الگوی مناسب شاخص جدید بورس چیست؟
در بورس تهران چند شاخص مختلف وجود دارد. ابتدا چند شاخصی که بیشتر موردتوجه بازار هستند را بررسی میکنیم. اولین شاخص که عمدتا موردتوجه همگان است، شاخصکل است. این شاخص، شاخصی است که مبنای آن ارزش فعلی سهام به روی ارزش پایه آن است. در این شاخص تنها بازده قیمتی شرکتها محاسبه میشود. در این نوع از شاخص، مسلما شرکتهایی که ارزش مارکت بالاتری دارند و تعداد سهام منتشرشدهشان بیشتر است، وزن بیشتری را به خودشان اختصاص میدهند و آنها (شرکتهایی با ارزش بازاری بالاتر) در وضعیت شاخص تاثیرگذاری بیشتری دارند. شاخص ۳۰شرکت بزرگ و ۵۰شرکت برتر را هم در همین راستا داریم که وضعیت شرکتهای با ارزش بازار بالاتر را نشان میدهند و این دو شاخص بهطور جداگانه وضعیت شرکتهایی را که ارزش بازاری بیشتری دارند بررسی میکنند. روش محاسباتی دو شاخص ۳۰ شرکت و ۵۰ شرکت برتر نیز به روش شاخصکل است.
البته برای لحاظ کردن سود نقدی شرکتها نیز شاخص TEDPIX نیز وجود دارد که سود نقدی شرکتهای نیز در آن لحاظ شده است. شاخص دیگری که موردتوجه بازار است، شاخص هم وزن است که در این شاخص فاکتور وزن و ارزش بازار از فرمول محاسباتی آن خارج شده است و بازده قیمتی همه شرکتها را با وزن یکسان در نظر گرفته است. این شاخص شاید بتواند بیانگر این موضوع باشد که وضعیت کلی بازار (کلیه صنایع و شرکتها بدون درنظرگرفتن میزان تاثیرگذاری ارزش بازار) به چه شکل است. معمولا وقتی که شاخص هموزن مثبت بیشتری نسبت به شاخصکل میخورد، نشان میدهد که سهمهایی که کوچکتر هستند و در فرمول محاسبه شاخصکل وزن کمتری دارند، در این شاخص (هم وزن) تاثیرگذارتر بوده و توجه بازار به صنایع و شرکتهای با ارزش بازار کوچکتر بیشتر جلب شده است.
شاخص دیگری که وجود دارد، شاخص سهام شناور است. این شاخص به بخشی از سهام یک شرکت گفته میشود که دارندگان آن و معاملهگران بازار آماده خرید و فروش آن هستند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک این بخش از سهام مورد معامله قرار بگیرد. با این توضیحات به این بخش میرسیم که در بورس کشورمان یکسری شاخصهای مختلف داریم که اگر بخواهیم نمای کلی از وضعیت بازار داشته باشیم، با بررسی تمام این شاخصها به نتیجه خواهیم رسید و اطلاعات کامل و جامعی را به سرمایهگذار میدهند، اما در کل در شاخصکل که مدنظر بیشتر اهالی بازار سرمایه است، شرکتهایی که وزن بیشتری دارند و تعداد سهام منتشره آنها بیشتر است، اثرگذاریشان در شاخصکل بیشتر است.
حالا برای داشتن یک شاخص جدید میتوانیم به الگوبرداری از یک شاخص مطرح جهانی اشاره کنیم. شاخصی که در اینجا به آن اشاره میشود، شاخص «داو جونز» آمریکا است. این شاخص عملکرد سهام ۳۰شرکت بزرگ را که در بورس اوراقبهادار در ایالاتمتحده هستند، اندازهگیری میکند. در این شاخص، نکتهای وجود دارد که میتوان آن را برای شاخص بورس کشورمان هم پیشنهاد داد. برای مثال در شاخص«داو جونز» شرکتهای بزرگی چون آمازون، فیسبوک، آلفابت و... که به دلیل ارزش بازاری بسیار بالایی که دارند، از این لیست حذف شدهاند اما در مقابل شرکتهای دیگری در این شاخص وجود دارند. شرکتهایی چون کالاهای مصرفی، نفت و گاز، امور مخابرات و همچنین اپل، مایکروسافت و مکدونالد جزو شرکتهای تشکیلدهنده این شاخص هستند.
