نقش سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز در عرضه اولیه سهام

سرمایه‌گذاری پر ریسک از شرکت‌هایی که پس از عرضه‌های اولیه وارد بازار می‌شدند، به جز شرکت‌هایی مانند (موسکارلا- پی وی -  وت سوی پن) به طور قطع حمایت می‌کرد، در سال ۱۹۹۰ اسنادی برای  حمایت از سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز در حمایت از عرضه‌های اولیه وجود نداشت. در مقایسه با قیمت واقعی، عرضه‌های اولیه دیگر موسسات تجاری به راه افتاد. سیستم‌های کنترلی ‌ایجاد شد، مدیریت جدیدی که می‌توانست به سرمایه‌گذار مشاوره و خدمات تخصصی ارائه دهد.

این شروعی بود برای هر نوع سرمایه‌گذاری جدید در سازمان‌ها و شرکت‌هایی که تازه تاسیس می‌شدند قوانینی از سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز در ادارات قبل و بعد از عرضه اولیه سهام امتحان شد، و دریافتیم شرکت‌های داخلی حمایت می‌کردند از سرمایه‌گذاری پرریسک در زمان عرضه‌های اولیه حمایت می‌کرد (البته در چارچوب خاص و‌درصد کمی ‌از عرضه‌ها را).

در سال ۱۹۹۹ هلمن و پیوری سرمایه‌گذاری پر ریسک را توصیف کردند که به‌صورت یک کار تمام وقت و حرفه‌ای برای فردی که سرمایه‌گذاری می‌کند و‌این کار را به‌طور تخصصی انجام می‌دهد و‌ایجاد کننده مجموعه‌ای است که به‌صورت حرفه‌ای شرکت را تثبیت می‌کند. 

انواع بازار

الف) بازار کارا(۱)

ب) بازار نیمه کارا(۲)

ج)  بازار ضعیف(۳)

الف: بازاری که اطلاعات به شکل کامل و شفاف در اختیار همه متقاضیان و کاربران و تصمیم گیرندگان قرار دارد، اعم از تعداد معاملات، تغییرات قیمت، اطلاعات موثر بر قیمت، به‌عبارتی در‌این بازار یک بازی عادلانه‌ای حاکم است. هر کس براساس ریسکی که می‌پذیرد بازده به‌دست می‌آورد.

ب: در‌این بازار قیمت سهام به شیوه‌ای تعیین شده است که همه اطلاعات اعم از عمومی‌ و تاریخی را دارا باشد، بنابراین با تحلیل صنعت و تحلیل به‌صورت کلان و همچنین تحلیل شرکت می‌توان سرمایه‌گذاری در سهام را انجام داد.

ج: ‌این بازار متاثر از اطلاعات گذشته است، بنابراین همبستگی بین قیمت‌های حال با گذشته و آینده صفر است، لذا نمی‌توان با توجه به قیمت گذشته، قیمت حال یا آینده را پیش‌بینی نمود.

به‌طور کلی یکی از منابع اصلی در سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز فراهم نمودن منابع مالی جدید است، در بیشتر موارد شروع دسترسی به بازارها و منابع مالی اغلب محدود به وام بانکی و بدهی‌های مشترک برای افراد فرصت‌طلب است، کنترل به‌طور رسمی ‌شامل مشارکت مدیران شرکت‌ها و اعضای هیات‌مدیره آنها است. در‌این خصوص فرضیه‌هایی وجود دارد: 

۱ - در زمان عرضه‌های اولیه موسسات تجاری به‌علت پر‌مخاطره بودن امر سرمایه‌گذاری از یک سو هیات‌مدیره‌های شرکت‌ها و از سوی دیگر مدیران مستقل و غیر وابسته آنها را حمایت می‌نمودند. 

