سیاستگذاریهای غلط دولت چین موجب سلب اعتماد سرمایهگذاران شد
نجات بورس چین توسط رئیسجمهور؟
همانطور که در گزارش «ریسک ترامپ در بورسها» که در تاریخ ۱۸ام بهمنماه ۱۴۰۲ در روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر شد آمده است، عدم اعتماد سرمایهگذاران به دولت چین یکی از مهمترین دلایل تداوم سقوط بازار سهام این کشور است. به گزارش اکونومیست، نه سرمایهگذاران داخلی و نه سرمایهگذاران بینالمللی اعتمادی به سیاستگذاران چین ندارند و درحالیکه شاخص S&P۵۰۰ هر روز به رکورد جدیدی دست مییابد، بازارهای چین و هنگکنگ تنها در ژانویه ریزش ۱.۵هزار میلیارد دلاری داشتهاند.
ریزش بورس چین آنقدر شدید بود که در ششم فوریه ادعا شد رئیسجمهور چین، شی جین پینگ، در جریان اوضاع نابسامان این بازار قرار گرفته و روز بعد یی هویمن، مدیر قانونگذاری اوراق بهادار چین، برکنار شد. پس از آن شرکتهای دولتی نیز شروع به خرید سهام کردند که موجب بهبود اندک قیمتها شد. با وجود این اصلاحات اندک، هیچ شکی درخصوص فاجعهبار بودن تصویر بزرگتر بورس چین وجود ندارد. ارزش بازاری بورس چین و هنگکنگ تقریبا هفتهزار میلیارد دلار از نقطه اوج آن در سال ۲۰۲۱ فاصله یافته که کاهشی ۳۵درصدی را نشان میدهد. این در حالی است که بازار سهام آمریکا رشد ۱۴درصدی و بازار هند رشد ۶۰درصدی داشتهاند. این مساله نشاندهنده یک مشکل ساختاری است. سرمایهگذاران داخلی و خارجی زمانی دولت چین را پیشکار قابلاعتماد اقتصاد میدیدند، اما این اعتماد اکنون از دست رفته است و عواقب شدیدی برای رشد چین به ارمغان آورده است.
گذشته درخشان چین
کمتر از یک دهه قبل وضعیت در بورس چین بسیار مطلوب بود. چین رشد اقتصادی پایدار سالانه ۶درصد را تجربه میکرد و سرمایهگذاران خارجی بسیار مشتاق ورود به بورس چین و استفاده از پتانسیل این ستاره اقتصاد جهانی بودند. در سال ۲۰۱۴ و با دسترسی مستقیم سرمایهگذاران خارجی به سهام شرکتهای چینی از طریق بورس هنگکنگ، سرمایه خارجی بهسرعت وارد اقتصاد چین شد. چهار سال بعد، یک شرکت مالی چین (MSCI) سهام شرکتهای چینی را وارد شاخصهای بینالمللی خود کرد. دولت چین نیز به نوبه خود امیدوار بود به منظور جذب سرمایه و تخصص خارجی و ایجاد یک کلاس دارایی، بازارهای چین را حرفهای (professional) کند. آنچه غیرمستقیم ترویج میشد این بود که سیاست چین هرچه باشد، دولتمردان چین میتوانند اقتصاد را به سمت شکوفایی ببرند؛ چین میتواند با سرعت بالایی رشد کند، شهروندان چینی همچنان افزایش ثروت و ثبات اقتصادی را بالاتر از آزادی سیاسی میگذارند و سرمایهگذاران خارجی بازده بالایی خواهند داشت. درمجموع، همه ثروتمندتر خواهند شد.
چه اشتباهی رخ داد؟
یک مورد مشهود، سیاستگذاری بیثبات و متغیر شی جین پینگ بود. سرکوب فناوری که توسط قانونگذاران بورسی در سال ۲۰۲۰ آغاز شد، به اعتماد سرمایهگذاران صدمه زد؛ تبعات سیاستهای «کووید-صفر» برای چین فاجعهبار بود؛ سیاستهای دولتی در خصوص بحران املاک که پساندازها را بلعید و اقتصاد را به رکود کشاند، متزلزل بود و قیمتها در چین در سال منتهی به ژانویه شدیدترین سقوط را از زمان بحران مالی سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۷ داشت. دولت چین به دنبال جلوگیری از بروز حباب در بازارهای مالی بود و از سوی دیگر هیچ کمکی به بعضی بخشهای اقتصادی نمیکرد، چراکه ترجیح میداد رشد را بر بخشهای باکیفیت بالا متمرکز کند که معتقد بود میتوانند به این کشور برای رقابت با قدرت فناوری، اقتصادی و نظامی آمریکا کمک کنند. بااینحال، سود سال گذشته این بخشها هم کاهش یافت. به نظر میرسد چین فاقد محرک موردنیاز برای رشد است.
