با افزایش قیمت نفت که به دلیل جنگ میان روسیه و اوکراین رخ داد، کرک‌اسپرد شرکت‌های پالایشی نیز افزایش پیدا کرد. زمانی که چنین پارامتری افزایشی شود قاعدتا حاشیه سودی که برای شرکت‌های پالایشی ایجاد می‌شود به مراتب افزایش پیدا می‌کند. در نهایت نیز این موضوع خود را در رشد سودآوری شرکت‌های پالایشی نشان می‌دهد که افزایش قیمت سهام این صنعت در بازار سهام را می‌توان از پیامد رویداد‌‌‌‌‌‌‌‌های اخیر محسوب کرد. در نخستین روزکاری بورس تهران در هفته جاری، همین وضعیت بر بازار سهام حاکم بود؛ به‌طوری که رشد شاخص‌‌‌‌‌‌‌‌کل با محوریت شرکت‌های پالایشی صورت گرفت و سایر گروه‌های بازار نیز وضعیت به مراتب متعادل‌‌‌‌‌‌‌‌تری را تجربه کردند. در حال‌حاضر مشکلی که برای این قبیل از شرکت‌ها وجود دارد مربوط به رفتار حقوقی‌‌‌‌‌‌‌‌های فعال در نماد‌‌‌‌‌‌‌‌های معاملاتی گروه پالایشی می‌شود. عرضه شدید سهام از سوی بازیگران نهادی متاسفانه باعث شده است که این گروه همیشه از رشد انتظاری عقب‌تر باشد، در واقع حتی با افزایش کرک‌اسپردی که در شرکت‌های پالایشی ایجاد شد و افزایش سودآوری که برای آنها ارزیابی می‌شود اما متاسفانه به دلیل عرضه‌‌‌‌‌‌‌‌ای که از سوی شرکت‌های حقوقی پالایشی‌‌‌‌‌‌‌‌ها نشات می‌گیرد، در نهایت قیمت سهام از رشد قابل‌توجه و مطلوب بازار برخوردار نبوده است.

اکنون به لحاظ بنیادی و افزایش حاشیه سود، پالایشگاهی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها از وضعیت مطلوبی برخوردارند و می‌توانند برای سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری میان‌مدت مورد‌توجه بورس‌‌‌‌‌‌‌‌بازان قرار گیرند. چرایی افزایش عرضه سهام پالایشی از سوی حقوقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نیز می‌تواند مربوط به تنظیم‌بازار باشد؛ به این معنی که عرضه‌‌‌‌‌‌‌‌ها به‌منظور جلوگیری از اثرات احتمالی خواهد بود که گروه پالایشی می‌تواند در بازار ایجاد کند. چنین اتفاقی در کلیت بازار سهام نیز وجود دارد. عرضه‌‌‌‌‌‌‌‌ها به‌منظور جلوگیری از رشد هیجانی که ممکن است در بازار سرمایه روی دهد، صورت می‌گیرد. چنین رفتاری غالبا به‌منظور ممانعت از تکرار تجربه سال‌۹۹ است. زمانی که صحبت از بازه میان‌مدت برای سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری در این گروه به میان می‌آید به این معنی خواهد بود که سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذار حداقل دید یک‌‌‌‌‌‌‌‌ساله داشته باشد. مجامعی که شرکت‌های فعال در صنعت خواهند داشت، سود مطلوبی که مورد تقسیم قرار می‌گیرد و P/E Forward خوبی که پالایشگاهی‌‌‌‌‌‌‌‌ها برخوردار هستند، همگی نشان از وضعیت مطلوب گروه دارد. چنین صنعتی در حوزه سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری در گروه گزینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های کم‌ریسک تا ریسک متعادل طبقه‌‌‌‌‌‌‌‌بندی می‌شود. در حوزه صندوق‌های سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری نیز بزرگ‌ترین مشکل صندوق پالایش، عرضه در زمان اوج بازار بود.

از طرفی سازوکار مناسب برای عرضه صندوق نیز وجود نداشت. اکنون بازار در صندوق‌ها اعم از دارا و پالایش از خلأ بازارگردان رنج می‌‌‌‌‌‌‌‌برد. با توجه به تعداد یونیت‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که این صندوق‌ها دارند ایجاد یک واحدی تحت‌عنوان بازارگردانی کاری مشکل خواهد بود. تمام این عوامل باعث می‌شود که بازار آنچنان که به شرکت‌های پالایشی توجه دارد به صندوق پالایش که ۳۰ تا ۴۰‌درصد پایین‌تر از NAV است توجهی نکند.

