جعبه سیاه اهمیت در حسابرسی
استانداردهای حسابداری و حسابرسی، حسابداران و حسابرسان را ملزم کردهاند که در گزارشگری (صورتهای مالی یا گزارش حسابرس) اطلاعات بااهمیت را در نظر بگیرند. اطلاعات در صورتی بااهمیت است که حذف، تحریف یا مبهم کردن آن بتواند بر تصمیمگیری استفادهکنندگان اصلی بر مبنای گزارشهای مالی با مقاصد عمومی، تاثیر بگذارد (تعریف اهمیت، اصلاحات استانداردهای بینالمللی حسابداری ۱ و ۸، ص ۴). درجه اهمیت اقلام، به کمیت، ماهیت و شرایط ایجاد آنها و نوع و اندازه واحد تجاری بستگی دارد. با وجود اینکه اهمیت یکی از معیارهای اصلی تصمیمگیری حسابداران و حسابرسان است؛ استانداردهای حسابداری و حسابرسی، رهنمود مشخصی را برای سنجش بخش کمی اهمیت ارائه نکردهاند.
اهمیت دو جنبه کمی و کیفی دارد. حسابرسان بخش کمی اهمیت را با محاسبه آستانه کمی اهمیت، تعیین میکنند و برای تصمیمگیری خود بهکار میبرند. حسابرسان معمولا، برای تعیین مبلغ آستانه اهمیت، درصدی از برخی اقلام صورتهای مالی را حساب میکنند. نتایج پژوهش ایلفسن و مسیر در سال ۲۰۱۵ نشان داد که هشت موسسه بزرگ حسابرسی، درصدی از سود (زیان) قبل یا بعد از مالیات، سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک، سود ناخالص، جمع داراییها، جمع درآمدها، جمع حقوق صاحبان سرمایه و جریانهای نقدی عملیاتی را برای محاسبه میزان اهمیت بهکار میبرند. اما مبانی تعیین اهمیت و مبلغ اهمیت تعیین شده توسط حسابرسان، در دسترس عموم قرار ندارد و معمولا استفادهکنندگان گزارش حسابرس، از آن آگاهی ندارند. نبود آگاهی موجب افزایش فاصله انتظارات از حسابرسی شده و برای کاهش فاصله انتظارات، برخی پژوهشگران افشای آستانه کمی اهمیت را پیشنهاد کردهاند.اهمیت را جعبه سیاه حسابرسی نامیدهاند؛ زیرا تصمیمگیری درباره درج یک موضوع در گزارش حسابرس، نیازمند قضاوت حرفهای درباره اهمیت آن است. سنجش اهمیت، تنها یک محاسبه ریاضی نیست و بخش کمی اهمیت، باید با توجه به شرایط موجود و ماهیت موضوع و بر اساس قضاوت حرفهای حسابرس تعدیل شود. طبق مفاهیم نظری گزارشگری مالی (۲۰۱۸، بند ۲. ۱۱) «اهمیت از جنبههای مربوط بودن است و ویژه واحد تجاری و مبتنی بر ماهیت یا اندازه (یا هر دو) اقلامی است که اطلاعات گزارش مالی واحد تجاری به آنها مربوط است. در نتیجه هیات استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی نمیتواند یک آستانه کمی یکنواخت برای اهمیت تعیین کند؛ یا از پیش مشخص کند که در یک وضعیت خاص چه چیزی میتواند بااهمیت باشد».
وجود یکنواختی در سنجش اهمیت موجب آگاهی تهیهکنندگان و استفادهکنندگان از چگونگی سنجش اهمیت توسط حسابرسان میشود و این آگاهی مزایایی دارد. نزدیکتر شدن قضاوت حرفهای تهیهکنندگان صورتهای مالی به قضاوت حرفهای حسابرسان درباره اهمیت، درک بهتر صورتهای مالی و گزارش حسابرس توسط استفادهکنندگان و در نهایت، کاهش فاصله انتظارات حسابرسی از جمله مزایای این آگاهی است.باری، آگاهی از چگونگی سنجش اهمیت معایبی نیز دارد. میتوان گفت که مشخص شدن دامنه دستکاری در صورتهای مالی مهمترین عیب آن است. به این معنا که تهیهکنندگان صورتهای مالی، از آستانه کمی اهمیت آگاهی دارند و میدانند که حسابرس معمولا اقلام کوچکتر از آستانه کمی اهمیت (اهمیت در اجرا) را رسیدگی نمیکند و تحریفهای کوچکتر از آستانه کمی اهمیت در سطح صورتهای مالی (اهمیت کلی) را در گزارش نمیگنجاند. وجود انگیزه برای مدیریت سود و دستکاری صورتهای مالی همراه با دریافت گزارش حسابرس با اظهارنظر تعدیل نشده، در کنار این آگاهی میتواند موجب تحریف صورتهای مالی با ارقامی نزدیک به آستانه کمی اهمیت در سطح صورتهای مالی شود.
