مقاله
تقلب و سوءاستفاده
یکی از کارهایی که هر حسابرس علاوه بر مطالعه مداوم استانداردهای حسابرسی، استانداردهای حسابداری، قانون مالیاتهای مستقیم و بخشنامههای جدید، قانون تجارت و... باید انجام دهد، مطالعه کتبی است که در آنها موارد واقعی در رابطه با تحریفات عمده به عمل آمده در صورتهای مالی و سوء استفادههای بزرگی که در بعضی از شرکتها صورت گرفته، مطرح شده است.
گارو هوانسیان فر*
یکی از کارهایی که هر حسابرس علاوه بر مطالعه مداوم استانداردهای حسابرسی، استانداردهای حسابداری، قانون مالیاتهای مستقیم و بخشنامههای جدید، قانون تجارت و... باید انجام دهد، مطالعه کتبی است که در آنها موارد واقعی در رابطه با تحریفات عمده به عمل آمده در صورتهای مالی و سوء استفادههای بزرگی که در بعضی از شرکتها صورت گرفته، مطرح شده است. البته منظور از نویسندگان چنین کتابهایی و همچنین منظور اینجانب از نوشتن این مقاله یا مقالاتی مشابه آن، به هیچ وجه آموزش چنین مطالبی نیست، ولی از آنجایی که هر حسابرس، بنا به ماهیت کاری خود، با این نوع مسائل زیاد مواجه میشود، پس باید کتب زیادی را مطالعه کرده باشد تا از انواع خلافهایی که ممکن است توسط مسوولان یا کارکنان بعضی از واحدهای مورد رسیدگی صورت گیرد، اطلاع یابد و هوشیار باشد. البته ممکن است که عینا همان خلافها در جاهای دیگر تکرار نشود، ولی مطالعه چنین کتب یا نوشتههایی، به حسابرسان یک دید وسیع میدهد که در هر مرحله از کار حسابرسی، هوشیاری را فراموش نکنند و به طور سادهلوحانه عمل نکنند و بیشتر به باطن امر توجه کنند تا به ظاهر آنها.
در نشریهای که در زمان دانشجویی در کشور انگلستان میخواندم رییس شعبه یک بانک خصوصی که در امر اعطای وام خرید مسکن فعالیت داشت، به کلیه کارکنان خود دستور داده بود که کلیه فعالیتهای حسابداری روز را با مداد در دفاتر بنویسند و کارکنان آن بانک هم بالطبع این دستور رییس شعبه را رعایت میکردند. دلیلی که رییس شعبه آن بانک برای کارکنان خود آورده بود این بود که عملیات حسابداری روزانه را با مداد در دفاتر بنویسند که ایشان بعد از رسیدگی آنها، در صورتی که اشتباه یا اشتباهاتی در ثبتها مشاهده کند، بتواند آن (ها) را پاک کرده و اصلاحات لازم را انجام دهد.
رییس بانک آن شعبه، بعد از پایان وقت کار اداری و رفتن کلیه کارکنان آن شعبه، تمام عملیات حسابداری روز را بررسی میکرد و تغییرات (تقلبات) لازم را در آنها انجام میداد و سپس کلیه نوشتههای مدادی را با جوهر دوباره مینوشت. البته این کار وقت بسیار زیادی از ایشان میگرفت و هر روز دیر وقت به منزل مراجعه میکرد. در ظاهر ایشان توانسته بود که سالهای زیادی این کار را انجام دهد تا اینکه یک روز یکی از حسابرسان مستقل آن بانک که از یک موسسه حسابرسی بسیار معتبر بود و تا دیر وقت در آن شعبه باقی مانده (بعد از رفتن رییس شعبه به منزل خود) و مشغول حسابرسی بود، به موردی برخورد کرده بود که برای او واضح نبود.
از آنجایی که آن حسابرس شماره تلفن منزل رییس شعبه را در اختیار داشت، به منزل او تلفن زده و در آن مورد از ایشان سوال کرده بود. رییس شعبه متوجه این امر شده بود که موضوع مورد سوال حسابرس جزو تغییراتی بوده که او در حسابها داده بود و به هیچ وجه قابل توجیه از طرف او و قابل قبول از طرف آن حسابرس نمیتوانست قرار گیرد. نتیجه تلفن یاد شده این شد که رییس شعبه پشت خط تلفن سکته قلبی کرد و دیگر از دادن پاسخ به سوالات آن حسابرس برای همیشه راحت شد! در مصاحبهای که با همسر رییس آن شعبه بانک به عمل آمد، همسر او اظهار داشته بود که همیشه از حجم زیاد کار شوهرش متعجب بود، زیرا تا دیر وقت در محل کار میماند و گاهی هم دفاتر حسابداری را به منزل میآورد و آخرهای هفته نیز تمام وقت در منزل مشغول به کار حسابداری بانکی خود بود. (البته مشغول به کار حسابسازی).
