جای خالی خلاقیت در بورس

از سقوط سریع تا فرود آرام

 بازارهای مالی را در سراسر دنیا می‌توان یکی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصاد هر کشور و همچنین یکی از مهم‌ترین دل‌مشغولی‌های فعالان اقتصادی دانست، چراکه هرچه یک اقتصاد توسعه‌یافته‌تر باشد، بیشتر می‌توان انتظار داشت که سهم بازار سرمایه در فعالیت‌های اقتصادی مردم به‌خصوص در بعد برنامه‌های بلندمدت فردی بیشتر باشد. در این اقتصادها به سبب آنکه نرخ بهره در سطوح پایینی قرار دارد و به‌طور میانگین نرخ تورم نیز در طول سال‌های متمادی پایین بوده، نبود نوسانات اقتصادی مردم عادی را نسبت به فعالیت‌های سفته‌بازانه پر ریسک بی‌میل کرده است. همین امر سبب‌شده تا در مقادیر اندک بازده، مردم تمایل کمتری به ریسک‌کردن داشته باشند، با این‌حال تمایل اندک مانع از آن نمی‌شود که بازارهای دارایی به‌خصوص بازارهای مالی از حرکت باز‌ایستند. آنچه که امروزه در این بازارها در جریان است اتفاقا جریان مداومی از پول و سرمایه است که تحرک آن در چارچوب قوانین و نوآوری‌های متعدد و ابزارهای کوناگون تسهیل شده است. اما آیا تمام کارکرد این ابزارها کسب سود بیشتر برای سرمایه‌گذاران یا کاهش ریسک‌های آنها است؟ در نگاه اول بسیاری از این امکانات به دلایلی از این دست ایجاد شده‌اند. تمامی آنها سعی کرده‌اند تا با ایجاد جذابیت در مسیر سرمایه‌گذاری میان مردم عادی و بازار پلی باشند که راه را برای جذب سرمایه‌های عموم مردم یا سرمایه‌گذاران خاص هموار می‌کنند و از این رهگذر ضمن دست‌یابی به هدف نامبرده برای خود نیز  از این خوان گسترده سود کسب می‌کنند، با این‌حال این ابزارها یک اثر جانبی نیز دارند که به لطف آنها می‌توان در برخی از روزهای بد بازار و برخی گردنه‌های پر ریسک سرمایه‌گذاری جان سالم به‌در برد. این کارکرد جانبی این است که بازارهای یادشده به سبب ‌سازوکارهای متنوعی که برای کنترل ریسک دارند، طبیعتا تعداد افراد عادی که به‌طور مستقیم در بازارها فعالیت می‌کنند را به حداقل می‌رسانند. همین امر سبب می‌شود تا با افزایش تقاضا در برهه‌های پر هیجان بازارها که به رشد شدید قیمت می‌انجامد، بازارها وارد فازی پر ریسک شوند. وجود ابزارهای سرمایه‌گذاری غیرمستقیم سبب می‌شود تا اضافه پرش قیمت‌ها یا آنچه که بیشتر درمیان مردم به حباب قیمت دارایی معروف است با شدت و احتمال کمتری به‌وقوع بپیوندد، در واقع آنچه که این ابزارها میسر می‌کنند فرودی نسبتا آرام برای ارزش پرتفوهای سرمایه‌گذاری است که حتی در شرایط کاهش بهای دارایی‌ها می‌تواند از سقوط سریع آنها جلوگیری کند.

