کریپتو رقیب سهام
در ابتدا میتوان اشاره کرد شرایط منحصربهفرد اقتصاد ایران و پیرامون آن، بازار سرمایه؛ باعث شده است مقایسه با چرخههای زمانی درگذشته تقریبا غیرممکن باشد. باوجود این از چند منظر میتوان بهطور کامل این موضوع را بررسی کرد:
مولفه اول شرایط بورس تهران، عدم اطمینان سرمایهگذاران به بازار بورس است؛ سال گذشته با ورود ۱۴ میلیون سهامدار جدید و مبلغ ۱۰۰ همت نقدینگی اشخاص حقیقی به بورس در ۸ ماه صعود، خون جدیدی در شریان بورس راه افتاد و محرک اصلی حرکت بازار شد. بخش عمدهای از این مبلغ، مربوط به پسانداز بسیار کوچک افراد بود که باهدف سرمایهگذاری در بورس، آن را از بانکها خارج کرده بودند. این اتفاق بسیار مثبت را دولت و نهادهای مربوطه فرصتسوزی کردند. اتفاقی که مشخص نیست مجددا رخ دهد یا خیر یا چقدر زمان میبرد که بازار سرمایه مجددا چنین فرصتی نصیبش شود. بههرحال بازار دچار ریزش شد، ولی آنچه منجر به بیاعتمادی شد، تکرار چندینباره شعارها، اظهارنظر مسوولان مرتبط و غیرمرتبط، قانونگذاریهای خلقالساعه و عدم تحقق آنها تا به امروز است. دعوت مدیران و مسوولان ارشد دولتی به سرمایهگذاری در بورس و همچنین تعیین کف شاخص توسط رئیس دفتر رئیسجمهور سابق و تعیین هدف شاخص توسط معاون اقتصادی رئیسجمهور فعلی نیز از این قبیل اقدامات دستوری و شعارگونه است و همچنان نیز ادامه دارد. عدم تحقق هر یک از این وعدهها بخشی از اعتماد را در بازار سرمایه از بین برد.
آنچه در این مقطع میتواند به بورس کمک کند، مدیریت تحولگرایانه، اصولی و علمی است. مدیریت دستوری و شعاری جز آسیب به ذات بازار، نتیجه دیگری ندارد. بارها از نیاز بورس به تهیه زیرساختهای مناسب توسط تصمیمسازان و نهادهای ناظر سخن گفته شده است. اما هیچ تغییری در این زمینه شاهد نبودهایم. دامنه نوسان همچنان همانگونه باقی مانده، قوانین اصلاحات مناسبی نداشتهاند، رفتارهای نظارتی سلیقهای است و ابزارهای مالی برای دوطرفه کردن بازار گسترش نیافتهاند.
مولفه بعدی مسائل سیاسی و ناهماهنگیهای دولت ماست؛ در برهه زمانی خرداد تا شهریور ریسک انتخابات و انتخاب وزیر اقتصاد و ریاست بانک مرکزی بر بازار چیره شده بود. امیدواری به رشد بورس در دولت جدید زیاد دوام نیاورد و پس از موجکوتاه صعودی، مجددا راه نزول را در پیش گرفت. اختلاف و عدم هماهنگی در دولت جدید نیز بیش از دولت قبل وجود دارد. یکی از جرقههای ریزش سال ۹۹ با اختلاف بین وزارت نفت و وزارت اقتصاد در نحوه فروش ETF دولتی پالایشی زده شد؛ اما در دولت جدید اختلافات بیشتری منجر به عدم اعتماد به بازار سرمایه شده است. همچنان فرد اول اقتصادی دولت مشخص نیست، میان وزیر اقتصاد، معاون اقتصادی و مسوول هماهنگی تیم اقتصادی هماهنگی وجود ندارد. حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی و عدم تصمیمگیری مشخص درباره آن، مثال دیگری برای ناهماهنگیها است. مصوبه افزایش قیمت خودرو و لغو آن توسط رئیسجمهور و مجددا ابلاغ مصوبه طی چند هفته بعد نیز مثال دیگری است. اما مهمترین و بنیادیترین اتفاق اخیر، ارائه لایحه بودجه دولت به مجلس برای سال ۱۴۰۱ است که منجر به کاهش سود شرکتهای معدنی، فولادیها و پتروشیمیها از طرق مختلف میشود. ترسهایی که با طرح ۱۰بندی حمایت از بورس در ستاد اقتصادی دولت تقریبا کاهش یافت، ولی سرانجام آن، بیاعتمادی براثر ریسکهای قانونگذاری برای بازار بود.
