چالشهای اجرایی راهبری شرکتی در صنعت بیمه و راهکارهای آن
در واقع راهبری شرکتی بازوی اجرایی هیاتمدیره برای هدایت شرکت به سمت اهداف تعیینشده و مجموعهای از قوانین و مقرراتی است که تضاد بالقوه بین مدیران و سهامداران (و البته کلیه ذینفعان) را حل کرده و اعتماد ذینفعان را فراهم میکند. سازوکارهای راهبری شرکتی و مدیریت ریسک پیوندی جداییناپذیر دارند، بهطوری که با رعایت الزامات و طراحی مناسب سازوکارهای راهبری شرکتی، فرآیند مدیریت ریسک سازمان تقویت شده و عملکرد شرکت بهبود مییابد. این مهم همچنین منجر به نظارت مستقیم بر عملیات شرکت و بهبود سازوکارهای نظارتی دیگر مانند افشای مناسبشده و ضمن افزایش شفافیت، عدمتقارن اطلاعاتی بین ذینفعان را کاهش خواهد داد. از اینرو، میتوان اذعان کرد که اثربخشی راهبری شرکتی و کارکرد مناسب این حوزه تنها گزینه قابلانتخاب برای رویارویی با بحرانها و تنها راه رشد پایدار شرکتهاست. بدونشک اثرگذاری حسابرسی داخلی و کمیته حسابرسی بهعنوان بخشی از ارکان اصلی تشکیلدهنده راهبری شرکتی در مدیریت بحرانها بر کسی پوشیده نیست. از اینرو هر تلاشی در توسعه فعالیت حسابرسی داخلی نهتنها منجر به ارتقای راهبری شرکتی خواهد شد، بلکه آغازی برای خلق ارزش و تداوم ارزشآفرینی حسابرسی داخلی است. در صنعت بیمه با هدف بهبود راهبری شرکتی در الزامات نهادهای قانونگذاری مانند بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران و سازمان بورس و اوراق بهادار به رعایت اصول راهبری شرکتی در شرکتهای بیمه پرداخته شده است، اما تناقضات بین قوانین و مقررات مختلف حاکم بر صنعت بیمه، نهتنها شرکتها را درخصوص چگونگی پیادهسازی درست راهبری شرکتی سردرگم میکند، بلکه به تحقق اهداف ازپیش تعیینشده آن نیز نمیانجامد.
یکی از این تناقضات دقیقا جایگاه سازمانی حسابرسی داخلی و چگونگی پاسخگویی آن به مدیران ارشد را نشانه میگیرد. بهموجب بند۹ آییننامه حاکمیت شرکتی در موسسات بیمه (آییننامه شماره۹۳) مصوب شورایعالی بیمه در ۱۰/ ۰۲/ ۱۳۹۶ که به استناد بند ۵ ماده ۱۷ قانون تاسیس بیمه مرکزی ایران و بیمهگری تنظیم شده است: «هیاتمدیره موسسه بیمه موظف است در ساختار سازمانی موسسه بیمه واحدهایی جهت «حسابرسی و کنترل داخلی»، «مدیریت ریسک» و «تطبیق مقررات» تحتنظر مدیرعامل موسسه ایجاد کند. مسوولان واحدهای فوق مسوول امور کنترلی موضوع بند ۳-۳ ماده یک آییننامه نحوه احراز صلاحیت حرفهای کارکنان کلیدی و عملیاتی موسسات بیمه (آییننامه شماره۹۰) محسوب میشوند و صلاحیت حرفهای آنان باید طبق ضوابط آییننامه مذکور احراز شود.» همچنین طبق بند۱۰ همان آییننامه: «هیاتمدیره موسسه بیمه موظف است کمیتههایی برای مدیریت ریسک، حسابرسی و کنترل داخلی، جبران خدمات کارکنان