تقسیم  هوشمندانه

ماه گذشته، چیپوتل مکزیکن‌گریل (Chipotle Mexican Grill) رستوران زنجیره‌ای مکزیکی، اعلام کرد ؛ قصد دارد هر سهم خود را به ۵۰قسمت تقسیم کند. این اقدام باعث شد که قیمت سهام که در حدود ۲۸۰۰دلار بود، ۳.۵درصد افزایش یابد. این افزایش قیمت سهام در حالی رخ‌داد که از نظر ریاضی، تقسیم سهام نباید تغییری در ارزش کل سرمایه‌گذاری‌ها ایجاد کند؛ در واقع این اقدام همانند تعویض یک اسکناس ده‌هزار تومانی با دو اسکناس پنج ‌هزار‌تومانی است. یکی از نتایج تقسیم سهام این شرکت، اعطای سهام به شکل هدیه به مدیران رستوران‌‌‌‌‌ها و کارمندانی بود که بیش از ۲۰‌سال ‌خدمت کرده‌بودند. سخنگوی چیپوتل تاکید کرد که اعطای سهام به‌کارکنان پس از تقسیم سهام صورت خواهد گرفت. این اقدام می‌تواند به تقویت فرهنگ مالکیت درمیان کارکنان کمک کند و انگیزه آنها را برای بهبود عملکرد شرکت افزایش دهد.

اگر چیپوتل سهام خود را تقسیم نکرده بود، قیمت بالای سهام، توانایی شرکت را در اعطای این هدایای سهامی محدود می‌کرد. این تغییر نشان می‌دهد که سهامداران و کارکنان چگونه می‌توانند از تقسیم سهام بهره‌مند شوند. از دیدگاه مدیریت، اعطای سهام به‌کارکنان پس از تقسیم سهام می‌تواند هزینه کمتری نسبت به افزایش حقوق داشته‌باشد. افزایش حقوق به‌طور مداوم هزینه‌های شرکت را افزایش می‌دهد، درحالی‌که اعطای سهام تنها یک‌بار انجام می‌شود. این روش می‌تواند برای شرکت‌ها به‌صرفه‌تر باشد و در عین‌حال انگیزه کارکنان را افزایش دهد. سه شرکت انویدیا (Nvidia)، آلفابت(Alphabet) و آمازون(Amazon) نیز با اعمال استراتژی مشابه موفق به افزایش ارزش سهام خود شدند؛ به‌طوری که در تاریخ ۷ ژوئن، هر سهم شرکت انویدیا دو‌برابر شد. با وجود این اقدامات سرمایه‌گذاران همچنان به این شرکت‌ها اعتماد دارند و این تقسیمات باعث‌شده تا ارزش سهم‌‌‌‌‌های آنها بالا بماند.

روش جدید ارزیابی سهام

مدل‌های سنتی ارزیابی سهام که بر اساس سود تقسیمی بودند، به‌نظر می‌رسد که دیگر کارآیی ندارند. به‌عنوان مثال، شرکت‌هایی مانند آمازون و آلفابت سود تقسیمی پرداخت نمی‌کنند ولی ارزش سهام آنها همچنان افزایش می‌یابد. این موضوع باعث‌شده که مدل‌های ارزیابی قدیمی ناکارآمد به‌نظر برسند. سه اقتصاددان به‌نام‌‌‌‌‌های اندرو اتکینسون(Andrew Atkeson)، جاناتان هیتکوت (Jonathan Heathcote) و فابریزیو پری (Fabrizzio Perri) طی پژوهشی استدلال کردند که تغییرات در قیمت و سود سهام از سال‌۱۹۲۹ تا ۲۰۲۳ را می‌توان با استفاده از مدل سود انتظاری توضیح داد. این مدل نشان می‌دهد که در بلندمدت قیمت‌ها تنها زمانی تغییر می‌کنند که سرمایه‌گذاران اخبار جدیدی دریافت کنند که انتظارات آنها را نسبت به سودهای آینده تغییر ‌‌‌‌‌دهد.

به‌عبارت دیگر، حرکات قیمت سهام عمدتا توسط تغییرات در انتظارات افراد نسبت به سودهای آتی توضیح داده می‌شود و نه تغییرات در سودهای تقسیمی. از دیدگاه این اقتصاددانان، تقسیم سهام می‌تواند به‌عنوان نشانه‌‌‌‌‌ای از اعتماد مدیریت به آینده شرکت تلقی شود و باعث افزایش احساس مالکیت و انگیزه درمیان کارکنان شود، همچنین این اقدام می‌تواند باعث شود که سهام شرکت برای تعداد بیشتری از سرمایه‌گذاران قابل‌دسترس‌‌‌‌‌تر شود، زیرا قیمت سهام پس از تقسیم کاهش می‌یابد و این می‌تواند به افزایش حجم معاملات منجر شود.

اقتصاد رفتاری به‌خوبی توضیح می‌دهد که چگونه سرمایه‌گذاران به اشتباه فکر می‌کنند که اخبار مثبت تاثیر بیشتری بر سهم‌هایی با قیمت پایین‌تر دارند. این اشتباه می‌تواند باعث افزایش نوسان قیمت سهام پس از تقسیم شود، زیرا سرمایه‌گذاران نسبت به اخبار مثبت بیشتر واکنش نشان می‌دهند. این پدیده در مورد کارکنان جدیدی که سهامدار شرکت می‌شوند نیز صادق است. این کارکنان ممکن است تصور کنند که سهام ارزان‌تر ارزش بیشتری دارند و به همین‌دلیل انگیزه بیشتری برای بهبود عملکرد شرکت داشته باشند.

این ترکیب نشان می‌دهد که چگونه انتظارات و احساسات می‌توانند نقش مهمی در تعیین قیمت‌های سهام ایفا کنند و تقسیم سهام می‌تواند به‌عنوان ابزاری موثر برای تقویت انگیزه کارکنان و جذب سرمایه‌گذاران جدید مورد‌استفاده قرار گیرد. به‌طور کلی، سرمایه‌گذاران و شرکت‌ها باید از تاثیرات روانی تقسیم سهام آگاه باشند و تصمیم‌گیری‌های خود را بر اساس تحلیل‌های دقیق و منطقی انجام دهند.