اهمیت ابزارها

«دنیای‌اقتصاد» تاکنون در چندین گزارش اهمیت تنوع ابزارهای سرمایه‌گذاری را مورد بررسی قرار داده و روش‌های سرمایه‌گذاری غیرمستقیم را در معرض تحلیل قرار داده است، با این‌حال می‌توان گفت که این حوزه به حدی گسترده و فرصت‌های اقتصاد دیجیتال به حدی متنوع است که نمی‌توان از سایر مسائل مسکوت‌مانده به‌راحتی چشم‌پوشی کرد. در سال‌های گذشته توسعه زیرساخت‌های ارتباط سیار و افزایش نفوذ اینترنت درمیان عامه مردم اثری قابل‌توجه بر نحوه تعاملات اقتصادی به‌خصوص خرید و فروش اوراق‌بهادار داشته است، با این‌حال آنچه که توانسته به کلی این بستر را تغییر دهد کارکردهایی است که گوشی‌های هوشمند در اختیار مردم عادی و یا حتی شرکت‌ها قرار می‌دهند، از این‌رو بازارهای دارایی نیز در سال‌های اخیر از این مسیر سر راست توسعه بی‌بهره نمانده‌اند و با بهره‌گیری از وسایل ارتباطی تحولات مهمی را شاهد بوده‌اند. شاید بتوان یکی از مهم‌ترین نمودهای این نوآوری‌ها را همین اپلیکیشن‌هایی دانست که شرکت‌های کار‌گزاری در داخل ایران نیز به مردم ارائه می‌کنند. مردم با استفاده از این اپلیکیشن‌ها می‌توانند به‌راحتی و بدون نیاز به کامپیوتر وضعیت دارایی خود را به‌طور برخط (آنلاین) رصد کنند و در صورت لزوم به خرید یا فروش دارایی‌ها اقدام کنند، اما مساله مهم‌تر که برخلاف بسیاری از کشورها در ایران توفیق چندانی نداشته، افزایش و موفقیت استارت‌آپ‌های مالی یا همان فین‌تک‌ها است. فین‌تک‌ها شرکت‌هایی هستند که با ارائه یک طرح نوآورانه و طبیعتا به‌صرفه‌تر نسبت به رویه‌های قدیمی زمینه را برای انجام معاملات در یک حوزه یا صنعت خاص نظیر بازارهای مالی، فعالیت‌های بانکی یا بیمه‌ای هموار می‌کنند. آنچه که در بسیاری از این شرکت‌های نوبنیاد رخ می‌دهد در واقع فعالیتی است که به سبب آن یا هزینه مشتریان خدمات قبلی از حیث پول یا زمان کاهش می‌یابد یا خدمتی تازه به فعالان یا مشتریان یک حوزه عرضه می‌شود. همین امر یعنی کشف فرصت‌های بکر سبب می‌شود تا استارت‌آپ‌های موفق در این زمینه بتوانند با رشد قابل‌توجهی در ارزش شرکت خود همراه شوند، با این‌حال در ایران به‌جز چند نام نسبتا آشنا که همچنان اول راه هستند فین‌تک‌ها در عمل توفیقی کسب نکرده‌اند؛ این در حالی است که همین تعداد اندک نیز شرکت‌هایی هستند که در حوزه بازارهای مالی فعالیتی ندارد. بر این اساس اگر بخواهیم موفقیت استارت‌آپ‌های بورسی درمیان مردم عادی را مورد ارزیابی قرار دهیم، باید بگوییم که در عمل فعالیت قابل‌توجهی در این زمینه انجام نشده است؛ این در حالی است که به‌نظر می‌آید فرصت‌های بکری در این زمینه وجود داشته باشد.

برای مثال در زمینه‌هایی که تحلیل‌کردن برای مردم عادی سخت است یا سردرآوردن از برخی از ابزارها مبهم باشد، می‌توان تصمیم‌گیری را ساده‌تر کرد و در قبال آن از مشتریان کارمزد گرفت. یکی از موارد مشابه را می‌توان شرکت blend دانست که اگرچه در ایالات‌متحده و در زمینه بیمه فعالیت می‌کند اما کار آن در واقع دادن مشاوره هوشمند به مشتریانی است که میان گزینه‌های متعدد صنعت یادشده نمی‌توانند به‌راحتی بهترین قرار‌داد را برای خود انتخاب کنند. کار استارت‌آپ یادشده این است که با سنجش محدودیت‌های مالی و مطلوبیت‌های فردی بهتری طرح بیمه را به مخاطب عرضه کند. آیا نمی‌توان با همین ایده ساده زمینه را برای مخاطبان صندوق‌های متعدد فراهم کرد؟

 چرا فین‌تک‌‌‌‌‌‌‌ها پا نمی‌گیرند؟

دلیل اینکه چرا استارت‌آپ‌های یادشده در ایران چندان موفق از آب درنمی‌آید به یکی دو عامل محدود نمی‌شود. عوامل متعددی نظیر هزینه بسیار بالای نگهداری اطلاعات، مهاجرت نیروی کار متخصص که حاکی از رقابتی‌بودن فضای کار در این حوزه است در کنار عواملی نظیر عدم‌تطبیق به‌موقع قوانین با نیازهای موجود سبب‌شده تا شرکت‌های دانش‌بنیان در زمینه‌های مالی و اقتصادی با معضلات بسیاری روبه‌رو باشند. نگاهی به‌ عملکرد انجام‌شده در این حوزه حکایت از آن دارد نرخ بالای خروج نیروی انسانی و دستمزدهای بالای آنها در کنار ریسک بالای راه‌اندازی استارت‌آپ‌ها سبب می‌شود تا بسیاری از این شرکت‌ها در میانه راه با مشکلاتی نظیر فقدان بودجه یا ناموفق بودن ایده اولیه روبه‌رو شوند. مضاف بر این‌ها ریسک بالای تغییرات قوانین نیز مانع از آن می‌شود تا از ابتدا در این زمینه سرمایه‌گذاری درخور صورت پذیرد. مجموعه‌ای از این عوامل و عوامل متعدد دیگر در کنار شرایط نامساعد اقتصادی مانع از آن می‌شود که فین‌تک‌ها در شرایط کنونی بتوانند مسیر هموار و افقی‌روشن را پیش‌روی خود داشته باشند.