و تطبیق مقررات ایجاد کند. ریاست هریک از کمیتههای موضوع این ماده با یکی از اعضای غیراجرایی هیاتمدیره است.» بندهای این آییننامه، طی بندهای ۲۱ و ۲۲ ماده۴۰ اساسنامه شرکتهای بیمه سهامیعام ثبت شده نزد سازمان بورس اوراق بهادار که به تایید مدیریت نظارت بر ناشران سازمان بورس اوراق بهادار و بیمه مرکزی رسیده است، تصریح شده است. این درحالی است که دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران (مصوب ۲۷/ ۰۴/ ۱۳۹۷ هیاتمدیره سازمان بورس و اوراق بهادار)، الزامات کاملا متفاوتی را در اینخصوص ابلاغ کرده است و تاکنون شواهدی مبنی بر اصلاح اساسنامه نمونه شرکتهای بیمه سهامیعام ثبت شده نزد سازمان بورس طبق این دستورالعمل یا ملغیکردن بخشی از مفاد آییننامه شماره ۹۳ مشاهده نشده است و عملکرد موسسات بیمه با توجه به نظارت این دو نهاد بر آنها دوگانه و بلاتکلیف است. طبق ماده۸ دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس: «هیاتمدیره باید اقدامات لازم را جهت استقرار ساز و کارهای کنترل داخلی اثربخش بهمنظور اطمینانبخشی معقول از حفاظت از داراییها و منابع شرکت در برابر اتلاف، تقلب و سوءاستفاده، تحقق کارآیی و اثربخشی عملیات شرکت، کیفیت گزارشگری مالی و غیرمالی و رعایت قوانین و مقررات، برقرار کند. همچنین واحد حسابرسی داخلی را مطابق با ضوابط و مقررات سازمان، تشکیل و مورد نظارت قرار دهد.» همچنین بر اساس ماده۱۳ همان دستورالعمل: «وظایف هیاتمدیره درخصوص انتخاب هیات عامل، مدیرعامل و قائممقام یا جانشین وی، اعضای کمیتههای ریسک، حسابرسی، انتصابات و جبران خدمات و سایر کمیتههای هیاتمدیره، مدیر حسابرسی داخلی و نظارت بر عملکرد آنان و تعیین حقوق، مزایا و پاداش مدیرعامل و قائممقام وی، اعضای کمیته حسابرسی و سایر کمیتههای هیاتمدیره که عضو هیاتمدیره نیستند و مدیر حسابرسی داخلی و مبلغ و محتوای قراردادهای حسابرسی داخلی، غیرقابل تفویض است.» با توجه به مغایرت موجود بین دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس و آییننامه حاکمیت شرکتی در موسسات بیمه (آییننامه شماره۹۳)، استقرار جایگاه واحد حسابرسی داخلی در ساختار سازمانی، تعیین مدیر حسابرسی داخلی و حقوق و مزایای وی و بهتبع آن چگونگی پاسخگویی وی به مدیرعامل و هیاتمدیره در شرکتهای بیمهای محل اشکال است.
پرواضح است که اعمال نظارت و راهبری مستقیم مدیرعامل بر واحد حسابرسی داخلی باعث کاهش اثربخشی این واحد و عدم اعمال درست سازوکارهای راهبری شرکتی خواهد شد و این امر درنهایت میتواند منجر به عدم شفافیت در صنعت بیمه شود. در شرایط منصفانه باید عملیات حسابرسی داخلی توسط واحد حسابرسی داخلی و با نظارت کمیته حسابرسی و هیاتمدیره و ارتباط با مدیرعامل انجام پذیرد.
