آیا متغیرهای بنیادی میتوانند در تحریک تقاضا موثر واقع شوند؟
بورس در تدارک بازگشت
بازار سهام در هفته گذشته شاهد تشدید موج عرضه و افت قیمتها بود به نحوی که با عقبنشینی بیش از ۴درصدی شاخص، دماسنج بازار به کانال ۲/ ۱میلیون واحدی بازگشت. در بازار ارز آزاد نیز دلار با سطح حمایتی مهم ۲۷هزار تومان درگیر شد که در گذشته بارها به عنوان مانع برای افت بیشتر عمل کرده و این بار هم موجب هدایت قیمتها به سمت کانال بالاتر شد. در بازارهای جهانی اما قیمت نفت برنت با عبور از سطح ۸۶ دلار در هر بشکه، وارد فضای جدیدی به لحاظ نموداری شده که پیشبینیهای قبلی مبنی بر تحقق نفت سه رقمی را پررنگتر کرده است. در سایر کامودیتیها نظیر مس، روی و آلومینیوم نیز قیمتها شاهد رشد مناسبی بودهاند.
در همین حال، خلأ اطلاعاتی سرمایهگذاران در بازار سهام با دریافت گزارشهای ۹ ماهه در پایان هفته گذشته تا حد زیادی جبران شد، تا جایی که با عملکرد فراتر از انتظار در برخی گروههای مهم شامل پالایشگاهها، بعضی پتروشیمیها و نیز تکسهمها در صنایع مختلف، جبهه بنیادی در بورس تقویت شد. با توجه به افزایش نسبی تقاضا در روز چهارشنبه و دست به دست هم دادن سه عامل صعود قیمتهای جهانی، نرخ ارز و گزارشهای ۹ماهه، انتظار میرود فضای بازار در هفته جاری مستعد رشد باشد.
گزارشها از همه رنگ
طبق روال مرسوم، ۲ روز پایانی هفته گذشته مقارن با ارسال پرحجم گزارشهای فصلی شرکتها بود. بسیاری از تحلیلگران از مدتها پیش امیدوار بودند دریافت این اطلاعات با توجه به رکود عمیق بازار بهانهای برای تغییر فضا فراهم کند. در همین راستا، صنعت پالایشی در پاییز خوش درخشید و به لطف رشد ممتد قیمت جهانی نفت و نیز افزایش حاشیه قیمت فروش محصولات با نفت خام (موسوم به کرک اسپرد) جهش حدود دو برابری سودآوری در سطح کل صنعت نسبت به تابستان را به ثبت رساند. گزارشهای پالایشگاهها همچنین بار دیگر توجه سرمایهگذاران را به اثرگذاری مستقیم نرخ نفت و نرخ تبدیل دلار در سامانه نیما بر سودآوری این شرکتها معطوف کرد؛ رابطهای که در هفتههای اخیر مورد بیاعتنایی فعالان بازار بود. نکته جالب آنکه در دیماه هر دو عامل کماکان حرکت بر مدار مساعد پاییز را ادامه دادهاند. در گروه پتروشیمی، عملکرد اورهسازان بزرگ جالب بود اما برخی دیگر از شرکتهای این صنعت نظیر متانولسازها، به دلیل رشد قیمت خوراک و کاهش نسبی نرخ محصول، فصل جالبی را پشت سر نگذاشتند. در فولادیها، بزرگان صنعت یعنی مبارکه و خوزستان بهتر ظاهر شدند و ملی مس و دوقلوهای سنگآهنی نیز در سطح انتظار بازار عمل کردند. گروههای موسوم به برجامی نظیر خودرو و بانک اما در مجموع گزارشهای مناسبی نداشتند؛ هر چند در میان بانکها برخی تکنمادها وضعیت بهتری را تجربه کردند. در بین گروههای وابسته به ارز ترجیحی، تولیدکنندگان محصولات شیر نسبتا خوب ظاهر شدند و در بین داروسازان و شرکتهای پخش هم شگفتیسازان در پاییز کم نبودند. در شرکتهای سرمایهگذاری نیز بهرغم افت درآمد فروش سهام ناشی از رکود بازار بعضا گزارشها جالب با سوددهی مناسب و نسبت قیمت بر درآمد معقول با عنایت به گزارشهای ۹ماهه قابل کشف است. در مجموع میتوان گفت انتشار کارنامه شرکتها در هفته گذشته پتانسیل آن را دارد که به عنوان یک عامل کمکی جهت تعدیل رکود بورس عمل کند و شرایط رونق بهویژه در صنایع پیشرو به لحاظ رشد سودآوری در کوتاهمدت را ایجاد کند.