جنسن و میکلینگ در سال ۱۹۷۶ تاکید مهمی ‌جهت فراهم نمودن زمینه‌هایی برای جذب بهتر و بیشتر سهامداران و همچنین بالا بردن میزان دارایی آنها در زمان عرضه‌های اولیه سهام داشتند، کانل و سرواس در سال ۱۹۹۰ ارتباط میان میزان دارایی مدیران و موفقیت حساب شده آنها را امتحان نمودند و دریافتند عوامل زیادی در میزان دارایی‌ها در زمان عرضه‌های اولیه اثر گذارند که عبارتنداز: 

الف) تامین مالیات به‌وسیله سرمایه‌گذاری در بانک‌ها در زمان عرضه‌های اولیه.

ب) تمایل به نگهداری و اعلام عرضه‌های اولیه موسسات برای جلوگیری از خرید سهام شرکت به‌منظور کنترل آن 

ج) جذب منابع کلان مالی از طریق سرمایه‌گذاری مخاطره آمیز که‌ این سرمایه‌گذاری یک مدیریت کارا و حساب شده‌ای را می‌طلبد، به‌دنبال سرمایه‌گذاری داخلی آنها به‌صورت رسمی‌و غیر رسمی ‌شرکت‌ها را کنترل می‌کردند. 

۲ - میزان مالکیت موسسات  تجاری در زمان عرضه‌های اولیه در CEO به نسبت سهم شان کمتر بود زمانی‌که  موسسات تجاری سرمایه‌گذاری پرریسک را حمایت می‌کردند.

نمونه‌های ساده‌ای از عرضه‌های اولیه داخلی موسسات که گزارش شده بود از طریق اوراق بهادار شرکت‌ها برای دوره ۴ ساله از سال ۱۹۹۸-۱۹۹۵، کنار گذاشته شدند، ۲۰۳ موسسه تجاری توزیع کننده دوطرفه از میان شرکت‌های عرضه کننده اولیه در بازار، ۱۲۶ شرکت‌ توزیع کننده عرضه‌های خارجی ۳۶ شرکت در عرصه‌های بین‌المللی مشارکت داشتند و ۳۵۹ تای آنها بانک‌های خصوصی و شرکت‌های بیمه بودند، که کنار گذاشته شدند، ۱۷۴۴ موسسه تجاری به‌علت ‌اینکه گزارش‌های هیچ‌کدام در EDGARD ثبت نشده بود یا اطلاعات آنها فاقد صلاحیت اداری بودند که در لیست COMPUSTATE ثبت شده بود، به‌عنوان نمونه‌های هدف قرار دادند و همچنین تعدادی از شرکت‌ها بودند که به اطلاعات متنوع‌تری احتیاج داشتند. 

در بورس نیویورک در سال ۱۹۸۳ بر حسب کدهای SIC نمونه‌هایی را در مورد عرضه‌های اولیه طراحی کردند تنها یکی از موسسات تجاری بود که قبل از سال ۱۹۹۵ اطلاعاتش کامل بود، حالت دیگر طبقه‌بندی نمونه‌ها بر اساس استانداردهای صنعتی در کدهای  SIC بود، اکثر‌این نمونه‌ها متمرکز شده بودند در ۲ گروه صنعتی پایه‌ای که عبارت بودند از هنرستان‌های صنعتی و تولیداتشان و سرویس‌های بهداشت و درمان و تولیداتشان . 

چارچوب اطلاعات مدیریتی 

چارچوب اطلاعات مدیریتی مجموعه‌های  آماده و قابل وصول از گزارش‌های ثبت شده برای ۲ سال قبل از عرضه اولیه و یکسال قبل از اولین گزارش شاخص که به‌دنبال عرضه‌های اولیه بود .

تعدادی از شرکت‌ها و موسسات تجاری  چارچوبی را فراهم نمودند که در آن آمار و ارقامی‌از میزان عرضه‌های اولیه به چشم می‌خورد. همچنین مدیران در چند گروه شامل (مدیران داخلی، خارجی،وابسته، مستقل) دسته‌بندی شده بودند. 

