راز موفقیت نابغه‌های سرمایه‌گذاری چیست؟

گروه بورس- دکتر فان تارپ متخصص مشهور روانشناسی بازارهای مالی در مطلبی تحت عنوان مدل‌سازی از نابغه‌های بازار و نکته‌های جالبی برای یافتن یا خلق یک سیستم سرمایه‌گذاری و معامله‌گری، می‌نویسد: شاید شما هم تاکنون در کارگاهی که یک سرمایه‌گذار موفق در آن از رازهای موفقیت خود سخن گفته شرکت کرده باشید. شما هم ممکن است تحت تاثیر مهارت و شیوه ارائه مطالب توسط سرمایه‌گذار خبره قرار گرفته باشید. حتی ممکن است این کارگاه را در حالی ترک کرده باشد که به علت اعتماد به نفسی که از آن برخوردار شده‌اید، با خود گفته‌اید به زودی موفقیت‌های خوبی را به دست خواهم آورد.اما متاسفانه هنگامی که این پندها و نصیحت‌ها را به کار گرفتید، متوجه شده اید که زیاد هم نسبت به قبل از حضور در این کارگاه بهتر عمل نمی‌کنید. یا اینکه مطالب مفید نبوده است، یا اینکه شما در اجرای آن موارد به خوبی عمل نکرده‌اید.

چرا این اتفاق می‌افتد؟ به این علت که شما ساختار ذهنی خود را با فردی که خبره بوده و تدریس کرده است، همسو نکرده‌اید. در واقع، ساختار ذهنی او و شیوه تفکرش عامل کلیدی در موفقیت او به شمار می‌رود.

هنگامی که افراد دیگر به شما می‌گویند که چطور باید در بازار رفتار و عمل کنید، این احتمال وجود دارد که فقط به طور سطحی به شما بگویند که خود در بازار چه کاری انجام می‌دهند و نتوانند مطالب را عمیقا منتقل نمایند. البته این به آن معنا نیست که آنها می‌خواهند شما را گول بزنند، بلکه واقعیت آن است که خود آنها هم ممکن است اصول و بنیادهای کارهایی که انجام می‌دهند را درک نکنند و بنابراین نمی‌توانند مطالب را با اثربخشی زیادی به شما منتقل نمایند؛ بنابراین یا این افراد خود هم نمی‌توانند به خوبی کارهایی که انجام می‌دهند را درک کنند، یا آنکه در انتقال آنها مشکل دارند. این موضوع ممکن است باعث شود فکر کنید شما باید از یک موهبت یا استعداد ذاتی برای موفقیت در بازار برخوردار باشید. بنابراین بسیاری افراد نا امید می‌شوند و بازار را به خاطر همین تفکر اشتباه برای همیشه ترک می‌کنند.

من معتقدم اگر دست کم دو نفر بتوانند کاری را خوب انجام دهند، می‌توان افراد دیگر را برای انجام همان کارها به همان خوبی مورد آموزش قرار داد.در حدود ۲۰ سال پیش، علم مدل سازی به شیوه یک جنبش زیرزمینی توسط دو نفر به نام‌های ریچارد بندلر و جان گریندر متولد شد. آن دو فرد نتیجه تلاش‌های خود را NLP نامیدند.

من تا‌کنون سه جنبه مختلف معامله‌گری و سرمایه‌گذاری را مدل‌سازی کرده‌ام و اکنون در حال کار بر روی مدل چهارم هستم. اولین مدلی که ایجاد کردم، این بود که چگونه به یک سرمایه‌گذار یا معامله‌گر بسیار خوب تبدیل شوم و بر بازارها تسلط پیدا کنم. در واقع فرآیند تولید چنین مدلی مستلزم کار با سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بسیاری است تا بتوان درک کرد آنها چگونه در بازار عمل می‌کنند. اگر شما فقط یک نفر را به عنوان مدل خود قرار دهید، به آن علت که موارد مختص به آن فرد ممکن است زیاد باشد، احتمالا در مدل‌سازی و موفقیت براساس کار با آن مدل‌ها با مشکل مواجه خواهید شد. اما اگر موارد مشترک در تعداد زیادی معامله‌گر و سرمایه‌گذار را درک کنید و مدل سازی نمایید، آنگاه خواهید فهمید که شیوه‌های موفقیت آنها چیست.

