خبرنگار «دنیایاقتصاد» از سرزمین تزارها گزارش میدهد
راز علاقه روسها به پوتین
خبری از چهره جنگ نیست
آرامش در خیابانهای شهر مشهود است. آسمانخراشهای مرکز شهر را میتوان از فواصل دورتر نیز دید. رودخانه مسکوا در دومین شهر پرجمعیت اروپا در جریان است و یادآور فراز و نشیبهای بیشماری است که بر این سرزمین گذشته است. مسکو شهری است که روزهای متمادی در مرکزیت چندین امپراتوری باشکوه بوده و آثار این دوران را میتوان در شهر دید، درحالیکه این کشور درگیر جنگ است، مسکو هیچ تصویری از یک کشور در حال جنگ را منعکس نمیکند.کاخ کرملین در مرکزیت بناهای تاریخی شهر قرار دارد و دفتر کار رئیسجمهور کشور در آن است. قدرتمندترین مرد روسیه، احتمالا محبوبترین روس در قید حیات نیز محسوب میشود: ولادیمیر پوتین. بسیاری انتظار داشتند که دشواریها و ناکامیهای جنگ اوکراین موجب شود تا موقعیت پوتین متزلزل شود اما هیچنشانهای مبنیبر تحقق این موضوع به چشم نمیخورد؛ گویی پوتین درمیان این مردم مهرهمار دارد، اما اگر از باورهای خرافی عبور کنیم، به راستی راز علاقه مردم روسیه به پوتین چیست؟
پوتین و خط پایان خاطرات بد
با شهروندان عادی که صحبت کنید، بهسرعت متوجه سطح ضعیف زبان انگلیسی آنها میشوید؛ ضعفی که ریشه در برنامههای پیشین آموزش و پرورش روسیه دارد. دست و پا شکسته با گفتوگو با شهروندان آگاهتر روس متوجه میشوی که تا همین چند دههقبل باور غالب و برآمده از عرق ملی میان مسوولان کشور این بود که یک انگلیسیزبان باید روسی بیاموزد، نه بالعکس. سراغ مساله پوتین و محبوبیت او که میروید، درمییابید که گویی پوتین مرهمی بر نوعی حسرت و تحقیر است. روایت آنها از دوران پیش از پوتین در نوع خود جالب است، پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن دولت یلتسین، گرچه دروازهها بهسوی غرب باز شد اما شرایط اقتصادی همچنان چنگی به دل نمیزد. مسافرکشی با خودروی شخصی که پدیدهای آشنا برای ما ایرانیان است، در آن دوران به یکی از شغلهای غالب تبدیل شد. امنیت هم چندان اوضاع خوبی نداشت و چندین نفر به دو حملهای که با سلاح دوشپرتاب به دفتر نخستوزیری انجامشده بود اشاره کردند. برسر کار آمدن پوتین برای آنها پایان این خاطرات است. آمارهای اقتصادی نشان میدهد که شهروندان بیراه نمیگویند. تولید ناخالص داخلی روسیه به گواهی آمارهای بانک جهانی طی این ۲۳ سال بیش از ۱۰برابر شده که در نوع خود چشمگیر است. امنیت داخلی این کشور نیز که دیگر جای گفتن ندارد. از صحبتها و پرسوجوها میتوان فهمید که حداقل سطح دستمزد در روسیه چیزی حدود ۸۰۰ دلار آمریکا است.
اقتصاد روسیه بعد از تحریم
آغاز جنگ اوکراین با واکنش تحریمی دولتهای غربی همراه شد؛ تحریمهایی که در نوع خود گستردهترین بهشمار میروند. مشاهدات میدانی سه تاثیر قابلتوجه تحریم بر اقتصاد روسیه را نمایان میسازد. نخستین مساله خروج برندهای معروف غربی از بازار روسیه است. در خیابانها دیگر نایک و مکدونالد به چشم نمیخورد اما همان واحدهای تجاری با نام دیگری بهکار خود ادامه میدهند. نکته برجسته دیگری که به چشم میآید مساله ملیت توریستهاست.
آنچه که مشهود است، کمترشدن توریستهای اروپایی در خاک روسیه است؛ شهروندان نیز این نکته را تایید میکنند. درحالیکه مسافران چینی تعداد قابلتوجهی از گردشگران خارجی حاضر در روسیه را تشکیل میدهد، بهنظر میرسد جنگ انرژی علیه اروپا کار خود را کرده و این مساله در رغبت آنها به سفر به روسیه تاثیر گذاشته است و شاید مهمترین اثر تحریم بر اقتصاد روسیه را میتوان شرایط سخت تبدیل دلار به روبل تلقی کرد. بهجز مبادله محدود دو طرفه در فرودگاه، عمده مراکز مبادله دلار به روبل که تعدادشان نیز بهشدت کم شده، صرفا به شکل یکطرفه کار میکنند و تنها در ازای دریافت دلار به شما روبل تحویل میدهند؛ کارمزد تبدیل نیز عدد بالایی است و رقمی نزدیک به ۳۰درصد است.
پشتوانه مذهبی پوتین
یکی دیگر از نکات مغفول جامعه روسیه باور عمیق جامعه این کشور به مسیحیت ارتدکس است. برخلاف تصویر غالب از شهروندان روسیه که افرادی معتادبه الکل و لاابالی تصویر میشوند، اعتقاد قدرتمندی به مسیحیت و نهاد خانواده در جامعه روسیه بهچشم میخورد. همین اعتقاد مردم یکی از پشتوانههای قدرتمند پوتین در جامعه روسیه است. اقدامات پوتین در راستای محدود ساختن فروش و مصرف مشروبات الکلی و ممنوعیت قمار، روسپیگری و فعالیت گرایشهای جنسی دگراندیش بر محبوبیت رئیسجمهور این کشور افزوده و او را به یکی از شخصیتهای موردتایید کلیسای ارتدکس تبدیلکرده است. در مجموع با اینکه ناظران بیرونی پوتین را یک دیکتاتور تلقی میکنند، بهنظر میرسد در صورتیکه روسیه یک انتخابات آزاد برگزار کند، پوتین موفق خواهد شد اکثریت آرا در این کشور را بهدست بیاورد.