«دنیایاقتصاد» بررسی کرد
راهکارهای پیشروی بورس برای خروج از بحران
فکر میکنید که وضعیت بازار سرمایه در شش ماه نخست سالجاری به چه شکل بوده است و در ادامه چه کارهایی میتوان برای بهبود وضعیت و رفع مشکلات این بازار کرد؟
از ابتدای سالجاری تا پایان نیمه نخست این سال یک مساله مهم بازار سهام را تحتتاثیر قرار داد. این مساله صف محور شدن فضای معاملاتی بود. به این معنا که بازار یا صف خرید بود یا صف فروش. این مساله سبب شد تا در ماههای ابتدایی این سال بازده قابلتوجهی نصیب سهامداران شود. بخش قابلتوجهی از این سود نیز توسط همین بازار با یک ریزش تند بازپس گرفته شد. اگر شرایط در ابتدای سالجاری تاکنون به گونهای پیش میرفت که افزایش قیمتها با سرعت کمتری به وقوع میپیوست در ادامه ممکن بود شاهد اصلاح معقولتر قیمتها باشیم. در صورت وقوع این امر بازار میتوانست در مدت طولانیتری برای عامه مردم جذاب باشد. در این شرایط وجود بازارگردان نیز میتوانست بسیار به نفع بازار باشد. اما متاسفانه بازارگردانی چندانی در نیمه نخست سال انجام نشد.
در شرایط فعلی و پس از یک ریزش قابلتوجه در قیمت بسیاری از نمادها مقرر شده که فعالیت بازارگردانی در بورس و فرابورس آغاز شود. فکر میکنید که شروع این امر در شرایط فعلی با چه موانع و مشکلاتی روبهرو خواهد بود؟
مسلما انجام این کار در شرایط فعلی سخت خواهد بود. شرکتهایی که سهام خود را با قیمت پایینتر فروختند حالا باید آن را با قیمتی بالاتر بخرند. اگر این فرآیند از ابتدای سال آغاز شده بود میتوانست بسیار برای این بازار مفید باشد. در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا برای اعمال دستور خرید یا فروش به بازارگردانها کارمزد پرداخت میشود. تامین منافع بازارگردان سبب میشود تا آنها بتوانند به خوبی بر روند سهام کنترل داشته باشند و هر نوع کمبود عرضه و تقاضا را جبران کنند.
فکر میکنید چه اتفاقاتی باید در بازار سرمایه رخ بدهد تا بازار به شکلی معقول به فضای رونق بازگردد؟
به نظر من چند راهکار برای تحقق این امر وجود دارد. شرکتهایی که سهام آنها در بازار سرمایه در حال داد و ستد است از معافیت مالیاتی ۱۰ درصدی برخوردارند. با توجه به آنکه بنا بر قانون مالیات شرکتها از درآمد سالانه ۲۵ درصد است شرکتهای بورسی با احتساب معافیت یادشده ۵/ ۲۲ درصد مالیات میپردازند. بنگاههای غیر بورسی اما ۲۵درصد مالیات میپردازند. با توجه به آنکه روند فعالیت شرکتهای بورسی نسبت به بنگاههای اقتصادی خارج از بازار سهام از شفافیت بسیار بیشتری برخوردار هستند، فکر میکنم باید میزان این معافیت افزایش پیدا کند. باید توجه داشت که این شرکتها با ورود به بازار سرمایه امکان فعالیت غیر شفاف را از خود سلب کردهاند.
این در حالی است که سایر شرکتها ممکن است بتوانند فرار مالیاتی خود را به گونههای مختلفی کتمان کنند و روند فعالیت آنها آنچنان که در بازار سرمایه شاهد هستیم شفاف نباشد. کاهش مالیات شرکتهای بورسی میتواند رونق را به بازار سرمایه بازگرداند. افزایش درآمد مالیاتی دولت از محل افزایش تراکنشهای بازار سرمایه قابلتحقق خواهد بود. بازار سهام مالیات نقل و انتقال به دولت پرداخت میکند. در روزهای رونق بازار سرمایه شاهد آن بودیم که ارزش معاملات به ۲۰ هزار میلیارد تومان میرسید. با توجه به اینکه نیم درصد از این مبلغ مالیات معاملات است که مستقیما به دولت انتقال پیدا میکند و بخش دیگری از کارمزدها نیز به بورس و فرابورس و شرکتهای کارگزار تعلق میگیرد که آنها نیز به دولت مالیات میدهند، میتوان این طور تصور کرد که معافیت مالیاتی شرکتها از محل افزایش تراکنشها در بازار سرمایه قابلجبران است. اگر درآمد حاصل در روزهای رونق بازار را با قیمت نفت مقایسه کنیم در مییابیم که دولت با توجه به قیمت فعلی دلار میتواند درآمد ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز را حاصل کند. این در حالی است که تحقق این درآمد بدون انجام هیچ هزینه و زحمتی حاصل خواهد شد. از این رو میتوان گفت درآمد دولت با رونق بازار سرمایه در شرایط کاهش مالیاتها کم نخواهد شد.
