بیو گرافی
شاید الوندکوه هیچ نمیدانست طفلی را که در اوایل دهه ۴۰ خورشیدی در دامان خویش پرورانیده، روزی مایه شوکت و شکوهش خواهد گردید؛ و چه نیک پاسخ گفت سعید ترابیان مهرورزیهای ستیغ سپیدار الوند را. سعید که دست مایه تربیتی اسلامی و ایرانی در خانوادهای سنتی و متوسط بود، به زودی رکن اصلی حلقه دوستان همسن و سالش گردید و جملگی بر تواناییهای مدیریتی و راهبردیاش صحه گذاردند . ولی جسارت بیمثال و تلاش پایان ناپذیرش به زودی او را از اندیشهها و بازیهای پیش افتاده کودکی جدا ساخت و در حالی که بیش از ۱۷ سال نداشت، با اشتیاق فراوان به انجام معاملات گوناگون به استقلال مالی دست یافت و زان پس توفیق اقتصادی را با توفیق علمی درهم آمیخت. اما شروع جنگ تحمیلی او را از محبوب مجازی تحصیل جدا نمود و در پی نیل به سدره المنتهی رهسپار جبههها نمود و استغنای طبع این دلدار راستین بیش از هفت سال سعید را به خویش معطوف داشت .
پایان جنگ اما پایان این طریق فوز و لقا نبود و نیاز روزافزون جامعه به سازندگی، رادمردانی را چون او به آوردگاه سازندگی سوق داد تا آرمانهای ملتی پر غرور را بر اریکه عمل نشاند. و ما حصل این دلباختگی تأسیس و بهرهبرداری از چندین کارخانه، مجتمع دامداری، مجتمع کشاورزی و انجام پیمانکاریهای گوناگون در قالب ۲۵ طرح ملی و استانی بود. ولیکن آنچه بیش از پیش روح ناآرام او را تسلی داده و مایه انبساط خاطرش گردید، احداث صدها واحد مسکونی در قالب ۱۵ پروژه ساختمانی عظیم در مناطق محروم و دور افتاده با حداقل سود ممکن بود. و اما شاه بیت کارآفرینی های این دَرد شناس دُرد آشام قمار عاشقانهای بود که حتی دولت نیز از ورود به آن عرصه احتراز مینمود .
پروژهای بین المللی که از دل صخرههای ستبر جهانی آفرید بنشسته بر دامان الوند به نام گنجنامه که خزاین ممهور بنهفته در بطن الوند را در کف با کفایت دانشوران پاک نهاد قرار داد و امروزه فخر ایران و ایرانیان گشته و نوید بخش آیندهای روشن است .
ارسال نظر