نقش پررنگ عوامل بیرونی بر روند بورس
به این صورت که اکثر سهام بزرگ بازارگردانهایشان کف و سقف سهمها را با دامنهنوسان منفی یکدرصد و یا منفی دودرصد و به همان نسبت مثبت یک یا مثبت دودرصد در خوشبینانهترین حالت با الگوریتمها کنترل میکنند. در چنین شرایطی بازار به فاز خنثی و کمای معاملاتی فرومیرود؛ فضای تاریکی که سرمایهگذار را نسبت به ورود به این بازار دچار تردید میکند. بر همین اساس بهنظر میرسد نباید انتظار ورود پول حقیقی و حمایت حقوقی را داشته باشیم. بازار سهام مدتهاست که به روند منفی خود ادامه میدهد. روندی ناامیدکننده که با سیاستگذارهای دستوری همچنان در سراشیبی سقوط قرار دارد. بررسی وضعیت داد و ستدهای هفتههای اخیر بازار سرمایه نشان میدهد معاملات بهصورت مهندسیشده در حال انجام است. شرکتها چه از لحاظ ارزش جایگزینی و چه از لحاظ p/ eو epsکه میسازند بسیار ارزنده هستند. اگر نگاه متولیان بازار نسبت به بازار تغییر کند، بازار این پتانسیل را دارد که پولهایی که در بازارهای موازی سرگردان و بلاتکلیف هستند به سمت بورس جذب شوند و طبیعتا هم سرمایهگذاران و هم دولت وارد بازی دوسر برد خواهند شد. این اتفاق در صورتی رخ خواهد داد که سیاستگذاران اقتصادی کشور رشد بازار سرمایه را متضاد با رشد اقتصادی کشور نبینند.
بازیگران بازیای که اکنون به راهافتاده محکوم به شکستند. هم دولت که مالک هشتاددرصد شرکتها است ضرر میکند و هم صندوقهای بازنشستگی و هم مردم و هم سرمایه اجتماعی کشور تضعیف میشود بهطوری که عواقب و هزینههایش بسیار گزاف و سنگین خواهد بود. این در حالی است بسیاری از سهامدارانی که وارد بورس شدهاند با ترغیب و تشویق مسوولان سرمایه خود را وارد این بازار کردهاند، اما متاسفانه در دولت فعلی و دولت گذشته نیز نگاه به بازار سرمایه، نگاهی ابزاری است. این نگاه ابزاری در حالحاضر در بودجه نیز نمایان شده است و در دولت قبل نیز در اتفاقاتی که در بهار۹۹ تا مرداد ۹۹ افتاد خودش را نشان داد. نتیجه این نگاه ابزاری فروپاشی بازار سرمایه و تضعیف اقتصاد کشور است. به هر روی این موضوع، مسالهای نیست که بتوان آن را کتمان کرد و امیدوارم مسوولان امر از نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشور بهراحتی عبور نکنند.