اعتمادی که از دست رفت
از سوی دیگر سرمایهگذاران خارجی باید نهتنها با سیاستهای نادرست دولت چین که با ریسک ناشی از بدتر شدن روابط چین و آمریکا نیز مقابله کنند. آنها در طول ماههای گذشته فروشندگان خالص سهام شرکتهای چینی بودهاند. درحالیکه زمانی مدیران دارایی از گنجانده شدن سهامهای چینی در شاخصهای جهانی حمایت میکردند، اکنون به دنبال ایجاد شاخصهای جدیدی هستند که عاری از این سهامها باشند. سرمایهگذاران اکنون به بازارهای هند (با جمعیت بسیار بالا) و ژاپن (با فناوری مدرن) روی آوردهاند. بورس هنگکنگ نیز از این رفتارهای سرمایهگذاران صدمه جدی دید، چراکه سهچهارم ارزش بازار آن متعلق به شرکتهای چینی است. همچنین، یک دهه پیش ورود سرمایهگذاران خارجی به بورس چین با سرمایهگذاری بیشتر شرکتهای چینی در بخش تحقیق و توسعه همراه بود. احتمال توقف نوآوری شرکتها با معکوس شدن این روند و خروج سرمایهگذاران وجود دارد.
بیشترین عامل نگرانکننده برای چین این است که بازار سهام درحال از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران داخلی است. پس از سه دهه رشد خیرهکننده، ثروتمندان چینی اکنون درحال تجربه روندی معکوس در سرمایه خود هستند. هم اموال و هم سرمایهگذاریهای مالی آنها در حال فروپاشی است. همچنین بررسیها نشان میدهد بسیاری از افراد متخصص در سال گذشته حقوق کمتری دریافت کردهاند. شواهد نشان میدهند سرمایه بیشتری در حال خروج از چین است. آنهایی که نمیتوانند قوانین کنترل سرمایه چین را دور بزنند، به سمت بازارهای پولی امنتر میروند یا به صندوقهای پذیرششده در بورس چین که سهامهای خارجی میخرند، پناه میبرند.
به نظر میرسد رئیسجمهور چین میداند که باید اصلاحاتی صورت گیرد. علاوهبر عزل یی هویمن، اقدامات دیگری همچون ممنوعیت فروش استقراضی و وادار کردن صندوقهای دولتی به خرید سهام نیز انجام شده است. این سیاستها احتمالا در کوتاهمدت وضعیت بازار را اندکی بهبود ببخشد، اما چنین مداخلاتی در روند بازار تنها عدم اعتماد دولت به بازارها و دلیل خروج سرمایهگذاران از آنها را نمایان میکند. جین پینگ به جای قبول نیاز به اصلاحات گسترده، تنها شرایط را برای چین بدتر میکند. او هرگونه نقد به شرایط اقتصادی درون این کشور را بهشدت سرکوب میکند و دستیابی به دادههای مالی را برای سرمایهگذاران خارجی سختتر میکند، چراکه اعتماد خود به بازارهای خارجی را از دست داده است. مانع اصلی تغییرات، اعتقاد راسخ جین پینگ به این موضوع است که او و حزب کمونیست باید کنترل کاملی بر بخشهای مختلف داشته باشند. باز پس گرفتن اعتماد سرمایهگذاران نیازمند این است که درخصوص نقش دولت در اقتصاد بازنگری اساسی شود اما بعید است جین پینگ تغییری در افکار خود بدهد. سرمایهگذاران زمانی فکر میکردند که سیاستهای دولت آسیبی به درآمد آنها نمیزند، اما اکنون که با عواقب این دیدگاه مواجه شدهاند، با ترس بیشتری رفتار خواهند کرد.