مرگ تدریجی یک رویا!
مواردی که سالهاست در بازارهای مالی دنیا حل شدهاند و راهکارهای اجرایی آن به سهولت در دسترس است ولی این راهکارها به دلایلی نظیر عدم ریسکپذیری کافی مدیران سازمان در ایجاد تغییرات و تاکید بیمورد بر ادامه مسیر نادرست گذشته به جای بهرهگیری از آخرین دستاوردهای علمی و تحقیقاتی و... تاکنون راه بهجایی نبردهاند و همچنان برای سهامداران ایرانی در حد آرزو هستند. از مواردی نظیر حل اختلالات همیشگی هسته معاملات که با استقبال غیرقابل تصور مردم طی دو سال گذشته از بورس، امان همگان را بریده تا رفع محدودیتهای خودساختهای نظیر حجم مبنا و دامنه نوسان!
در تازهترین اقدام از سری اقدامات عجیب سازمان میتوان به وضع محدودیت نوسان ۱۰ درصدی برای صندوق قابل معامله دارا یکم اشاره کرد. این اقدام نادرست که شاید با توجیحات درست انجام شده تبعاتی خواهد داشت که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
احتمالا یکی از اساسیترین توجیهات برای وضع چنین محدودیتی عدم اطلاع و دانش کافی سهامداران به خصوص مبتدیهای بازار از نحوه ارزشگذاری این صندوقهاست که باعث شد این صندوق در اعدادی به مراتب بالاتر از ارزش خالص داراییهای آن معامله شود و این موضوع در میان مدت منجر به افزایش حباب این صندوق و ضربه زدن به سرمایهگذاران خرد خواهد شد. به باور نگارنده، این دغدغه مدیران سازمان، دغدغه ارزشمندی است اما آیا واقعا وضع محدودیت نوسان میتواند آتش هیجان سهامداران را کنترل کند و تا حدی سد راه سوداگری در بورس تهران شود؟ سوال اینجاست که آیا اصولا با حذف معلول میتوان بهصورت ریشهای به حذف علتها امیدوار بود؟! آیا اصلا وضع دامنه نوسان و حجم مبنا طی سالهای گذشته در مهار سوداگری موفق بوده است؟! تعداد بالای سهام ضرردهی که طی چند ماه گذشته با بهانههای واهی افزایش قیمتهای چند صد درصدی به خود دیدهاند و ارزش آنها به چند برابر ارزش داراییهایشان رسیده است به روشنی گواه این موضوع است که این محدودیتها نه تنها در مهار سوداگری و هیجان موفق نبودهاند بلکه برای جامعه سهامداران ایرانی بعضا عامل تشدید هیجانات هم بوده است. چرا که با مشاهده صفهای طویل شکل گرفته، روزبهروز به تعداد خریداران آماتور که اصولا هیچ معیاری جز تشکیل صف خرید برای انتخاب سهام ندارند افزوده خواهد شد و این عامل بهمنی است که از یک گلوله برفی کوچک به نام صف خرید در بازار سهام ما ایجاد شده است.جالب آنکه در بعضی موارد سهامداران ناآگاهی که صرفا بر اساس معیار صف اقدام به خرید سهام کردهاند به بازدهی به مراتب بالاتری نسبت به کسانی که خریدهای تحلیل محور داشتهاند دست مییابند. این شیوه ریسکهای فوقالعاده بالایی را به سهامداران تحمیل میکند که دیر یا زود دامن تمام معاملهگران بازار را خواهد گرفت.با تصمیم هفته گذشته سازمان، نبود محدودیت نوسان در صندوق دارا یکم که امیدی بود بر آغاز تحقق آرزوی دیرینه حذف دامنه نوسان از کلیه سهام بازار بر باد رفت. اما این تصمیم مرهمی موقتی خواهد بود و تا زمانی که روی ریشهها که اجباری شدن طی کردن آموزشهای ضروری برای کلیه سهامدارانی است که قصد سرمایهگذاری مستقیم در بازار دارند، فکری نشود معضلاتی اینچنینی به قوت خود باقی خواهد ماند و در مواردی مثل استقبال اخیر مردم از بازار سهام تشدید نیز خواهند شد. در کشورهای پیشرفته دنیا بیش از ۸۰درصد مردم در بورس سرمایهگذاری میکنند اما چون گذراندن آموزشهای موردنیاز تبدیل به الزام شده است افزایش تعداد سرمایهگذاران خلل جدی در روند قیمتگذاری سهام ایجاد نمیکند و به دلیل همین موضوع نیز بخش قابلتوجهی از مردم ترجیح میدهند یا خود آموزش دیده و مستقیما وارد بازار شوند یا بهصورت غیرمستقیم و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری نسبت به سرمایهگذاری در بورس اقدام کنند.در نهایت بهنظر نمیرسد وضع این محدودیت جدید اثر جدی بر استقبال از صندوقهای دارا، بگذارد چرا که بازار سهام سالها است با چنین محدودیتهایی خو گرفته و سود این صندوق نیز تاکنون به حدی چشمگیر بوده که میتوان به جذب تقاضاهای بیشتر برای صندوقهای دارا که سهام به مراتب جذابتری در آنها ارائه میشود امیدوار بود. اما در کوتاهمدت این تصمیم انگیزههای سفتهبازی را در مورد این صندوق کاهش داده و احتمالا کاهش تقاضا برای این صندوق را در پی خواهد داشت. بهعنوان جمعبندی باید گفت که فروش سهام دولتی در قالب صندوقهای دارا اقدام بسیار سنجیده و درستی در شرایط کنونی بازار بود و امید است در ادامه وضعیت مالی بنگاههای موجود در این صندوقها به دلیل کاهش احتمالی دخالتهای دولت به مراتب بهتر شود. اما بهنظر میرسد این اقدام کافی نیست و باید سازمان هم مانند دولت دست به یک تصمیمگیری سخت زده و گامهای موثری در جهت کاهش محدودیتها و دخالتها برداشته و بازار را به مکانیزمهای طبیعی عرضه و تقاضا بسپارد. مطمئنا در صورت درنظر گرفتن تمهیدات پیشنیاز این تصمیمات مزایای این اقدامات در آیندهای نزدیک بسیار بیشتر از معایب قابل کنترل آن خواهد بود و بورس تهران را به کورس رقابت بازارهای جهانی نزدیکتر خواهد کرد.