یک بام و دو هوای ارزشگذاری
در یک سال اخیر، این گزاره به طور مکرر از سوی برخی کارشناسان مطرح شده که در بازار سهام به وفور گزینههایی با ارزشگذاری مناسب یافت میشوند که خرید آنها از سرمایهگذاری در اوراق با درآمد ثابت بهتر است. منطق این توصیه از مفهوم نسبت موسوم به P/ E یعنی قیمت بر درآمد سهام سرچشمه میگیرد که در مورد برخی شرکتها به میانگین بلندمدت (۵ تا ۶ واحد) رسیده است. این توصیه البته در یکسال گذشته موثر نبوده به نحوی که بهرغم ارزشگذاری جذاب، عملکرد سرمایهگذاران در سطح یک سبد متنوع قابل قبول نبوده و اغلب از بازدهی اوراق با درآمد ثابت عقب مانده است. این در حالی است که در نیمه دوم سال ۹۸ و نیمه اول سال ۹۹، با ارزشگذاری به مراتب بالاتر، اشتیاق فزایندهای برای خرید سهام وجود داشت. در توضیح دلایل این تفاوت باید به چشمانداز بازار ارز به عنوان یکی از متغیرهای کلیدی موثر بر بورس توجه داشت. از این منظر، در شرایطی که قیمتهای ارز به لطف درآمدهای نفتی و تعدیل فشار تحریمها کمابیش باثبات است عملا سود اوراق با درآمد ثابت برای دارندگان آن به صورت واقعی (دلاری) تحقق مییابد؛ از این رو در موقعیت برابر، با توجه به ریسکهای حاکم بر سرمایهگذاری در بورس، توجیه لازم برای خرید سهام حتی با نسبتهای قیمت به درآمد ۵ تا ۶ واحد بعضا ایجاد نمیشود. اما در شرایط عدمثبات ارزی، سود سپرده ریالی حتی در محدوده بالای ۲۰درصد، جذابیت خاصی از منظر حفظ ارزش دارایی ایجاد نمیکند و در نقطه مقابل، خرید سهام شرکتها به دلیل امکان افزایش درآمد فروش و سودآوری همگام با رشد ارزی، پتانسیل محافظت از ارزش واقعی دارایی سرمایهگذاران را دارد. بنابراین، در چنین فضایی، بهرغم ارزشگذاری بالاتر و بازده نقدی پائینتر، توجیه خرید سهام در برابر سپرده بانکی قوی خواهد ماند. از این رو میتوان گفت با اتکای صرف بر نسبتهای ارزشگذاری نظیر P/ E نمیتوان توصیهای مبنی بر خرید و فروش سهام بهویژه در بازههای زمانی کوتاهمدت مطرح کرد و در فضای بازار ایران، سایر متغیرها نظیر چشمانداز نرخ ارز به دلیل تنظیم جذابیت بازار رقیب (سود سپرده بانکی) قضاوت در خصوص ارزشگذاری را تحتتاثیر قرار میدهد.
بوی نفت ۱۰۰ دلاری در بازار جهانی
بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس که معمولا پیشبینیهای بهتری در خصوص قیمت جهانی نفت دارد، مدلهای خود را بهروز کرده و در ۲سناریو با بازگشت ایران به بازار نفت، پیشبینی ۸۵ دلاری و در سناریوی ادامه وضع موجود، نرخ میانگین ۹۵ دلاری را برای سال ۲۰۲۲ پیشبینی کرده است. دیگر نهادهای مالی، نظیر بانک آمریکا پیشبینی نفت ۱۰۰ دلاری را در سالجاری میلادی دارند.
نکته جالب بنیادی دیگر عبارت از عدمتوان برخی کشورهای تولیدکننده اوپک (نظیر آنگولا، الجزیره، لیبی و... و حتی روسیه) در تحقق افزایش تولید مطابق با برنامه اعلامی اوپک است که بهزعم بسیاری از کارشناسان به محدودیتهای فنی و کمبود سرمایهگذاری در گذشته بازمیگردد. در همین حال، در صورت تحقق برخی پیشبینیها مبنی بر نزدیک بودن پایان کرونا، تابستان داغی به لحاظ مسافرتها و مصرف سوخت در پیش است که چشمانداز افزایش بیشتر تقاضا در افق کوتاهمدت را ترسیم میکند. از منظر اقتصاد ایران نیز میتوان انتظار داشت در صورت رفع تحریمها، قیمتهای فعلی نفت، زمینه مناسبی جهت حفظ ثبات ریال در افق سال آینده را ایجاد کند؛ وضعیتی که در صورت تحقق، برای شرکتهای کالامحور و صادراتی در بورس تهران، از جهت برابری نرخ ارز، پتانسیل خاصی ایجاد نمیکند.