۱. تاثیر بر ارزش‌گذاری سهام

درگیری‌‌‌‌‌‌‌های نظامی معمولا باعث افزایش عدم‌قطعیت در بازارهای مالی می‌شوند. این عدم‌قطعیت می‌تواند به نوسانات شدید در قیمت سهام منجر شود. سرمایه‌گذاران به دلیل ترس از کاهش درآمدها و افت ارزش دارایی‌ها، تمایل به‌فروش دارایی‌های خود دارند. در چنین شرایطی، شاخص‌های بورس اغلب با کاهش مواجه می‌شوند. به‌عنوان مثال، در زمان آغاز جنگ‌‌‌‌‌‌‌ها یا تنش‌های نظامی، شاخص‌های کلیدی مانند S&P ۵۰۰ و FTSE ۱۰۰ معمولا کاهش می‌یابند.علاوه‌بر این، درگیری‌های نظامی می‌توانند به تغییر در سیاست‌های پولی و مالی منجر شوند. دولت‌ها ممکن است برای تامین هزینه‌های نظامی و حمایت از اقتصاد، اقدام به افزایش بدهی‌های عمومی کنند که این خود می‌تواند به فشار بر ارزش‌گذاری سهام منجر شود. در این شرایط، شرکت‌ها با افزایش هزینه‌ها و عدم‌قطعیت‌‌‌‌‌‌‌های اقتصادی روبه‌رو می‌شوند که در نهایت به کاهش سودآوری آنها می‌‌‌‌‌‌‌انجامد. از طرفی طبق فرمول‌های ارزش‌گذاری سهام و تنزیل جریانات نقدی آتی افزایش سطح ریسک سیستماتیک می‌تواند منجر به  بالاتر رفتن حداقل بازده موردانتظار سرمایه‌گذاران (هزینه سرمایه) با افزایش سطح صرف ریسک طلب‌شده شود که این موضوع آسیب جدی به ارزشیابی سهام وارد‌کرده و در نتیجه منجر به سقوط ارزش سهام می‌شود.

۲. بازار بدهی و ریسک‌های سیستماتیک

بازار بدهی نیز تحت‌تاثیر درگیری‌های نظامی قرار می‌گیرد. در شرایط بحرانی، دولت‌ها به تامین مالی فوری نیاز دارند و این می‌تواند منجر به افزایش صدور اوراق قرضه شود. در این حالت، نرخ بهره معمولا افزایش می‌یابد زیرا سرمایه‌گذاران به‌دنبال جبران ریسک‌های بیشتر هستند. افزایش نرخ بهره می‌تواند هزینه‌های تامین مالی شرکت‌ها را بالا ببرد و در نتیجه بر سودآوری آنها تاثیر منفی بگذارد. ریسک‌های سیستماتیک در بازار بدهی به شکل دیگری نیز خود را نشان می‌دهند. وقتی ریسک‌های سیاسی و نظامی افزایش می‌‌‌‌‌‌‌یابد، سرمایه‌گذاران به سمت دارایی‌های ایمن‌‌‌‌‌‌‌تر مانند اوراق قرضه دولتی کشورهای پایدار حرکت می‌کنند. این تغییر در تقاضا می‌تواند به کاهش قیمت اوراق قرضه کشورهای درگیر و افزایش هزینه‌های وام‌‌‌‌‌‌‌گیری برای آنها منجر شود.

 ۳. تاثیر بر کامودیتی‌‌‌‌‌‌‌ها

درگیری‌‌‌‌‌‌‌های نظامی همچنین تاثیرات قابل‌توجهی بر بازار کامودیتی‌‌‌‌‌‌‌ها دارند، به‌ویژه در مورد کالاهای استراتژیک مانند نفت و گاز، هرگونه تنش نظامی می‌تواند به افزایش قیمت‌ها منجر شود. به‌عنوان مثال‌ اگر درگیری‌های نظامی در خاورمیانه که منطقه‌ای کلیدی برای تولید نفت است، آغاز شود، قیمت نفت به‌سرعت افزایش می‌‌‌‌‌‌‌یابد. این افزایش قیمت می‌تواند بر هزینه‌های تولید تاثیر بگذارد. از سوی دیگر، درگیری‌های نظامی می‌تواند به اختلال در زنجیره تامین و کاهش تولید منجر شود. برای مثال، اگر یک کشور تولیدکننده عمده کامودیتی‌‌‌‌‌‌‌ها به درگیری‌های نظامی گرفتار شود، ممکن است صادرات آن کشور کاهش یابد که این امر بر قیمت‌های جهانی تاثیر مستقیم می‌گذارد. به همین ترتیب، درگیری‌های نظامی در مناطق تولیدکننده فلزات گرانبها نیز می‌تواند به افزایش قیمت آنها منجر شود.

 ۴. پیامدهای اقتصادی بلندمدت

علاوه بر تاثیرات کوتاه‌مدت، درگیری‌های نظامی می‌توانند پیامدهای اقتصادی بلندمدتی نیز داشته باشند. به‌عنوان مثال، زیرساخت‌های اقتصادی کشورهایی که درگیر جنگ هستند، به‌شدت آسیب می‌بینند. این آسیب‌ها می‌تواند به کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری منجر شود که به نوبه خود بر بازارهای مالی تاثیر می‌گذارد. همچنین، سرمایه‌گذاری‌های خارجی معمولا در شرایط ناامنی و عدم‌ثبات سیاسی کاهش می‌‌‌‌‌‌‌یابد. کشورهایی که درگیر  ‌تنش‌های نظامی هستند، ممکن است به دلیل عدم‌اعتماد سرمایه‌گذاران، با خروج سرمایه و کاهش ارزش پول ملی روبه‌رو شوند.

  نتیجه‌‌‌‌‌‌‌گیری

در مجموع، درگیری‌های نظامی و ریسک‌های سیستماتیک تاثیرات گسترده‌ای بر ارزش‌گذاری سهام، بازار بدهی و کامودیتی‌‌‌‌‌‌‌ها دارند. این تاثیرات نه‌تنها به‌دلیل تغییرات مستقیم در عرضه و تقاضا، بلکه به واسطه‌‌‌‌‌‌ افزایش عدم‌قطعیت، تغییر در سیاست‌های پولی و مالی و اختلال در زنجیره تامین شکل می‌گیرند، لذا  تحلیلگران و سرمایه‌گذاران باید با دقت به شرایط سیاسی و نظامی جهان توجه داشته باشند و تاثیرات آن را بر تصمیمات سرمایه‌گذاری خود مدنظر قرار دهند.