اما نکته دوم که در این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد این است که در حال حاضر بسیاری از شرکتهای فعال در بازار سرمایه با مشکلات گوناگونی دست به گریبان هستند. برخی از آنها مشکل مالیاتی دارند و برخی دیگر با مسائلی همچون مشکلات بدهی ارزی، فروش و مسائل اداری مواجهند. من پیشنهادم این است که برای رفع این مشکلات کمیته ویژه با اختیارات مناسب در نظر گرفته شود تا مشکلات شرکتهای فعال در بازار سهام برطرف شود و به شکل جداگانه مورد توجه قرار گیرد. این کمیته باید در برگیرنده اشخاصی باشد در سطح وزرا یا حتی معاون رئیسجمهور. تسهیل مشکلات این چنینی برای بنگاههای بورس میتواند تاثیر قابلتوجهی بر قیمت سهام شرکتها بگذارد.
اما پیشنهاد سوم به تجدید ارزیابی داراییها مربوط است. طی سالهای اخیر بخش قابلتوجهی از رونق بازار سهام مربوط به نمادهایی بود که بر اثر تورم ارزش دارایی آنها در طول سالها کاهش پیدا کرده بود و تجدید ارزیابی آنها تاثیر مهمی بر تقاضای سهام این شرکتها داشت. در حال حاضر محدودیت افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها پنج سال است. من فکر میکنم در گام اول بهتر است این محدودیت از ۵ سال به ۳ سال تغییر پیدا کند. این مساله میتواند بهعنوان موتور محرک برای تداوم روند در بازار سرمایه عمل کند. در ادامه میتوان این رقم را به یک سال نیز کاهش داد. باید توجه داشت که رشد قیمت سهام در بنگاههای بورسی به رونق تولید کمک میکند. در شرایطی که برخی از بنگاههای اقتصادی کشور تعطیل و نیمهتعطیل هستند افزایش قیمت سهام بنگاههای بورسی میتواند به انگیزهای تبدیل شود تا سرمایهگذاران شرکتهای مشابه را تقویت کنند و با ایجاد رونق در آنها شرکتهای یاد شده را به بورس بیاورند از این رو میتوان گفت رشد قیمت سهام در بورس مشوقی برای سرمایهگذاران خارج از بورس خواهد بود.
در حال حاضر با توجه به ریزشهای سنگینی که در بورس و فرابورس شاهد بودهایم، سازمان بورس در نظر دارد تا بازارگردانی را در بازار اجرا کند. این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان هم اکنون به رغم آنکه از میانه مرداد تاکنون ریزش قابلتوجهی در قیمت سهام رخ داده، همچنان بخشی از نمادهای بازار فراتر از ارزش واقعی خود معامله میشوند. فکر میکنید که شروع فرآیند بازارگردانی بدون در نظر گرفتن تفاوت شرکتها چه تبعاتی دارد؟ آیا میتواند برای بازار مضر باشد؟
این مساله میتواند برای بعضی از بنگاههای اقتصادی که قیمت سهام آنها هم اکنون حباب دارد زیانبار باشد. با این حال برای شرکتهایی که قیمت آنها حبابی نیست بازارگردانی میتواند به فعالیتی سودده بدل شود. به نظر من اعمال فشار برای همهگیری کردن بازارگردانی در شرایط فعلی چندان کارآمد نخواهد بود. سیاست خوب سیاستی است که تشویقی باشد. بهتر است برای افزایش بازارگردانی در بازار از سیاستهای تشویقی استفاده شود تا شرکتها خود انگیزه پیدا کنند تا از این فرآیند بهره لازم را ببرند. البته فکر میکنم که بیشتر نگاهها به انجام بازارگردانی به سمت نمادهای بزرگ بازار سرمایه و شبهدولتیها است. اگر قرار باشد شرکتهایی که در ماههای اخیر در قالب عرضه اولیه به بازار سرمایه آمدند و قیمت سهام آنها در مدت اندکی چند برابر شده ملزم به انجام بازارگردانی شوند، این امر میتواند چندان مثمر ثمر نباشد؛ چراکه آنها حداقل بخشی از پول حاصل از این کار را از بازار خارج کردند و قیمت سهام آنها در طول این مدت آنچنان بالا رفته که شاید بازارگردانی برای آنها چندان به صرفه نباشد. در واقع برای این شرکتها بازارگردانی به مثابه آن است که تامین مالی انجام شده از بازار سرمایه را به بازار سرمایه پس بدهند. برخی از این شرکتها حتی شاید لازم باشد تا چند برابر میزانی که از بازار سرمایه به دست آوردهاند را صرف فرآیند بازارگردانی کنند. البته تاکید میکنم بهطور کلی داشتن بازارگردان در بازار سرمایه برای شرکت اتفاق بسیار خوبی است.
در حال حاضر مسیر پیشروی بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
نیازمند آن هستیم که اعتماد به بازار سرمایه برگردد. متاسفانه در حال حاضر اعتماد از بازار سرمایه سلب شده است افرادی که با امید بسیار به سمت این بازار آمدهاند در حال حاضر با دیده تردید به بازار نگاه میکنند. فکر میکنم برای احیای بازار نیاز داریم که در بحث قانونگذاری به بازار کمک کنیم و بر اساس آنچه که گفتم شرایط برای رشد بورس تسهیل شود. در حال حاضر بسیاری از نمادها پایینتر از سطح ارزش جایگزینی هستند و در شرایطی که قیمت دلار طی یک ماه اخیر رشد کرده بازار کاهش قابلتوجه را شاهد بوده است، بنابراین در بورس و فرابورس شرایط برای افزایش قیمتها فراهم است با این حال حصول افزایش یاد شده نیازمند آن است که اعتماد عمومی نسبت به بازار بازسازی شود.