کدام نگاه به تقویت قیمت سهام منجر شد؟
جهت انتظارات در بورس
محمدامین خدابخش: پیشروی آهسته و پیوسته قیمتها در بورس تهران همچنان تداوم دارد و بازار سهام در حالی روز گذشته را نیز با رشد ۰۸/ ۱ درصدی شاخص کل بورس به اتمام رساند که تمایل مردم به بازار سرمایه از هر وقت دیگری نسبتبه یک سال گذشته بیشتر شده است. در حال حاضر بازار سهام بیش از هر وقتی مشغول خرید آینده است. بررسیها حکایت از آن دارد که روز گذشته در حالی قیمت بسیاری از نمادهای دلار در بازار سهام رو به فزونی گذاشته که در بازارهای جهانی قیمتها به سبب ترس از شیوع مجدد کرونا و عدممهار مناسب آن که خود عاملی موثر بر کاهش تقاضای کل در اقتصاد جهانی است، رو به کاهش است. از سویی دیگر نه جواب مشخص برای نحوه مهار کسری بودجه در داخل وجود دارد و نه سمت و سوی تیم اقتصادی دولت تاکنون مشخص شده است. اینطور که به نظر میآید تمامی این عوامل سبب شده تا عامل انتظارات در شرایط کنونی مهمترین بازیگر در صحنه تصمیمگیری سرمایهگذاران خرد باشد و سرمایهگذاران را بر آن دارد تا برای حفظ ارزش دارایی خود از شر تورم انتظاری مجدد به بازار سهام روی بیاورند. همین امر به خوبی توجیه میکند که چرا بازار سهام آنطور که باید در روزهای معاملاتی اخیر از روند تحولات بازارهای جهانی اثر نپذیرفته و بدون آنکه مانند تجارب قبلی نگاه خود را به قیمتهای رقمخورده در خارج از کشور دوخته باشد صرفا بر اساس تمایلات و پیشبینیهای مردم از آینده طی مسیر میکند.
فکر زمستان
«بازار آینده را میخرد» این جملهای است که ممکن است هر یک از خوانندگان این گزارش تا به حال شنیده باشند. جمله فوق زمانی به کار گرفته میشود که یا انتظارات تورمی رو به فزونی گذاشته است یا وقوع یک اتفاق مهم در یک صنعت یا شرکت آن هم از جنس راهاندازی یک خط تولید جدید یا به کارگیری تکنولوژی تازه میتواند قیمت آتی سهام را به کلی دستخوش تغییر کند. در این شرایط است که انتظار بازار نسبت به آینده قیمت یک سهم تغییر میکند و هر یک از سرمایهگذاران به فراخور تحلیلی که از وضعیت دارد زودتر از حصول نتایج ملموس اقدام به خرید سهام میکند. همین امر سبب میشود تا بازار در نهایت شروع به پیشخور کردن قیمتها کند و بدون آنکه هنوز اتفاق مهمی افتاده باشد قیمتها بالا برود. طبیعتا در چنین شرایطی همواره این احتمال وجود دارد که بازار سهام در تحلیل وضعیت موجود اشتباه کند و بعدا نیز تسریع در افزایش قیمت یک یا چند صنعت منجر به شکلگیری حباب قیمت در امتداد روند صعودی شود؛ برای مثال حباب داتکام در سال ۲۰۰۰ چنین شرایطی داشت. به عبارتی دیگر بازار در برآورد خود از آینده دچار اشتباه میشود و ارزندگی سهام را به اشتباه اندازه میگیرد.
در اینجا اما نکتهای مهم وجود دارد. عموم این حبابهای قیمت دارایی که در نهایت حاصل تقاضای بیش از حد و تجمیع افراد خوشبین در میان متقاضیان است، در وضعیتی به وقوع میپیوندند که یا کلیت اقتصاد در حرکتی رو به جلو قرار گرفته باشد و به همین دلیل اتفاقات رخ داده از لحاظ ماهوی ناشناخته باشند. در چنین شرایطی طبیعی است که بیشواکنشی نسبت به رویدادها در بازارهای مالی مشاهده شود. این در حالی است که در کشورهایی نظیر ایران که تورم تقریبا به شکلی مداوم در حال رشد بوده و جزو مشخصههای اصلی بازار سهام شده است، به سبب ناپایدار بودن شرایط تولید، اگر حباب یا بیشواکنشی نسبت به قیمتها روی دهد، تغییر قیمت سهام عموما تورمی است. در چنین شرایطی نیز اگر چه انتظارات آتی منجر به پیشخور شدن قیمتها میشود با این حال نمیتوان انتظار داشت که تمامی این پیشخور شدنها که همان پیشدستی کردن خریداران برای دفع مخاطرات آینده است به حباب منجر شوند. چرا که در چنین شرایطی اولا وقوع یک واقعه تکرارشونده به تعدیل انتظارات در بازار منجر میشود و ثانیا تورم و تاثیر همبستگی قیمتها در بازارهای موازی امری نامعلوم و غیرمنتظره نیست که نتوان در یک بازار به آن نظر داشت. از این رو چنین شرایطی با اینکه احتمال وقوع حباب را از بین نمیبرد اما به طور معمول در بلندمدت شانس تحقق آن را رفتهرفته اندک میکند.