مدیران مستقل: اعضای برجسته‌ای که به‌صورت تمام وقت در شرکت‌ها یا ادارات کار می‌کنند و به شخص خاصی وابسته نبودند و همچنین خودش یا اعضای درجه یک خانواده او طی ۲ سال گذشته دارای پست و سمت رده بالایی نظیر (مدیر‌عامل، مدیرکل، .... ) در شرکت نبوده و هیچ‌گونه منافع یا ارتباط تجاری مستقیم یا غیر مستقیم با شرکت اصلی و تابعه نداشته باشد. 

مدیران داخلی: ‌این گروه اعضای برجسته سازمان‌ها و ادارات بودند که به‌صورت پاره وقت کار اجرایی داشتند و یا به‌صورت رسمی‌ در ‌این موسسات استخدام شده بودند. 

مدیران وابسته: افرادی که کارمند بازنشسته موسسات تجاری و ادارات بودند یا ‌اینکه خویشاوند نزدیک اعضای کارکنان آن موسسات بودند، ‌این مدیران همچنین شامل اشخاصی بودند که به‌سوی ارتباط‌های کاری در موسسات تجاری رفته بودند. 

مدیرانی که در زمان سرمایه‌گذاری مخاطره آمیز، سرمایه مورد نیاز شرکت‌ها را تامین می‌کردند. 

عرضه‌های اولیه 

دومین چارچوب شامل اشخاص داخلی شرکت بودند که‌درصد قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کردند، (z=-۱۰/۳)،  از ۴۰درصد قبل از عرضه‌های داخلی تا ۲۵‌درصد بعد از عرضه‌ها،‌ این کاهش به‌این معنی است که کنترل‌های زیادی روی عرضه‌های اولیه موسسات صورت گرفته بود.

طراحی‌این چارچوب‌ها مدیران را موظف کرده بود میزان کارآیی خود را افزایش دهند و همچنین فعالیت‌های بیرونی خود را با الگوهای جدیدتری دنبال نمایند، بعضی آنها در زمان عرضه‌های اولیه سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت داشتند اما اغلبشان به‌صورت بلندمدت سرمایه‌گذاری می‌کردند.

میزان دارایی(مالکیت)

محققان میزان دارایی چهار گروه از سهامداران را قبل و بعد از عرضه‌های اولیه بررسی کردند.

گروه اول: میزان دارایی‌هایی که در CEOگزارش شده بود مربوط به افرادی بود که مالکیت مستقیم و حق انتخاب سهامشان توسط نزدیک‌ترین خویشاوندانشان هدایت می‌شد.

گروه دوم: این گروه میزان دارایی خود را که توسط عوامل اجرایی و رهبران دیگر CEO هدایت می‌شد گزارش دادند.

گروه سوم: میزان دارایی‌شان را با حاکمیت سرمایه (سرمایه‌گذاری مخاطره آمیز) بیان کردند.

گروه چهارم:  میزان داراییشان را به‌وسیله کنترل سهام بلوکه شده از طریق سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز بیان کردند بین ‌این گروه‌ها مقایسه‌ای در مورد دارایی سهام برای دو دوره زمانی صورت گرفت که میزان دارایی سهام در CEO در حدود ۲/۲۸‌درصد قبل و ۸/۱۶درصد بعد از عرضه‌های اولیه گزارش شد، میزان دارایی مدیران و مقامات رسمی‌به‌طور میانگین ۶/۳۵‌‌درصد قبل و ۵/۱۷درصد بعد از عرضه‌های اولیه گزارش شد، میزان دارایی در حاکمیت سرمایه تغییر کرد. از ۶/۱۴درصد به ۷/۳‌درصد بعد از عرضه‌های اولیه، گرچه بیشتر موسسات تجاری از سرمایه‌گذاری کردن به‌مدت کوتاهی بعد از عرضه‌های اولیه بیرون آمدند و بعضی زمان طولانی‌تری منتظر ماندند و سهامشان را به شرکت‌های تجاری واگذار کردند و به یقین میزان دارایی‌شان را بعد از رویداد عرضه اولیه سهام‌ روشن کردند. درصد ‌این تغییرات برای آمار شناسان در بهبود بخشیدن به وضعیت عرضه‌ها و همچنین روند بازار مهم است.

