علاوه بر برخی مشکلات بورس ایران، یکی دیگر از دلایل شکل‌گیری این طرز تفکر، در این اندیشه است که می‌توان با یادگیری علوم مربوط به بازارهای مالی، از تمامی روندهای موجود بهره برد و بر تمامی نوسانات و ریزش‌ها چیره شد. برای بررسی این موضوع کافی است به فهرست ۱۰۰ میلیاردر برتر جهان نگاهی بیندازیم. اگر بپذیریم که افراد خبره و بادانش تسلط کامل بر جریانات موجود در بازارهای مالی استاندارد و شفاف مانند بازار‌های ایالات متحده را دارند، با توجه به نوسانات فراوان و فرصت‌های دائمی برای کسب سود، باید این انتظار را داشته باشیم که بخش عمده‌‌ای از لیست میلیاردرها در اختیار «گرگ‌های وال‌استریت» باشد.  اما برخلاف انتظار، این لیست به طور کامل در اختیار کارآفرینان و صاحبان صنایع قرار دارد. حتی افرادی مانند وارن بافت، کن گریفین، جیمس هریس سیمونز، استفان شوارتزمن، توماس پیترنی، ریموند توماس دالیو و ... که در این لیست قرار دارند در حوزه کارآفرینان و مدیران نهادهای مالی و سرمایه‌گذاری قرار می‌گیرند نه در دسته معامله‌گران.

در این لیست نه خبری از رابرت پریچر (از بزرگان تحلیل تکنیکال) هست و نه خبری از أسوت داموداران (از بزرگان تحلیل بنیادی). بعد از این بررسی می‌توان فهمید حتی برترین و بادانش‌ترین معامله‌گران جهان هم اشتباهات زیادی دارند، فقط تفاوت آنها با سایر معامله‌گران تعداد و نوع اشتباهات است. اشتباهات آنها کمتر است و ویرانگر نیست و  در طی زمان با برتری معاملات سوده‌ده نسبت به معاملات زیان‌ده، خود را به‌تدریج از سایر سرمایه‌گذاران پیش می‌اندازند. اما گهگاه برخی مبلغان و مدعیان برای جلب توجه و رونق کسب‌و‌کار خود، این رویا را برای مخاطبان خود ایجاد می‌کنند که می‌توان با آموزش به یک معامله‌‌گر بدون اشتباه تبدیل شد که یکی از خطرات آن حرکت کردن پشت سر بزرگان بازار سرمایه به صورت چشم‌و‌گوش‌بسته است، چرا که آنها با دانش و تجربه هستند و طبیعتا اشتباهی نمی‌کنند.

برای مثال در زمستان ۲۰۲۰ ویروس ناشناخته کرونا وارد ایالات متحده شد و ابهام از آینده این ویروس و تاثیرات اقتصادی آن موجب یک شوک شدید به بازارهای مالی شد. تنها در یک روز شاخص داوجونز ریزشی ۹/ ۹درصدی را تجربه کرد. ریزشی که سهام همه گروه‌ها و صنایع را تحت‌تاثیر قرار داد اما گروه‌هایی بیشتر مورد هدف قرار گرفتند که وضعیت کسب‌و‌کارشان به طور مستقیم با ویروس کرونا در ارتباط بود. فقط یک ماه زمان لازم بود تا سهام شرکت‌های هواپیمایی و هتلداری ۷۰-۶۰درصد افت کنند. طبق توصیه وارن بافت که در روزهای سخت بازار در فضای مجازی دست به دست می‌شود «باید طمع‌کار بود در روزهایی که همه می‌ترسند». طبیعتا انتظار می‌رفت وارن بافت از این ریزش برای افزودن به سهام شرکت‌های هواپیمایی پرتفوی برکشایر هاثاوی استفاده کند. اما اتفاق دیگری رخ داد. پیرمرد ۹۰ساله با شهامت تمام در یک نشست خبری اعلام کرد: «چشم‌انداز صنعت هواپیمایی در آمریکا به سرعت تغییر کرده است. ما تصمیم خود را (فروش سهام) با توجه به کسب‌و‌کار خطوط هواپیمایی گرفتیم.»

برکشایر هاثاوی سهام ۴ شرکت هواپیمایی دلتا، امریکن ایرلاینز، ساث وست ایرلاینز و یونایتد ایرلاینز را پس از حدود ۶۰درصد ریزش دقیقا در نقطه کف قیمتی، با قبول زیان فروخت و امروز پس از گذشت ۳ سال، هر ۴ شرکت حدود ۱۰۰درصد بالاتر از محدوده فروش چهره افسانه‌ای بازار سرمایه هستند. حتی اگر تحلیل وارن بافت در مورد تغییر وضعیت شرکت‌های هواپیمایی درست باشد، بدون شک زمان خروج از این صنعت اشتباه بوده است و حتی خودش هم با پذیرش ضمنی اشتباهش بیان کرد: «من آن را لحظه‌ای عالی در تاریخ برکشایر نمی‌دانم.»

اما نکته‌ای که باید در نظر گرفت، این است که در آن زمان بخش عمده پرتفوی برکشایر هاثاوی در اختیار اپل، یکی از موفق‌ترین شرکت‌های جهان قرار داشت. اگر طی این مدت شرکت‌های هواپیمایی ۱۰۰درصد رشد کردند، اپل بیش از ۲۰۰درصد رشد کرد و زیان پذیرفته‌شده توسط فروش شرکت‌های هواپیمایی را به طور کامل پوشش داد. در واقع تصمیم موفق وارن بافت که سرمایه‌گذاری کلان روی سهام اپل بود، تصمیم منفی او را به کامل خنثی کرد. حالا فردی را در نظر بگیرید که در آن روزها، وارن بافت را بدون اشتباه در نظر گرفته است و در یک بازار دوطرفه، بدون مدیریت دارایی پشت‌سر او حرکت کرده است. احتمالا برای همیشه از بازار حذف شده است.