مولفه دیگری که منجر به این بیاعتمادی شده است، چشمانداز وضعیت تولید و کسبوکار در کشوراست. مشکل تامین انرژی بهخصوص برای گروه فلزات اساسی، پتروشیمیها، سیمانیها و... ریسک جدیدی برای اقتصاد ایران است. تامین خوراک گاز در فصول سرد و تامین برق در فصول گرم این مشکلات را پدید آورده است. چشمانداز تامین مواد اولیه تولید و قیمتگذاری دستوری که در صنایع مختلف ایجاد رانت میکند نیز در این زمینه تاثیرگذار است. کاهش حاشیه سود شرکتها در پی این موضوع، شرکتها را در شرایط خوبی قرار نمیدهد.
در کل آنچه مشهود است اینکه سیاستهای دولت تاثیر بسزایی در روند بورس دارد و در حال حاضر برنامهای برای آغاز حرکت صعودی قوی بورس اجرا نشده است. باید پذیرفت صعود و نزول و روند کلی بازار توسط دولتها کنترل میشود. همان سیاستی که درسال ۹۹ شاخص را به بالاتر از ۲ میلیون واحد رساند و سپس ریزش و فرسایش در بازار را آغاز کرد و تامینمالی از طریق فروش اوراق را گسترش داد.
مولفه دیگری که در این وضعیت موثر بوده، بازار ارزهای دیجیتال به عنوان یک بازار موازی است. آمارها نشان میدهد اقبال به ارزهای دیجیتال بسیار بالاست. بسیاری از پولهایی که از بورس خارج شدند، برای سرمایهگذاری به آنجا رفتهاند. گفته میشود ارزش معاملات ارزهای دیجیتال در صرافیهای ایرانی در ماههای اخیر از ارزش معاملات بورس ایران بیشتر است. با توجه به پوشش ریسک نرخ دلار و پایین بودن محدودیتهای معاملاتی و عدم دستکاریهای دولتی بعید به نظر میرسد پولی ازآنجا مجددا وارد بورس شود.
تحلیلگران بنیادی در حال حاضر بورس را ارزنده میدانند، ولی اینگونه فکر میکنند که متغیرها بسیار کمثبات هستند و ازاینرو امکان ارزشگذاری دقیقی برای بازار وجود ندارد. باید به این موضوع اشاره کرد که بازار سرمایه انتظارات آینده را معامله میکند. آینده اقتصاد ایران در حال حاضر مهآلود و پر از ابهام است.
اما از دیدگاه تحلیل تکنیکال بازار روندی خنثی دارد. بازاری که بعد از یک جهش بزرگ و ریزش عمیق وارد اصلاح زمانی شده و فرسایش و رکود را در پیش گرفت. بازار بهطورکلی در این حالت برای نوسانگیریهای کوتاهمدت مطلوب بوده است. البته دید نوسانگیری در وضعیت فعلی بازار اجازه رشد قیمت سهام را نمیدهد.
آنچه واضح است اینکه ارزش معاملات بورس بسیار پایین است و ورود پول به صندوقها و اوراق درآمد ثابت ادامهدار است. بازار دلایلی مبنی بر درجا زدن، اصلاح و عدم صعود و در کل اخبار منفی را بیشتر از اخبار مثبت میبیند و وزن بیشتری در تحلیلها به آن میدهد؛ اما امیدواری فعالان بازار براین است که با آغاز نیمه دوم زمستان و نزدیک شدن به فصل مجامع، بورس روزهای بهتری را سپری کند و اعتماد ازدسترفته، به عنوان بزرگترین و مهمترین سرمایه بازار، آرامآرام بازگردد.