تورم و بازار سرمایه
دلیل اصلی بهوجود آمدن بازار سرمایه این است که مردم پولهای خرد خود را وارد صنعت مدیریت دارایی کنند و خرید و فروش سهام و سرمایهگذاری روی سهام شکلگرفته و در انتها بازدهی مثبتی نسبت به متوسط بازار شکل بگیرد. یکی از پارامترهای استفادهشده توسط سیاستگذاران برای کنترل تورم، نرخ بهره است که هم روی بازار سرمایه و هم روی بازار بدهی اثر میگذارد. بررسی دادهها نشان میدهد با افزایش نرخ بهره با لگ(تاخیر) زمانی روی رشد قیمتها در بازار سهام اثر منفی میگذارد و برعکس، با کاهش نرخ بهره، شاهد رونق بازار هستیم. همین موضوع در بازار بدهی نیز به نوع دیگری شکل میگیرد. با افزایش نرخ بهره، نرخ اوراقبدهی نیز افزایش مییابد که نکته کلیدی و مهمی برای فعالان این بازار محسوب میشود.
برای مثال در سالگذشته شرکتها و صندوقهای با درآمد ثابت و شرکتهای تامین سرمایهای که تعهد پذیرهنویسی و بازارگردانی اوراق را انجام میدادند، باتوجه به نرخ بهره روی اعداد زیر30درصد تامین مالی انجام میدادند. با افزایش نرخ بهره سالجاری، بسیاری از این شرکتها با مشکل مواجه میشوند؛ چراکه باید با این نرخ حدود چهار سالمنابع را در این اوراق نگه دارند. این درحالی است که با افزایش نرخ بهره، تمام دارندگان این اوراق، آنها را روی کانتینر میگذارند و این مساله ریسک جدی برای بورس و بازار بدهی است.
بنابراین زاویه دید فعالان این بازارها به این شکل است که متوجه شوند سیاستگذار علل ایجاد تورم را چه میداند و چه راهکارهایی برای رفع آن میاندیشد و چقدر برای رسیدن به اهداف خود موفق خواهد بود. این پیشبینی نشاندهنده اثر راهکارهای سیاستگذار درخصوص مقوله تورم (مانند افزایش نرخ بهره) بر بازارها است. بررسی الگوهای حرکت تورم و نرخ بهره نشان از تکرار یک حرکت نوسانی است؛ اما با افزایش سقف و کف تورم طی زمان. به این معناکه برای مثال در اولین دوره اوج نرخ تورم به 53درصد میرسد، سپس با افزایش نرخ بهره، به حدود 30درصد کاهش مییابد و دوباره تا سقف 55درصد افزایش مییابد. مجددا سیاستگذار توانسته تا حدود 35درصد تورم را کاهش دهد.
چیزی که مهم است اینکه آیا این الگو دوباره تکرار خواهد شد یا سیاستگذار میتواند الگو را بشکند و تورم را پایین نگه دارد؟ با توجه به رویه فعلی، بهنظر نمیرسد دولت توانایی شکستن چرخه را داشتهباشد و احتمالا مجددا شاهد افزایش تورم خواهیم بود.