به طور مثال، هنگامی که اولین بار از معامله‌گران مدل خود می‌پرسیدم که آنها چگونه کار می‌کنند، درباره شیوه کار خود برایم توضیح می‌دادند. پس از مصاحبه با ۵۰ معامله‌گر دریافتم، هیچ یک از آنها سیستم و روش یکسانی ندارند. سپس به این نتیجه رسیدم که منطقا راز موفقیت این افراد در سیستم‌هایشان نهفته نیست. تنها نکته این بود که تمام آنها از روش‌هایی با ریسک پایین استفاده می‌کردند. بنابراین نکته‌ای که تمام این سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در آن مشترک بودند، ایده‌های کم‌ریسک برای خرید و سرمایه‌گذاری بود.

هنگامی که شما به عناصر مشترک در میان این افراد می‌رسید، آنگاه باید اجزا تشکیل دهنده هر یک از این کارها را کشف کنید. عقاید و افکاری که باعث می‌شود این افراد بر بازار مسلط باشند، چیست؟ آنها چگونه فکر می‌کنند که می‌توانند این کارها را به خوبی انجام دهند؟

نکته آخر در ایجاد یک مدل آن است که مدل به دست آمده را به فرد دیگری آموزش دهید و ببینید به نتایج مشابهی خواهید رسید یا نه.

دومین مدلی که من ایجاد کرده‌ام، راجع به این است که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران بزرگ چگونه کار خود را یاد می‌گیرند و چگونه تحقیقات خود را انجام می‌دهند. بسیاری افراد فکر می‌کنند این موضوع همان بخش غیر روانشناختی بازار است. اما واقعیت آن است که وظیفه دشوار یافتن یا ایجاد یک سیستم مناسب، صد درصد یک عمل ذهنی است.

یکی از مواردی که برای ایجاد یک سیستم سرمایه‌گذاری و معامله‌گری به آن نیاز است، شناخت خود به اندازه کافی است تا بتوانید سیستمی را بیابید یا خلق کنید که بیشترین همخوانی را با شما داشته باشد. اما چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟ و هنگامی که به اندازه کافی درباره خود می‌دانید چگونه می‌توانید بفهمید چه نوع سیستمی بیشترین تناسب را با شما دارد؟

سومین مدلی که ایجاد کرده ام، این است که معامله‌گران و سرمایه‌گذاران موفق چگونه پول خود را برای سرمایه‌گذاری‌های مختلف مدیریت می‌کنند و چه حجمی از سرمایه خود را برای هر یک از موقعیت‌های سرمایه‌گذاری‌شان اختصاص می‌دهند. متاسفانه با آنکه بسیاری در مورد مدیریت پول حرف زده‌اند، اما تقریبا هیچ یک از آنها در مورد خود موضوع صحبت نکرده‌اند وتنها به تاثیرات مثبتی که رعایت اصل تنوع در سرمایه‌گذاری به همراه دارد، پرداخته اند.

در این مورد افراد دقیقا به خاطر سوگیری‌ها و مشکلات روانشناختی که از آنها رنج می‌برند این کار را به خوبی انجام نمی‌دهند. هم‌اکنون که این مقاله را می‌نویسم،در یک سفر طولانی به چندین شهر آسیایی هستم که قرار است در تمام آنها سخنرانی داشته باشم. تا اینجای سفر دریافته ام که هیچ یک از سرمایه‌گذارانی که در کنفرانس‌هایم شرکت کرده اند،اهمیت واقعی تنوع سرمایه‌گذاری را به خوبی نمی‌دانند.

و اما مورد چهارمی که در حال کار بر روی آن هستم، موضوع کسب ثروت است. بسیاری افراد پول کافی برای خریدن مقدار کمی سهم هم در اختیار ندارند و بنابراین نمی‌توانند از هیچ یک از این بحث‌ها بهره‌مند شوند. بنابراین، سمینارهایی را ترتیب داده‌ام تا به آنها کمک کنم در وهله اول از راه‌هایی به غیر از معامله‌گری کمی پول به دست آورند.

باز هم در این مورد به نظر می‌رسد بیشتر افراد درست عمل نمی‌کنند. مثلا افراد قدرت شگفت‌آور نیروی سود ترکیبی را نمی‌دانند. مثلا نمی‌دانند که نباید این همه با کارت‌های اعتباری کار کنند و خود را از همه طرف بدهکار کنند. نمی‌دانند که می‌توانند با یک سرمایه‌گذاری کوچک و کسب سود ثابت و قرار دادن سود بر روی اصل پول، بیشتر و بیشتر در ذخیره کردن پول موفق شوند و آن را در سرمایه‌گذاری به کار گیرند.

منبع: www.Bourse۲۴.ir