در حال حاضر رصد رفتار معاملهگران در بازار سهام حکایت از تشابه شرایط موجود با دورههای آغاز رونق تورمی در بازارهایی نظیر بورس دارد. اما آیا اینگونه است؟ اینطور که به نظر میرسد در دوره ثبات نسبی دلار آن هم در سالی که عدمتوازن میان منابع و مصارف بودجه دولت صدای بسیاری از اقتصاددانها را درآورده، مردم فرض را بر این گذاشتهاند که بازار سهام نیز پس از یک دوره رکود سنگین که یک سال به طول انجامیده از شانس خوبی برای تطبیق هر چه بیشتر خود با واقعیات اقتصاد برخوردار است. دقیقا به همین دلیل است که در طول دو ماه گذشته تقاضا در بازار سهام افزایش یافته در حالی که میزان صفهای فروش در فاصله نه چندان دور تا شرایط فعلی رقمی نزدیک به ۸۰ درصد نمادهای مورد معامله را دربرمیگرفت، امروز به حدود ۱۰ درصد کاهش یافته است. در این میان نه تنها به موازات کاهش میزان صفوف فروش صفهای خرید بزرگتر شدهاند بلکه ارزش معاملات نیز افزایشی چشمگیر یافته است.
از طرفی دیگر از ابتدای سال تا به امروز، بهای بسیاری از کالاها و خدمات در بخشهای مختلف اقتصاد بیشتر شده و همین امر سکون قیمتها در بورس طی یک سال گذشته را بیشتر در چشم مردم پررنگ میکند. اینطور که به نظر میرسد تمامی عوامل اعم از قیمتها در بازارهای جهانی، قیمت بالقوه ارز در بازار داخلی، تداوم ابهام در مورد سمت و سوی آینده تیم اقتصادی دولت و معلق ماندن مذاکرات احیای برجام همه را بر آن داشته تا در دوره ثبات دلار در مقابل شرایط کنونی اقتصاد فکر زمستان کنند و بیش از هر چیز به سمت نمادهای دلاری بروند.
در بازارهای جهانی
روز گذشته در بازارهای جهانی سمت و سوی قیمتها کاهشی بود و بیم از رمق افتادن رونق پولی در اقتصادهای مطرح دنیا نظیر ایالات متحده و جمهوری خلق چین راه را برای تداوم روند صعودی بهای کامودیتی در بازارهای جهانی بست. شنیدهها هم اکنون حاکی از آن است که افزایش تعداد بستریها ناشی از کرونا در کشورهایی نظیر چین و آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصادهای جهان در کنار رشد قابلتوجه تورم در اقتصاد آمریکا که احتمالا هم راه را برای انتظار اسکناس بیشتر میبندد و هم مانع از تداوم نرخ بهره در سطوح پایین فعلی خواهد شد و عواملی از این دست سبب شده تا حداقل در کوتاهمدت راه برای افزایش بیشتر قیمتها در بازارهای مربوطه بسته شود و با گستردهتر شدن کرونا و به چشم آمدن ضعف نوع بشر در مقابل آن ناامیدی برای بهبود اقتصاد جهانی در روزهای اخیر بیشتر وزن بگیرد. همه اینها در حالی اتفاق افتاده که در این شرایط نه تنها قیمت کامودیتیمحورها در بازار سهام روز گذشته و حتی در روزهای اخیر (به جز یکی، دو روز) افزایشی بوده، بلکه انگار سرمایهگذاران در مواجهه با گزارشهای خوب عملکرد شرکتها و آنچه که پیشتر در خصوص سمت و سوی احتمالی اقتصاد شرح داده شد، وزن چندانی به افت قیمتها در بازارهای جهانی ندهند. دقیقا به همین دلیل است که میگوییم نحوه رفتار سرمایهگذاران به نحوی است که گویی آینده را میخرند.
