علیرضا امینائی
تقریبا بر اساس آمارها و اطلاعات منتشره و مصاحبه یاران قبلی در دولت نهم و کارشناسان فعلی اقتصاد ایران، حجم یارانه‌ها به طور تقریبی ۲۹‌درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) بوده و تقریبا شاید ۲۵‌درصد همین یارانه‌ها مربوط به انرژی است.

در همین راستا استادان فن اقتصاد و مالی در جلسات آموزشی از بحث هدفمند کردن یارانه‌ها در شرایط فعلی انتقاد کرده و معتقدند که باعث افت در بازارهای اقتصادی مثل بورس اوراق بهادار یا باعث تورم شدید خواهد شد، در این میان خوانندگان به یقین می‌دانند که بار روانی موجود از این گونه تحلیل‌های اقتصادی و مالی قبل از اجرا، موجی منفی در اقتصاد را رقم زده و نقل مجالس و محافل‌ و باعث ایجاد یاس و غم می‌شود، در اقدامی جالب‌تر مقامات دولتی برای حذف این موج دست به کار شده و به صورت ناهماهنگ هرروز مطالبی را مطرح می‌کنند تا شاید این بارِ منفی به سمت مثبت تغییر یابد. گواه این امر خوشه‌های اعلامی مرکز آمار ایران، تکذیب کلی وزارت اقتصادی و دارایی، دخالت رییس‌جمهوری به منظور حذف التهاب جامعه، سپس مطرح شدن پرداخت یا پرداخت نکردن یارانه‌ها به طور مساوی و یا غیر مساوی است. سپس وزیر محترم اقتصادی به متمولین توصیه کردند که از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند، اما واقعا دولت با این موضوع چه باید بکند؟ مساله‌ای که شاید تک‌تک ما در آن نقشی داشته باشیم از فکر کردن هر شخصی تا دهن به دهن شدن شایعات توسط مردم و حتی نظرات کارشناسان فعلی و یا مدیران قبلی دولت‌ها. اما به راستی همگی ما بیرون گود نشسته‌ایم. شاید بعضی از تحلیل‌ها در آینده و به روایت تاریخ صحیح هم باشد اما طرح هر روزه‌ آن دولت را در کار با چالش جدی مواجه خواهد کرد؛ زیان بعدی این مسائل به صورت مستقیم بر تولید کشور تاثیر خواهد داشت، شاید پرداخت نقدی یارانه‌ها و افزایش حامل‌های انرژی و دستمزدها و سربار ناشی از این طرح دولت، قیمت تمام شده محصولات را بالا برده و سود و زیان را نیز متاثر کند، اما بعضی از کارشناسان محترم که فقط راهکار مطرح می‌کنند آیا واقعا راهکارهایشان عملی است؟
وزیر اقتصاد دولت نهم در این باره با طرح مطلب چالش دولت با بنگاه‌های اقتصادی تحلیل کرده که حیات بنگاه‌های اقتصادی در اجرای این طرح، اصلاح روش تولید است و عنوان شد که دولت باید برای مدتی محدود به واحدهای تولیدی کمک مالی کند و قسمت مهم مساله مطرح کردن بهبود تکنولوژی است اما در این میان مشکلات فعلی شرکت‌های تولیدی در زمان حال به دست فراموشی سپرده شده و راهکارهای تغییر تکنولوژی و دستگاه‌های تولیدی از برق به سوخت‌های دیگر عنوان می‌شود. ضمن اینکه مگر در این طرح حامل‌های انرژی همگی به پله‌های ترقی قیمت نخواهند رسید. به نظر نگارنده مهم‌ترین مشکل طرح هدفمند کردن یارانه‌ها مباحث اجرایی عملی و بوروکراسی حاکم بر این طرح و راهکارهایش خواهد بود نه اجرای ابتدایی آن، شاید طرح تکمیلی این مقاله و پیشنهادی که می‌توان به مقامات اجرایی تقدیم کرد، حذف تنش‌های جامعه با فرهنگ‌سازی و شفاف‌تر کردن روش‌های اجرایی طرح هدفمند کردن یارانه‌ها است. طرحی که باید قبل از اجرا زیرساخت‌هایش آماده‌سازی می‌شد و با ایجاد موج مثبت در میان اقشار ملت، مدت زمانی قبل در لایحه‌ها و قشرهای مختلف مردم نفوذ می‌کرد، تا با فرهنگ‌سازی مناسب، اجرای این طرح به دور از هرگونه حاشیه فکری انجام پذیرد. اما سوال این است که در این فضای حاکم بر جامعه بعد از اجرای این طرح مهم، واقعا گناهکاران اقتصادی چه کسانی هستند و چه کسانی قربانیان این اقتصاد خواهند بود؟ شاید بتوانیم بعد از اجرای طرح به این سوالات پاسخ دهیم، اما بر اساس پیش‌بینی‌های اعلامی اساتید بازار سرمایه، EPS شرکت‌ها با افت مواجه می‌شود از نظر صاحبان سهام، مدیران شرکت‌ها و بنگاه‌های تولیدی گناهکاران اقتصاد خواهند بود. این مساله در مجامع شرکت‌ها نمود بیشتری خواهد داشت. صاحبان خرد سهام با هدف‌گیری مدیران اجرایی و هیات‌مدیره‌های شرکت‌ها در پاسخ کم شدن رقم دریافتی سود خود و مبحث عدم مدیریت هزینه‌های تولید، انگشت اتهام را به سوی مدیران خواهند‌گرفت؛ اما آیا این تفکر صحیح است؟
مدیران بنگاه‌های تولیدی کشور با مشکلات فراوانی درگیرند و با تمام تلاشی که به خرج می‌دهند، همواره در پایین‌تر آوردن قیمت تمام شده محصولات خود بر اساس آیتم‌های مختلفی مثل افزایش نرخ مواد اولیه داخلی و مشکلات موجود در تهیه مواد اولیه خارجی، افزایش نرخ‌های دستمزد کارگران و کارکنان، مشکلات ناشی از ورود تولیدات خارجی به صورت رسمی و به صورت قاچاق ورود محصولات با عناوینی از جمله مواد اولیه به داخل کشور و مبحث مشکلات ریز و درشت قوانین مختلف موجود و مشکلات کمبود نقدینگی و سرمایه در‌گردش بنگاه‌ها و... ناکام می‌شوند. حال آیا مدیران واقعا گناهکاران این طرح هستند؟ اما از این نکته نیز نمی‌توان به راحتی گذشت که طیف سهامداران شرکت‌ها که به منظور کسب سود و رونق اقتصاد در سهام شرکت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند نیز بعد از اجرای این طرح طیف قربانیان را شامل خواهند شد.
بنابراین زمان، زمان حضور مسوولان بازار سرمایه برای کمک به شفاف‌سازی بازار است و در زمان نگارش این متن اداره نظارت بر ناشران سازمان بورس اوراق بهادار با شجاعتی که به خرج داده است به منظور شفاف‌سازی تاثیر نرخ حامل‌های انرژی و اطلاع سهامداران اقدامی را به منظور اطلاع‌رسانی از طریق دریافت اطلاعات از شرکت‌ها و ارائه آن به بازار سرمایه به منظور تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری سهامداران بالقوه و بالفعل انجام داده که ستودنی است، اما توصیه نگارنده به منظور رسیدن به مطلوبیت کامل در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، ایجاد موج مثبت در آحاد مردم با شفاف‌تر شدن و اطلاع رسانی بیشتر نکات مثبت، سیاسی نکردن طرح از طریق جناح‌های موجود در جامعه، جلوگیری از انتشار عجولانه اخبار در سطح جامعه توسط ارگان‌ها و سازمان‌ها و نهادها و همکاری و همیاری دستگاه‌های اجرایی مختلف و عموم مردم است. اما در صورت عدم اجرای موفق این طرح، ضربه اصلی و فشار اقتصادی بسیار زیادی بر دهک‌های پایین و متوسط جامعه تحمیل خواهد شد که شاید تحملش برای بسیاری امکان‌پذیر نباشد.