البته میتوان حدس زد که یکی از علل ادامه تقلب فرد یاد شده میتواند ضعف در کنترلهای داخلی آن بانک باشد که حسابرسان داخلی خود را باید به طور مرتب و بدون اطلاع قبلی به شعب مختلف خود میفرستاد و در چنین صورتی، به احتمال بسیار زیاد، آنها متوجه غیر عادی بودن کار حسابداران آن شعبه (نوشتن اسناد و مدارک و دفاتر با مداد) میشدند. از آنجایی که نشریه یاد شده، نشریه عادی و غیر حرفهای بود و کل مطلب را با جزییات کامل درج نکرده بود، بنابراین در مورد بعضی از مطالب در رابطه با این موضوع نمیتوانم بیشتر توضیح دهم.
البته بعضیها ممکن است این مطلب را مطرح کنند که دیگر، دفاتر کمتر شرکتی با خودکار (جوهر) نوشته میشود و حسابداری بیشتر شرکتها مکانیزه است و دیگر چنین تقلباتی نمیتواند صورت گیرد. در جواب به این عده باید بگویم، هنوز هم در بعضی از شرکتها مشاهده میکنیم که موارد مهمی از قبیل مجوزهای انجام عملیات با «مداد» نوشته میشوند و نه با جوهر و علاوه بر آن، با مکانیزه شدن حسابداری بیشتر شرکتها، خطرات بزرگ دیگری بهوجود آمده که میتواند سالهای سال از دید یک حسابرس ساده لوح مخفی بماند.
با پیشرفت تکنولوژی (مکانیزه شدن امور مالی) باید راهحلهای خاصی برای جلوگیری از هر گونه تقلب و سوء استفاده به عمل آید. در این رابطه در مقالات بعدی به طور مفصل بحث خواهم کرد.
مورد یاد شده گرچه ممکن است دیگر در هیچ بانکی در دنیا اتفاق نیفتد، ولی منظور من این است که حسابرسان داخلی در شرکتهای بزرگ باید عملیات مختلف را در آن شرکتها، بدون اطلاع قبلی رسیدگی کنند. در این رسیدگیها هم نباید در هر سال مالی، در تاریخ معینی از یک بخش در آن شرکت رسیدگی به عمل آورند. حسابرسان داخلی یک شرکت باید همیشه به صورت غیر منتظره و بدون اطلاع قبلی، ولی طبق برنامهریزی منظمی، کلیه فعالیتهای یک شرکت را رسیدگی کنند و نتایج آنها را به مسوولان مربوطه در آن شرکت گزارش کنند و پیگیر اصلاح ضعفهای موجود در کنترلهای داخلی آن شرکت باشند.
نتیجهای که از این نوشتار میتوان گرفت این است که حسابرس (چه مستقل و چه داخلی) باید همیشه هوشیار و با تردید حرفهای کار خود را انجام دهد و اگر به مورد خاصی برخورد میکند، به صورت ساده از آن نگذرد و تا موقعی که به طور معقول درباره صحت آن مورد مطمئن نشده، آن مورد را پیگیری کند. البته نظر شخصی اینجانب این است که هیچ حسابرسی در هیچ زمانی به صورت صد در صد نسبت به صحت مورد یا مواردی پی نمیبرد. همیشه یک تردید، چه کم یا زیاد، باقی میماند.
من معتقد هستم که در بعضی مواقع یا بیشتر مواقع، چشمهای خود شخص هم به او حقیقت را نمیگویند! وجدان کاری هر حسابرس به او حکم میکند که در کار خود نهایت دقت و هوشیاری را بکار ببرد و هر موردی را تا انتهای قضیه رسیدگی و پیگیری کند. در همه کارها، وجدان خود را حاکم قرار دهید. مطمئن باشید که وجدانتان به هیچ وجه فریب و گول نمیخورد و حقیقت امر را به شما خواهد گفت.
*حسابدار رسمی - عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان
ارسال نظر