حسابرسان، در کشور ما معمولا آستانه کمی اهمیت در سطح صورتهای مالی را با ضرب متوسط جمع داراییها و فروش یا درآمد، در درصدهایی از پیش تعیین شده در یک دستورالعمل (کمیته تجدیدنظر دستورالعمل حسابرسی، دستورالعمل حسابرسی، ۱۳۸۲، ص ۲۲)، محاسبه میکنند. از اینرو، شیوه سنجش اهمیت توسط حسابرسان ایرانی، تقریبا یکنواخت است. با توجه به گذشت چند سال از تدوین دستورالعمل و بهکارگیری این شیوه، صاحبکارهای حسابرسی نیز با شیوه سنجش اهمیت در سطح صورتهای مالی آشنا شدهاند و پیش از حسابرسان، هنگام تهیه صورتهای مالی اهمیت را محاسبه میکنند. بنابراین در شرایط وجود انگیزههای تحریف که ریسک تحریف صورتهای مالی را بالا میبرد؛ زمینه تحریف صورتهای مالی تا نزدیک به آستانه کمی اهمیت در سطح صورتهای مالی فراهم است.
گاهی موضوع جالبتر هم میشود. استانداردهای حسابرسی بارها از اهمیت به تنهایی یا درمجموع نام بردهاند. به این معنا که گاه ممکن است یک قلم، به تنهایی بااهمیت باشد و گاه، دو یا چند قلم، در مجموع با هم بااهمیت باشند. بنابراین وجود دو یا چند تحریف کمتر از آستانه اهمیت، در مجموع میتواند موجب تحریف صورتهای مالی شود. گاه دیده یا شنیده میشود که صاحبکار، با ایجاد چند تحریف که هر یک به تنهایی کمتر از آستانه اهمیت هستند صورتهای مالی را تحریف میکند. حتی با اصلاح (شناسایی، افشا و...) بخشی از مبالغ تحریفهای کشف شده توسط حسابرس، تلاش میکنند که با انتقال به زیر آستانه اهمیت مانع درج موضوع در گزارش شوند. حسابرسان معمولا با رعایت استانداردهای حسابرسی و توجه به اهمیت در مجموع مانع چنین دستکاریهایی میشوند.
توجه بیش از اندازه به جنبه کمی اهمیت و کم توجهی به جنبه کیفی (ماهیت) و همچنین کم توجهی به «به تنهایی یا در مجموع» زمینه استفاده نادرست از اهمیت را فراهم میسازد. توجه به چند نکته ضروری به نظر میرسد: ۱- اهمیت ابزاری در خدمت گزارشگری مالی و حسابرسی است نه توجیهی برای چشمپوشی از تحریفها، ۲- انگیزههای تحریف در صورتهای مالی و ریسک تحریف بااهمیت نیازمند توجه ویژه است، ۳- اهمیت در مجموع، نیازمند توجه بیشتر است (توسط تهیهکنندگان، حسابرسان و استفادهکنندگان)؛ ۴- توجه به اینکه اهمیت جعبه سیاه حسابرسی است؛ بنابراین نقش قضاوت حرفهای حسابرس بسیار پررنگ است.
در پایان، شاید این پرسش مطرح شود که وجود تحریف پایینتر از آستانه اهمیت مشکلی ایجاد نمیکند. اما همواره اینگونه نیست. پاسخ، میتواند یادآوری این سخن آرتور لویت (مدیر اسبق کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده آمریکا) باشد؛ «از قلم انداختن سودی با اندازه یک پنی، میتواند به میلیونها دلار زیان سرمایهگذاری در بازار بینجامد».