تقسیم‌بندی نمونه‌های مشابه از میزان‌درصد مالکیت به‌وسیله CEO  توسط مدیران و مقامات رسمی‌در سرمایه‌گذاری پر ریسک، موسسات تجاری همه تغییر کردند. بعد از عرضه‌های اولیه، میزان مالکیت سهامداران نیز از ۴/۲‌درصد به ۲‌درصد تغییر کرد، اما ‌این تغییرات از نظر آمارشناسان ناچیز است. در‌این تقسیم‌بندی‌ها تعدادی از موسسات تجاری از سرمایه‌گذاری‌های پر ریسک حمایت می‌کردند و  عده‌ای هم حمایت نمی‌کردند.

در زمان سرمایه‌گذاری‌های پر ریسک، اعضای هیات‌مدیره‌های شرکت‌ها و موسسات تجاری آن‌را حمایت می‌کردند و همچنین در صد پایینی از مدیران داخلی از آن حمایت می‌کردند.

نکته حائز اهمیت ‌این است که سهامداران و مدیران شرکت‌ها در‌این سرمایه‌گذاری‌ها راه‌های متفاوتی را برای به حداکثر رساندن ثروتشان امتحان می‌کردند. 

مروری بر آنچه گذشت:

بنگاهی که به شرکت سهامی‌عام تبدیل می‌شود به یک عرضه عمومی‌اولیه (IPO) مبادرت می‌ورزد، به‌علت مخاطره‌ای که پذیره‌نویسان به دلیل نامعلوم بودن قیمت در هنگام فروش سهام جدیدالانتشار با آن مواجهند، ممکن است برای تضمین فروش سریع آن سهم جدید را زیر قیمت واقعی ارزیابی (خریداری) کنند، سرمایه‌گذارانی که بتوانندIPO را به قیمت عرضه اولیه خریداری کنند، ممکن است بتوانند سود غیر معمول کسب کنند، اما در صورت تعدیل سریع قیمت‌ها، سرمایه‌گذارانی که سهام جدید را از سازمانی پس از انتشار خریداری می‌کنند، ممکن است نتوانند از آن (فرصت) سود ببرند.شواهد حاکی از آن است که سهام جدیدالانتشاری که با قیمت عرضه اولیه خریداری می‌شوند، برای سرمایه‌گذاران خوش‌شانسی که فرصت خرید آنها را یافته‌اند، بازده‌های غیر معمول به ارمغان می‌آورند. در‌این تحقیق ما همه تغییرات اتفاق افتاده در زمان عرضه‌های اولیه (قبل و بعد از عرضه  اولیه) سهام و اثرات و نتایج سرمایه‌گذاری  مخاطره آمیز در موسسات تجاری و ساختار ادارات را ثبت کردیم و مشاهده شد که میزان مالکیت و دارایی سرمایه‌گذاران متفاوت است و هر یک به نوعی از عرضه‌های اولیه در CEO حمایت و استقبال می‌کردند ، دارایی سهامداران قبل و بعد از عرضه‌های اولیه کمتر بود از‌این سرمایه‌گذاری، مدیران و اعضای هیات‌مدیره‌های ادارات و شرکت‌های تجاری بزرگ بیشتر از سهامداران معمولی قبل از عرضه اولیه استقبال کردند.

منابع: 

www. ecji.org

www.qustia.com

Hi Risk Investment (Ipo).octobr2002

valance-amani khaled borsli-davidson-fayaz-abdalsalam