در میدان سیاست
اما در دنیای سیاست نیز دو عامل عمده وجود دارد که بر عدماطمینان میافزاید و با افزودن بر ریسک نگهداری ریال سبب تشویق مردم به حضور دوباره در بازار سهام میشود. نخستین دلیل را در این زمینه میتوان طولانی شدن مذاکرات احیای برجام و به تعویق افتادن دور هفتم آن دانست. با توجه به بیاعتمادی که در فضای سیاست خارجی ایران وجود دارد بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که بدعهدی آمریکا در سالهای گذشته راه را برای به ثمر رسیدن مذاکرات در زمان حاضر ناهموار میکند. همین امر میتواند تداوم تحریمها و بالا بودن هزینه مبادله برای ایران را در حدی فراتر از حالت عادی نگاه داشته و ریسک معامله را نیز بالا نگه دارد. طبیعتا در چنین شرایطی هم توان صادراتی کشور و ارزآوری کاهش خواهد یافت و هم خود ریسک عدماطمینان برای مردم عادی را بیشتر میکند. از سوی دیگر مشخص نبودن اعضای اقتصادی کابینه پیشبینی را برای بسیاری از سرمایهگذاران سخت کرده و صاحبان پول نمیدانند که رویکرد اقتصادی دولت چگونه خواهد بود. این عامل نیز سرمایهگذاران را محتاطتر میکند و آنها بر آن میدارد تا برای محافظت از ارزش دارایی خود اقدام به معاوضه ریال با سایر داراییها بکنند.
اعداد چه میگویند؟
اما از تمامی این حرفها که بگذریم روز گذشته روزی به نسبت خوب برای بورس تهران بود. در این روز شاخص کل به میزان ۱۵ هزار و ۳۰۰ واحد رشد کرد و به سطح یک میلیون و ۴۳۳ هزار واحد رسید. در این روز افزایش میانگین وزنی قیمت کل نمادهای مجاز به معامله در بورس در حدود ۰۸/ ۱درصد بود و اگر چه این دماسنج بازار نتوانست به رکورد ۶۶/ ۲درصدی شنبه هفته قبل برسد با این حال نسبت به دو روز معاملاتی قبل توانست عملکردی بهتر از خود به نمایش بگذارد.
خالص خرید ۹ میلیارد تومانی حقیقی در این روز حکایت از آن دارد که اگرچه نحوه عملکرد سرمایهگذاران به طور کلی در خلال معاملات روز دوشنبه در حالتی متوازن به سر میبرده با این حال منفی نشدن این سنجه مهم در روز دوشنبه را میتوان به عنوان گواهی بر تقویت خوشبینی به بازار نسبت به روزهای گذشته ارزیابی کرد. البته باید به خاطر داشت که این توازن بیش از آن که در کلیت بازار رفتاری یکدست را از جانب سرمایهگذاران به نمایش گذاشته باشد بیشتر به دلیل افزایش خالص خرید حقیقی در نمادهای گروه فلزات اساسی به میزان تقریبی ۱۵۷ میلیارد تومان است که در پایان معاملات روز گذشته نیز نقش مهمی در جهتدهی به شاخص بورس داشتند. پس از این گروه سایر نمادها نظیر گروه محصولات فلزی، رایانه و سرمایهگذاری وزن اندکی در سبد خرید اشخاص حقیقی داشتند. سه گروه بانک، محصولات شیمیایی و کانههای فلزی نیز به ترتیب بیشترین خروج پول حقیقی را از بازار رقم زدند. اینطور که به نظر میآید در روزگار جابهجایی سرمایهگذاران خرد در میان صنایع مختلف بازار به سمتی رفته که سرمایه نه توان ورود به تمام صنایع و متعاقبا رشد تند و سریع شاخص بورس را دارد و نه آنقدر از آینده مطمئن است که به سادگی از خیر بازار پیچیده مالی کشور بگذرد و به آسانی پول خود را رهسپار بازارهای سادهتری نظیر طلا و سکه کند. همین امر سبب شده تا در سایه نبود آینده روشن بازارها نیز بیش از هر وقت دیگری شاهد نوسانگیری دست به عصای سرمایه در صنایع و گروههای مختلف باشد؛ عاملی که در روزهای اخیر هم موفق به رشد شاخص بورس شده و هم توانسته بازار را به سمت فضایی تحلیلیتر و پختهتر سوق بدهد.