صرفا به دلیل اینکه سازوکار مناسبی برای بازارگردانی آن وجود ندارد و مدت زمان زیادی است که صندوق پالایش در ارقامی پایین‌تر از NAV مورد معامله قرار می‌گیرد، فروشندگان زیادی هستند که به دلیل خستگی هرگاه با مشاهده یک رشد قیمتی اقدام به عرضه فراوان می‌کنند. تقویت بخش بازارگردانی این قبیل از صندوق‌ها از سوی دولت ضروری است و این نهاد باید سازوکار درستی برای این موضوع در نظر بگیرد تا حداقل اعتماد سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران حقیقی با توجه به محدوده بازارگردانی تا حدودی بازگردد. فارغ از این موضوع بازار سرمایه یک بازار تورم‌محور است. در صورتی‌که سیکل‌‌‌‌‌‌‌‌های بازدهی بازار مورد ارزیابی قرار گیرد مشاهده می‌شود که حداقل ۲ سیکل گذشته، همزمان با افزایش قیمت دلار با یک محدوده زمانی رخ داده است. زمانی که افزایش قیمت دلار به وقوع پیوست مدتی پس از آن سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران رشد بازار سرمایه را تجربه کردند. اکنون نیز با توجه به رویداد‌‌‌‌‌‌‌‌های اخیر و انتظاراتی که برای افزایش قیمت دلار وجود دارد به‌طور مجدد یک همسویی در حال ایجاد‌شدن است. احتمالا افزایش قیمت دلار را داشته باشیم. در صورت سرکوب دلار نیز بازار سهام، تورم انتظاری که در قیمت محصولات ایجاد می‌شود را زیرنظر دارد. افزایش نرخ‌های ۳۰، ۴۰ و ۵۰‌درصدی که در صنایع ایجاد شده با توجه به وضعیت کشور و افزایش نقدینگی توام با خلق پولی که وجود دارد انتظاراتی ایجاد می‌کند مبنی‌بر اینکه دوباره درگیر تورم خواهیم شد.

بر این اساس انتظاراتی که برای آینده وجود دارد و بخشی از آن در حال‌حاضر به وقوع پیوسته است به نوعی باعث شده بخشی از سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران تا حدودی به سمت بازار‌‌‌‌‌‌‌‌های غیرمولد نیز تغییر مسیر دهند. در بازار خودرو و مسکن (به دلیل رشد قیمتی که تجربه کرد با تقاضای کمتری همراه است) و سهام (تا حدودی طی چند وقت اخیر سهام ریالی تحت‌تاثیر تورم انتظاری رشد کرد) منابع با توجه به میزان تورم انتظاری در حال گردش است. با این حال نمی‌توان گفت بازار‌‌‌‌‌‌‌‌های موازی به محدوده اشباع قیمتی رسیده‌‌‌‌‌‌‌‌اند و افزایش انتظارات تورمی می‌تواند موجی از منابع حاضر در این بازارها را به سمت بورس روانه کند. زمانی که کلیت بازار‌‌‌‌‌‌‌‌های مالی را در نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌گیریم در کنار آن باید نرخ سود بدون ریسک را هم مورد‌توجه قرار داد. به این معنی که اگر مسکن به‌صورت میانگین در سال‌۱۴۰۱ حدود ۲۰‌درصد افزایش نرخ را تجربه کند، این رقم در واقع همان هزینه فرصتی است که سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذار دارد. اگر این پول در بانک نیز سپرده شود همین بازدهی را ایجاد می‌کند، بنابراین با فرض ۲۰‌درصد نمی‌توان بازار مسکن را به‌عنوان یک بازار مطلوب برای سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری در نظر بگیریم. در سایر بازار‌‌‌‌‌‌‌‌ها همانند بازار سهام، با توجه به وضعیتی که وجود دارد، ریزش‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که تجربه شد و قرارگرفتن قیمت سهام در محدوده‌‌‌‌‌‌‌‌هایی کمتر از ارزش واقعی، اثرات تورمی در بازار سرمایه خود را بیشتر از سایر بازار‌‌‌‌‌‌‌‌های مالی نشان می‌دهد.در بازاری همانند سکه قیمت‌ها به‌طور مستقیم به نرخ دلار وابسته است.  عملا چون دلار به‌صورت محدود و کنترل‌شده افزایش قیمت دارد و به نوعی سرکوب قیمتی برای آن اتفاق می‌‌‌‌‌‌‌‌افتد در نتیجه نمی‌توان انتظارات عجیبی از بازار‌‌‌‌‌‌‌‌ها داشت. به سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌گذاران توصیه می‌شود که یک پرتفویی متشکل از دارایی‌های مختلف از جمله سهام ایجاد کنند تا اثرات سیاسی و اقتصادی را از یکدیگر جدا کنند.