای دائمی در پایتخت به طور دائم مقیم نبودند و معمولا سفیران و نمایندگان خارجی پس از ورود به پایتخت و تقدیم هدایا و نامههای پادشاهان و گرفتن جواب نامهها با تشریفاتی مرخص میشدند. همچنین گاهگاهی در موارد خاص همچون مذاکرات صلح، تسلیت مرگ پادشاه و اعلام جلوس پادشاهی دیگر و تبریک به او، هیاتهایی فرستاده میشد. این هیاتها از افراد زیادی تشکیل میگردید و هزینه پذیرایی از آنها از زمان ورود به مرز تا خروج از کشور بر عهده کشور میزبان بود. در تهران دوره قاجاری که تازه پایتخت شده بود، بنای خاصی برای اقامت سفرا یا حتی میهمانخانهای وجود نداشت و از سفیر در خانه رجال پذیرایی میکردند. فتحعلیشاه برای بهبود اوضاع سفرا دست به اقداماتی زد. درخلال سفارت میرزا ابوالحسنخان ایلچی به لندن و بازگشت او با سرگور اوزلی، میرزا فضلالله خاوری شیرازی در کتاب «تاریخ ذوالقرنین» جهت اشاره به اقدامات مذکور درباب سفرا مینویسد:«برحسب امر اعلی در حوالی دروازه عراق که از محله مشهوره به بازار است عمارت و باغی به طرز و آیین
فرنگ برپا کرد و اوضاع سفرای متوقفین را در آن عمارت دلکش به آیین شایسته مهیا آورد.» اما چنانکه شواهد و قرائن به دست میدهد، این عمارت ظاهرا نتوانسته است جوابگوی سفرای خارجه باشد و کارکردش را در طول زمان حفظ کند؛ چرا که در منابع دوره بعد نیز به چنین عمارتی اشارهای نشده است. اعتمادالسلطنه مورخ پرکار عصر ناصری در کتاب «صدرالتواریخ» راجع به دوره فتحعلیشاه مینویسد:
«سفیر دائمی در ایران توقف نداشته گاهی سفرای موقتی که به ایران میآمدند سابقا رسم بر این بوده است که باید درخانه صدراعظم
[یا رجال بزرگ آن زمان] منزل کنند و پس از انجام کار به مقر خود مراجعت نمایند.»
گاهی غیر از صدراعظم، رجال دیگری نیز میزبان میهمانان خارجی میگردیدند. انتخاب این افراد بستگی به رای و نظر شاه داشت. خانههایی که برای سفرا در نظر میگرفتند، حکم سفارتخانه را برای دول خارجه داشته است. مخارج سفرای میهمان را حکومت پرداخت میکرد. در سفارت حاجی خلیلخان به هند، میرزا ابوالحسنخان ایلچی به لندن و میرزا رضا قزوینی به فینکنشتاین، هیچ یک در سفارتخانههایی به اسم ایران نبودهاند بلکه دولت میزبان برای آنها مکانهایی جهت استقرار تهیه میکرد.این روند میهمانداری در دوره بعد -محمدشاه- نیز مرسوم بوده است. سفارتهایی که در این دوره به کشورهای دیگر فرستاده میشد براساس عادت مألوف، خارج از قاعده مذکور نبود. کنت دوسرسی که در دوره محمد شاه به ایران آمد چون فرانسه در ایران سفارتخانهای نداشت راجع به استقرار سفارتش مینویسد:«خانهای که برای اقامت سفارت مشخص شده بود آن قدر غیرقابلسکونت بود که ناچار شدیم بیشتر همراهان را در خانههای دیگری که بیش یا کم با ما فاصله داشت منزل دهیم.»
هر چند در مدت چهارده سال سلطنت محمدشاه قاجار، ارتباطات خارجی روبه فزونی نهاد و به تبع آن قرارها و دیدارهای سفرا نیز افزایش یافت، اما تغییرات مزبور منجر به تاسیس سفارتخانه نگردید.
ب: قنسولگریها
در باب تاسیس قنسولگری نیز محتاطانه عمل میشد. سندی که از این دوره در دست داریم نشان میدهد امرای ایران و در راس آنها شاه تا چه اندازه از دادن امتیاز حق داشتن قنسولگری به دول بیگانه اکراه داشتند. شاه در این نامه که به میرزا مسعودخان گرمرودی وزیر دول خارجه مینویسد، تاکید میکند که نباید انگلیسیها بتوانند از طریق عهدنامهای که با ایران منعقد میکنند حق داشتن قنسولگری را به دست آورند. در دوره محمدشاه نیز به مانند قبل قنسولگری و سفارتخانه برای ایران در کشورهای خارجی به وجود نیامد. نمونه این امر حضور میرزا جعفرخان مشیرالدوله در استانبول است. وی در این زمان به منظور حل اختلافات مرزی در عثمانی اقامت داشت؛ اما در این زمان نیز سفارتخانه یا قنسولگری با نام ایران در استانبول وجود نداشت. این مساله در مورد سفارتهای خارجی حاضر در ایران نیز مصداق داشت. از اینرو کشورهایی مانند بلژیک و اسپانیا که در این دوره مناسبات سیاسی با ایران پیدا کردند، در معاهدات خود با ایران کوشیدند که در این کشور تجار و تجارتخانههایی داشته باشند که کار تبعه هر دو مملکت را تسریع کنند. از این تجارتخانهها باید با نام قنسولگری یاد کرد،
زیرا قنسولگریها نیز چنین کارکردی داشتند. قنسولگریها موظف بودند به امور زیر همت گمارند: تصدیق اسناد، دادن گزارش، حفظ اموال و میراث، احقاق حقوق، دادن تذکره و حفظ و سرپرستی کشتیهای وطنی. مخلص کلام اینکه مروج تجارت هر مملکتی قنسولهای زیرک و کاردانند و نهایت مقصود از مراوده و مذاکره با دول خارجی نیز همین است. معاهده ارزنهالروم که بعد از کشمکشهای طولانی مدت چهار ساله بین ایران و عثمانی در دوره محمدشاه منعقد شد، در خصوص ایجاد قنسولگری دولتین موادی را در بر دارد. در فقره هفتم معاهده مذکور آمده است:«...بالیوز(سفیر)هایی که از طرف دولت ایران برای منافع تجارت و حمایت تبعه و تجار ایرانیه بهجمیع محلهای ممالک عثمانیه که لازم باشد نصب و تعیین شود بغیر از مکه مکرمه و مدینه منوره دولت عثمانیه قبول مینماید و وعده میکند که کافه امتیازاتی که شایسته منصب و ماموریت بالیوزهای مذکوره باشد در حق قنسولهای سایر دول متحابه جاری میشود در حق آنها نیز جاری میشود و نیز دولت ایران تعهد میکند که بالیوزهایی که از طرف دولت عثمانیه به جمیع محلهای ممالک ایرانیه که لازم باشد نصب وتعیین شود در حق آنها و در حق تبعه و تجار دولت
عثمانیه که در ممالک ایران آمد و شد میکنند معامله متقابله را کاملا اجرا میدارد.»
ادامه دارد
ارسال نظر