در مقایسهای که بین شاخصکل بورس تهران و شاخص «داوجونز» آمریکا میتوانیم داشته باشیم باید به این موضوع اشاره کنیم که اگر در شاخص «داوجونز» شرکتی مثل آمازون وجود داشت، تغییرات قیمتی این شرکت، میتوانست تاثیر بسیار عمدهای روی شاخص «داوجونز» داشته باشد. در شاخصکل ما هم این موضوع وجود دارد. برای مثال تغییراتی که در قیمت سهام فولادمبارکه اتفاق میافتد، میتواند تاثیر بسیار زیادی در شاخصکل داشته باشد و همین امر باعث میشود که اهالی بازار سرمایه بگویند شاخصکل نمایانگر کل وضعیت بازار سرمایه نیست یا دستکاری میشود. برای حل این مشکل میتوان چند راهکار در نظر گرفت؛ اولین راهکار این است که از شاخص «داوجونز» مشابهسازی صورت بگیرد. به این معنا که در ایران هم شرکتهایی را که تاثیرگذاری زیادی بر شاخص دارند از دل شاخصکل بیرون بیاوریم و شاخص جدیدی معرفی کنیم که جدا از شرکتهای بزرگ حاضر در بازار سرمایه باشد.
با انجام این کار، تاثیرگذاری شرکتهای بزرگ بر تغییرات قیمتی که دارند در شاخصکل از بین میرود و دیگر شاهد مطرحشدن موضوعاتی همچون دستکاری شاخصکل یا عدمنمای کلی شاخص از وضعیت بازار سرمایه نخواهیم بود. دومین راهکار برای فراهمکردن یکشاخص جدید این است که نشان دهیم وزن هر شرکت و میزان تاثیرگذاری شرکتی که فرد سرمایهگذار آن را انتخاب میکند بر شاخصکل چقدر است. به بیان دیگر این عدد یک عدد قابللمس برای فرد سرمایهگذار باشد و به یکسری واحدهای کیفی تبدیل شود. برای مثال بگوییم شرکتهایی که در این بازه وزنی هستند، عدد تاثیرگذاریشان در شاخصکل چهمقداری است. راهکار سوم هم ضریب بتا است. با استفاده از این ضریب که میزان حساسیت نوسانات قیمتی سهم را نسبت به تغییرات کل بازار نشان میدهد، میتوان ضریب بتا را برای هر شرکتی نشان داد که در بازه منفییک تا مثبتیک این شرکت که در حال معامله در بازار است، چه ضریب تغییراتی در کل بازار دارد.
در این صورت فرد سرمایهگذار زمانیکه این شرکت را برای سرمایهگذاری انتخاب میکند، اگر ضریب بتای منفی داشته باشد متوجه میشود که به این معنا است که وقتی بازار بالا میرود، این شرکت ممکن است پایین بیاید، یا بر عکس یا ضریب بتای صفر دارد و تغییرات کلی بازار خیلی تاثیری روی این سهم ندارد یا ضریب بتای یک دارد و با تغییرات مثبت بازار این شرکت هم به همان نسبت رشد میکند. در نهایت، عامه بازار همانطور که گفته شد، مشکلشان این است که شاخصکل بیانگر کلیت بازار نیست و تا حدودی هم این حرف درست است، اما در بازار ما شاخصهای دیگری هم وجود دارد که میتوان به آنها رجوع کرد چراکه هرکدام بیانگر تصویری از بازار هستند، اما اگر قرار به تغییر شاخصکل است، در شاخص جدید باید بهگونهای برنامهریزی شود که اطلاعات فرد سرمایهگذار نسبت به پرتفوی خود و وضعیت بازار بالا برود و بتواند با استراتژی سرمایهگذاری کند.