از طرف دیگر، یکی از نیازهای اساسی کنونی فعالیت حسابرسی داخلی در صنعت بیمه، علاوه بر اصلاحات مغایرت به شرح بالا و ایجاد امور زیرساختی (شامل تدوین ساختار سازمانی واحد حسابرسی داخلی، کمیته حسابرسی، تنظیم منشور کمیته حسابرسی و منشور فعالیت حسابرسی داخلی و تعریف شرح وظایف، فرآیندهای حسابرسی داخلی و مسوولیتها و اختیارات و...)، فرهنگسازی حسابرسی داخلی و آموزش نقش حسابرسی داخلی به مدیران اجرایی (مالی و غیرمالی) است. مدیران اجرایی شرکتهای بیمهای و به خصوص مدیرعامل بهعنوان یکی از استفادهکنندگان خدمات فعالیت حسابرسی داخلی، باید با نحوه کارکرد ایشان و چگونگی تأثیرگذاری حسابرسی داخلی بر شناسایی ریسک ها و سازوکارهای اجرایی شرکت آشنا باشند تا بتوانند بیشترین استفاده را از خدمات حسابرسی داخلی ببرند. در حقیقت اگرچه عملیات حسابرسی داخلی توسط واحد حسابرسی داخلی و با نظارت کمیته حسابرسی (هیاتمدیره) و ارتباط با مدیرعامل انجام میگیرد، اما فعالیت حسابرسی داخلی دربرگیرنده بازخورد و نقش ارکان راهبری، مدیران اجرایی و کارکنان سازمان است و واحد حسابرسی داخلی و کمیته حسابرسی نمیتوانند بهتنهایی و بدون همکاری کلیه واحدهای سازمانی به ایفای مسوولیتهای خود بپردازند؛ اما این امر نباید مانع از ارتباط مستقیم واحد حسابرسی داخلی با هیاتمدیره بشود و از مسوولیتهای پاسخگویی و اختیارات آزادی عمل این واحد بکاهد.
با شروع فعالیت حسابرسی داخلی، بررسی اثربخشی و کارکرد مناسب این واحد نیز موضوع بااهمیتی است که نباید از آن غافل شد. برای بلوغ این فعالیت، همزمان با اجرای رویهها و فرآیندهای حسابرسی داخلی، باید سازوکاری برای اطمینان از اثربخشی و ایفای مسوولیتهای فعالیت حسابرسی داخلی (شامل عملکرد واحد حسابرسی داخلی، حسابرس مستقل، کمیته حسابرسی و ایفای مسوولیتهای سایر واحدهای سازمانی در قبال حسابرسی داخلی) ایجاد شود تا بتوان با تکیه بر آن میزان موفقیت شرکت در دستیابی به اهداف خود در این حوزه و همچنین گامهای اجرایی بعدی به منظور بهبود و اقدام اصلاحی را تعیین کرد. این مهم تنها با اخذ بازخوردهای مناسب از وضعیت اجرایی شدن توصیههای تصویب شده واحد حسابرسی داخلی در سازمان و چگونگی اثربخشی پروژههای حسابرسی داخلی مقدور است که خود نظارت حیاتی هیاتمدیره و ارتباط با مدیرعامل را میطلبد. چیزی که در صنعت بیمه به آن توجه کافی نشده است.
در مجموع، با توجه به شرایط پرریسک کنونی میتوان گفت، مقوله راهبری شرکتی قطعه مفقوده پازل نقشه راه شرکت برای رسیدن به رشد و موفقیت پایدار در صنعت بیمه است که تقویت و جایگذاری مناسب هر یک از این قسمتها در جایگاه و نقش مناسب خود، باعث روشن شدن نقشه راه و وضوح استراتژیها و مسیر حرکت شرکتهای فعال در صنعت بیمه برای نیل به اهداف عام المنفعه و شرکتی خواهد شد. از آنجا که حسابرسی داخلی در راهبری شرکتی نقش تعیینکننده و اساسی دارد، به منظور مدیریت ریسک بهینهتر و افزایش توان راهبری شرکتی، ضروری است بازنگریهای لازم در آییننامههای مربوطه و به تبع آن ساختار سازمانی(مقررات) و همچنین فرهنگسازی مناسب آن انجام شود.